• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 223261
+
-

در مذمت و منقبت غافلگیری

ناصر احدی

هیچ. مطلقا هیچ. هرچه گشتم که سوژه‌ای برای این یادداشت پیدا کنم، مطلقا چیزی نیافتم. می‌خواستم موضوعی باشد که خودم را سر شوق بیاورد و ترغیبم کند به نوشتن. اما نشد. نه اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم یا سختم باشد که بخواهم ذهنم را وسط روز برای نوشتن چیزی سروته‌دار مرتب کنم. البته اینها هم بود که خودش کم‌چیزی نیست. آدم ممکن است به هزار و یک دلیل دل و دماغ نداشته باشد، خسته باشد، دلزده باشد، دلمرده باشد، ملول باشد یا کلی مسئله و مشکل دیگر داشته باشد که جلوی نوشتن اش را بگیرد. یا اصلا شاید ذهن آدم نخواهد چند دقیقه‌ای آرام بگیرد و چیزهایی را که نباید فراموش کند، قدر نوشتن یک یادداشت فراموش کند و بگذارد آدم کارش را بکند. ذهن است دیگر. زورش از آدم بیشتر است. می‌رود پی چیزی که خودش می‌خواهد. یک‌وقت نشسته‌ای سرِ کار، اما به‌خودت می‌آیی و می‌بینی که رفته ای دنبال ذهن و سرِ کارِ دیگری. این‌طوری است دیگر. ولی از اینها مهم‌تر اینکه نشد. این «شدن» حتی از فرمانبری ذهن هم برای نوشتن مهم‌تر است. باید بشود که نوشت. اگر نشود، هرچه هم جان بِکنی و آسمان‌ و ریسمان ببافی، نمی‌شود. این شدن هم شرایط و الزامات خودش را دارد. باید نور مناسب باشد. باید هوا جریان داشته باشد. باید دما تنظیم باشد. سروصدا نباشد. چیزی مزاحمت نشود. کسی پی‌ات نیاید. فکری پس ذهنت رژه نرود و با صدای پایش کلافه‌‎ات نکند. خلاصه عامل مخلی در میان نباشد. تازه آن‌وقت سوژه همه حواست را بدزدد و آنقدر درگیرت کند که اگر نور نبود، هوا نبود، گرم بود، سرد بود، صدا بود، دردسر بود، موی دماغ بود، خیال کنی مهم‌ترین کارت این است که بنشینی و چیزی را که می‌خواهی بنویسی؛ بنویسی و تمامش کنی و خیالت راحت شود. این‌جور وقت‌ها راحت می‌شوی. حتی ممکن است چیزی که نوشته ای خیلی هم چیزی نباشد، اما بالاخره آن «شدن» اتفاق افتاده و باعث و بانی‌اش هم تو بوده‌ای. ولی نباید زیاد در این حس و حالِ راحتی بمانی. باید زود خودت را برای ناراحتی آماده کنی. بالاخره چیزی که ناراحتت کند پیدا می‌شود. خیلی هم معطلت نمی‌کند. حتی لازم نیست انتظار بکشی. ناغافل از راه می‌رسد. باید حاضر باشی که غافلگیر نشوی، هرچند این هم کفایت نمی‌کند و جوری می‌آید که غافلگیر می‌شوی بالاخره. غافلگیری خیلی هم بد نیست. شاید اگر غافلگیر شوی، راحت‌تر سوژه‌ای برای نوشتن پیدا کنی. اگر از غافلگیری هم غافلگیر نشدی، حواست باشد که اوضاع خیلی خیط است. مشکل جای دیگری است. کاری از دست تو ساخته نیست. از دست هیچ‌کس، هیچ‌کاری ساخته نیست. آنهایی هم که کاری از دستشان بر می‌آید، کاری نمی‎کنند و تو می‌مانی بی‌سوژه، بی‌نوشته، بی‌یادداشت.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید