یک رسم انقلابی
اظهار ارادت کسبه به شهید جمهور با نصب عکسش در مغازه و حالا روشن کردن حجله
سحر جعفریان، روزنامهنگار
مانند «محمد» این روزها که سرزمینمان سیاهپوش عزای رئیسجمهورشهید است، بسیار دیده میشوند. محمد مغازه جمع و جوری در بازار قدیمی و مسقف تجریش رو بهسوی امامزاده صالح(ع) دارد که حالا لابهلای هزاران تسبیح، قرآن، سجاده، مُهر و چادرهای نماز که در آن میفروشد، تصویر کوچکی از شهید سیدابراهیم رئیسی دیده میشود. خبر شهادت منتخبِ مردم را که شنید به پدرش که در اصل مغازه، ارثیه اوست، گفت:«آقاجان، کاش قاب عکس سید را زودتر نونوار کرده بودم.» قاب عکسی که 3 سال از سینهکش دیوار سمت راست مغازه آویزان بود و همین اواخر به سبب تعمیرات و تغییر دکور پایینش آورد تا قاب آن را نیز نونوار کند و یا شاید اصلا پوستری چشمگیر از رئیسجمهور و حاج قاسم پیدا کند و بچسباند جایی که به خوبی نمایان باشد؛ درست مانند همان پوسترها که بسیاریشان بر در و دیوار باقی مغازههای همسایه دیده میشود. اما این نونواری و یا تعویض قدری به درازا کشید و سید منتخبش رفت.
اخلاق و دین مهم است
محمد دستِ افسوس بر پشت دست دیگرش میکوبد و میگوید:« دنبال قاب خوب و پوستر گلاسه بودم؛ درحالیکه اگر به منش خود سید بودم باید به تصویری کوچک، ساده و بدون زرق و برق از او قناعت میکردم. حالا با همین تصویر ساده میخواهم ارادتم را به او امتداد دهم. راستش از روز اولی هم که به او رأی دادم، کاری نداشتم برای کدام جناح و خط فکری است؛ برایم فقط اخلاق و دینش مهم بود. کسی که اخلاق و دین داشته باشد قابل اعتماد است.»
مرداد 1400و یا اردیبهشت 1403
باقی کسبه نه در همین بازار قدیمی و مسقف تجریش که در هر حجره و راستهای از شمال تا جنوب از شرق تا غربِ هر شهر و محله،
گوشه ارادتی به سید و یارانش بهویژه سردارشهید قاسم سلیمانی دارند. این را با چرخاندن نگاهی به کنج و زاویه بساطِ محصور در مغازههایشان میشود به خوبی فهمید. بساطی که کنار چند قاب عکس کهنه از تصویر صاحبان نخستین مغازهها یا قابهایی که به نیت امامان(ع) و پیامبر(ص) است، تصاویری از سید و حاج قاسم را در خود جای دادهاند به نشانه ارادت و احترام؛ حالا یا از روزهای گذشته و یا به تازگی که رفتن سید،داغی شده بر داغِ حاج قاسم.