• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 12 تیر 1402
کد مطلب : 196216
+
-

روتوش پاریس

درباره معیارهای دوگانه در پرداختن به حوادث ایران و فرانسه

روتوش پاریس

با توجه به شباهت زیاد حوادث اخیر فرانسه با اتفاقات پاییز سال گذشته در کشورمان انتظار می‌رود که به همان اندازه در نحوه و میزان پوشش اخبار این حوادث شاهد شباهت‌هایی باشیم اما در مواضع برخی افراد و رسانه‌های فارسی‌زبان، تناقض‌های آشکاری در مواجهه با این دو پدیده نسبتاً مشابه به چشم می‌خورد. از سوی دیگر در جریان وقایع سال گذشته در کشورمان بسیاری از مقامات غربی ازجمله امانوئل مکرون، جمهوری اسلامی را به نقض حقوق بشر و آزادی بیان و... متهم می‌کردند، اما در آشوب‌های اخیر فرانسه شاهد این امر هستیم که نه‌تنها دولت مکرون از سرکوب خشن معترضان ابایی ندارد بلکه به نوعی در رسانه‌های این کشور به‌دنبال توجیه این نحوه برخورد نیز است.

مأموریت 4شبکه فارسی زبان برای موضع‌گیری درباره اعتراضات فرانسه هم در نوع خود منحصر به فرد و جالب است. شبکه من‌وتو درباره معترضان اینگونه گزارش می‌دهد که آشوبگران در اقلیت و بسیار ناچیز هستند. ایران اینترنشنال تأکید می‌کند افرادی که در خیابان‌های فرانسه هستند آشوبگرند. این شبکه با تأیید عملکرد دولت فرانسه تأکید می‌کند باندهای تبهکار از این فرصت برای غارت استفاده کرده‌اند و باید با آنها برخورد شود. صدای آمریکا گزارش می‌دهد که نمی‌شود این حرکت در فرانسه را جنبش اجتماعی تلقی کرد. بی‌بی‌سی هم می‌گوید آنهایی که پرچم فرانسه را آتش می‌زنند، دشمن این کشور هستند.

رسانه‌هایی همچون یورونیوز‌ هم که طبیعتا‌ باید اخبار این کشورها را پوشش دهند، بی‌بی‌سی فارسی، ایران اینترنشنال و من‌وتو تعداد محدودی خبر درباره فرانسه منتشر کرده‌اند که به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد. جالب اینجاست که هنوز هم اخبار مربوط به اغتشاشات سال گذشته ایران را به طور پرحجم منتشر می‌کنند.
از آنجایی که ناهل -جوان 17ساله‌ای که توسط پلیس کشته شد‌- در فرانسه درگذشته است، یکی از عوامل اصلی ماجرا - رنگ پوست او - در گزارش‌ها و تفسیرهای خبری داخلی فرانسه تقریبا به‌طور کامل نادیده گرفته شده است. این امر به‌طور واضح تلاش رسانه‌ای برای جلوگیری از ایجاد دوقطبی در جامعه فرانسه را نشان می‌دهد اما این در حالی است که در حوادث سال گذشته کشورمان، تأکید بر مولفه‌هایی نظیر کرد بودن مهسا امینی و زن بودن او بسیار برجسته می‌شد تا از این رهگذر، دوقطبی‌ها و شکاف‌های اجتماعی در ایران تشدید شود.



موضع‌گیری‌‌های سلبریتی‌های ایرانی و  فرانسوی
موضع‌گیری‌های ‌چهره‌های برجسته فرانسه مثل امباپه، فوتبالیست سرشناس فرانسوی و دعوت مردم به آرامش هم در نوع خود جالب و قابل توجه است. البته نباید واکنش امباپه علیه شورش‌های فرانسه را به پای اعتقاد یا فهم سیاسی او گذاشت. در فرانسه اگر سلبریتی‌ها علیه دولت حرفی بزنند باید با آینده خودشان خداحافظی کنند. مقایسه اظهارنظر امباپه با رفتار برخی سلبریتی‌های ایران درخصوص اتفاقات پارسال ایران، نشان می‌دهد که سلبریتی‌های وطنی با چه معیارهای دوگانه‌ای دست به گریبان هستند. خشونت پلیس فرانسه هم در نوع خود بی‌نظیر است. فیلم‌های برخورد پلیس با مردم نشان می‌دهد که پلیس فرانسه فردی مبتلا به سندروم داون را جلوی مادرش دستگیر می‌کند با اینکه او حالت طبیعی ندارد. همچنین پلیس فرانسه یک نوجوان 9ساله را دستگیر کرده است. فقط تصور کنید، یک چنین تصویری از پلیس ایران منتشر می‌شد، دنیا در واکنش به این تصاویر چه کار می‌کرد؟ ولی چون فرانسه است حق دارد برای امنیت خیابان هر کاری که می‌تواند انجام دهد.

گارد الیزه علیه شبکه‌های اجتماعی
یکی دیگر از نکات مورد توجه در مورد وقایع فرانسه اظهارنظر مقامات این کشور در مورد فضای مجازی است. رئیس‌جمهور فرانسه گفته است: «شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های ویدئویی ذهن نوجوانان را مسموم کرده و باعث شده شورش کنند. در ساعات آینده تمهیداتی در ارتباط با این پلتفرم‌ها اتخاذ خواهد شد تا سازوکاری برای حذف محتواهای حساسیت برانگیز ایجاد شود.»
وزیر دادگستری فرانسه هم گفته است: «هویت و IP معترضین در شبکه‌های اجتماعی را داریم و آنها را مجازات می‌کنیم. هر زمان و هر جایی که لازم باشد از این شبکه‌ها می‌خواهیم هویت فرد یا افرادی را که از این شبکه‌ها برای فراخواندن به بی‌نظمی یا تشدید خشونت استفاده کرده‌اند در اختیارمان قرار دهند.» این در حالی است که تلاش جمهوری اسلامی برای مهار اغتشاشات به وسیله محدودسازی شبکه‌های اجتماعی، توسط مقامات و رسانه‌های غربی، نادیده گرفتن آزادی بیان و حقوق شهروندی قلمداد می‌شد.
آنچه مسلم است این است که هرج و مرج در فرانسه حاصل نفرت از عملکرد پلیس و ناتوانی دولت در تأمین امنیت است. شلیک پلیس به یک شهروند بی‌دفاع اقدامی تحریک‌ آمیز است که هیچ توجیهی ندارد. عمده‌ این بحران حاصل نفرتی است که زیر پوست جامعه فرانسه و به‌خصوص میان مهاجران این کشور نسبت به پلیس و عملکردهای تبعیض آمیز آن وجود دارد.

سانسور نژادپرستی
بازنشر ویدئوی تیراندازی مرگبار به ناهل در رسانه‌های اجتماعی، سبب شعله‌ور شدن مجدد آتش خشم گروه‌ها و اقشار کم‌درآمد و غیرسفیدپوست علیه آنچه «خشونت و نژادپرستی پلیس» در این کشور می‌خوانند، شده است. بیش از هر چیز این اتفاقات فرانسه و کشته شدن نوجوان 17ساله به‌دست پلیس را صرفاً نمی‌توان ناشی از خطای یک فرد پلیس دانست؛ بلکه این وقایع را باید در ساختارهای نابرابر جامعه فرانسه جست‌وجو کرد. وقتی هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چه تعداد از رنگین‌پوستان فرانسه توسط سیستم آموزشی کنار گذاشته شده‌اند، چه تعداد بیکار شده‌اند، چه تعداد در فقر زندگی می‌کنند، چه تعداد از خدمات مسکن و مراقبت‌های بهداشتی محروم هستند و چه تعداد قربانی نژادپرستی شده‌اند جمع‌آوری نمی‌شود و در نتیجه پلیس به‌راحتی می‌تواند وجود چنین تبعیضی را انکار کند.

موجودات موذی و توده‌‌های وحشی!
فعالان اجتماعی می‌گویند مرگ ناهل «حادثه» منحصربه‌فردی نیست و مشکلات گسترده‌تری را در ساختار پلیس فرانسه، روابط نژادی و جامعه منعکس می‌کند که باید برای همه آشکار شود. در فرانسه‌ روش‌های تهاجمی و گاه وحشیانه‌ای که توسط مأموران پلیس به‌کار می‌رود یک معضل دیرینه است. ناظر حقوق بشر سازمان ملل هم هفته گذشته بار دیگر به این موضوع پرداخت و گفت که تیراندازی به ناهل مرزوک «لحظه‌ای است برای [فرانسه] در جهت رسیدگی جدی به مسائل عمیق نژادپرستی و تبعیض نژادی در اجرای قانون». این شکاف به حدی است که وب سایت معلوم الحالی مانند رادیو زمانه هم به آن اعتراف می‌کند و وقایع اخیر فرانسه را ناشی از آن تحلیل می‌کند: «شکست طبقات سیاسی فرانسه در برخورد با این موضوع یکی از دلایلی است که بسیاری از جوانان به‌ویژه
رنگین پوستان، خود را در جنگ با «نظام» می‌دانند. پاسخ تحریک آمیز سیاستمداران راست افراطی مانند اریک زمور، که با اصطلاحات «جنگ داخلی» و «شورش» صحبت می‌کند، شرم آور و نوعا‌ نژادپرستانه بوده است. اینکه رهبران پلیس در توصیف شورشگران نوجوان آنها را «موجودات موذی» و «توده‌ای وحشی» توصیف و عملکرد پلیس را با آن توجیه می‌کنند، نشان‌دهنده شکاف خطرناک و همواره گسترده‌ای است که فرانسه را به 2 دسته داراها و ندارها تقسیم می‌کند.

نگاه غیرانسانی به طبقه فرودست
فقر، محرومیت از حق سرپناه که گروه‌های فقیر را به سمت حاشیه‌نشینی در «گتو»ها سوق می‌دهد، بیکاری، فرصت‌های محدود برای شکوفایی و پیشرفت و بیگانگی اجتماعی، از جمله مشکلاتی هستند که با نژادپرستی نهادینه شده‌اند و تبعیض‌های اجتماعی روابطی درهم‌تنیده دارند. خشم ناشی از نابرابری و بی‌عدالتی، نگاه غیرانسانی به فرودست و عدم‌پذیرش این رویکردها از سوی مقام‌های مسئول، معترضان را این‌بار در همه جای فرانسه شورانده است.‌جالب است که کسانی مانند اصلاح‌طلبان که در سال گذشته وقایع مربوط به مرگ مهسا امینی را در چارچوب تبعیض‌های ساختاری و شکاف‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی و... تحلیل می‌کردند، امروز درباره وقایع فرانسه این واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند و رسانه‌های غرب‌گرا در داخل کشور نیز به هیچ عنوان به این موضوع مهم نپرداختند؛ چون یکی از کارویژه‌های اصلی این طیف، بزک و تطهیر چهره غرب است. اما نکته جالب‌تر اینکه این رسانه‌ها حتی از رسانه‌های دشمن هم بیشتر دنبال تطهیر چهره غرب هستند.



قتل نوجوان ۱۷ساله الجزایری‌تبار با شلیک پلیس فرانسه، یکی از خشن‌ترین و کم‌سابقه‌ترین ناآرامی‌ها در تاریخ معاصر این کشور را در پی داشته که در چند شب گذشته از التهاب آن کم نشده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد از سال 2005 تا کنون( 2023 )فرانسه درگیر حداقل 16شورش بزرگ بوده است اما شورش اخیر با قبلی‌ها قابل مقایسه نیست و ابعاد گسترده‌تری دارد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید