داستان به روایت زنان
مروری برکارنامه ۵ داستاننویس زن
مهرنوش سلماسی-روزنامهنگار
ادبیات معاصر ایران همیشه وامدار زنانی بوده که با حضورشان، حال و هوای متفاوتی در عرصه داستاننویسی رقم زدهاند؛ از سیمین دانشور که پیشگام داستاننویسی زنان است تا نویسندگان نسل انقلاب که با آثارشان نشان دادند ادبیات الزاما چهره مردانه ندارد. ادبیات معاصر ایران در طول این سالها فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته و حاصل کار داستاننویسهای زن هم در دورههای مختلف، نوساناتی داشته است. پدیده نویسنده تک رمانه بهعنوان یکی از عارضههای رمان فارسی، در مورد نویسندگان زن هم مصداق دارد، نویسندگانی که الزاما فقط یک رمان در کارنامهشان به چشم نمیخورد، ولی عموما تنها با یکی از رمان هایشان شاهد موفقیت را در آغوش گرفتهاند. شاهد مثال، سیمین دانشور است که درخشش رمان سووشون را نتوانست با 2رمان بعدیاش تکرار کند، اتفاقی که در حوزه ادبیات عامه پسند هم رخ داد و فتانه حاج سیدجوادی موفقیت فوقالعاده «بامدادخمار»ش، تبدیل به توفیقی شد که تعبیر یکبار برای همیشه برازندهاش است.
نکته دیگر، ورود نویسندگان زن به عرصههایی است که شاید در نگاه اول خیلی مناسب با روحیات بانوان نباشد، درحالیکه نویسندگان زن ایرانی درخشش ویژهای در برخی از این عرصهها داشتهاند، مثل آثاری که در ادبیات دفاعمقدس منتشر شده و مولف بسیاری از این آثار، نویسندگان زن بودهاند.
نکته کلیدی درباره حضور زنان در عرصه ادبیات، تأثیر تحولات سیاسی، اجتماعی در این عرصه است. واقعیت این است که تعداد نویسندگان و داستاننویسان زن در سالهای قبل از انقلاب، اندک بود و میشود گفت داستاننویسی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، بیشتر فضایی مردانه داشت. داستاننویسی زنان پس از پیروزی انقلاب رشد کرد و در دهه 70 با شکوفایی نشریات ادبی، به اوج رسید. نسل تازهای از داستاننویسان زن در این دهه وارد عرصه شدند که برخیشان هنوز هم در حال فعالیت ادبی هستند. در دهههای 80 و 90، ادبیات معاصر ایران، پوست انداخت و خون تازهای در رگ هایش به جریان افتاد؛ چنانکه داستاننویسان زن بسیاری هم به میدان آمدند که میانشان چند داستاننویس توانایی و استعداد قابل توجهی از خود به نمایش گذاشتند.
این نوشته درباره ۵ داستاننویس زن شاخص است که نمایندگان چند نسل متفاوت هستند و البته میانشان خبری از نویسندگان متاخر نیست؛ نویسندگانی که برای قضاوت درباره کارنامهشان باید همچنان صبر کرد.
بلقیس سلیمانی
زن در بستر تاریخ و اجتماع
نویسنده اجتماعینگری که در داستانهایش به شکلی جالب توجه بر رخدادهای سیاسی اجتماعی دهه اول انقلاب تمرکز کرده است. بلقیس سلیمانی در رمانهای «بازی آخر بانو» و «خالهبازی» روایتهایی زنانه از رخدادهای معاصر را بهصورتی به نگارش درآورده که در آنها نقش و سهم زنان پررنگ است. منتقدان به دغدغههای فلسفی در آثار سلیمانی اشاره کردهاند ولی در این دو رمان بیشتر از هر چیز، این روایت زمانه است که جلب توجه میکند؛ زمانهای که نویسنده کوشیده رگههای داستانی را با مصالح برآمده از رخدادهای مستند و تاریخی، اجتماعی پیوند بزند.
با اینکه داستانهای سلیمانی بهواسطه محوریت کاراکترهای زن شهرت یافتهاند، ولی در یکی از داستانهای مهم این نویسنده، شخصیت اصلی مرد است. در رمان «سگسالی» شخصیت محوری داستان فردی به نام قلندر است که سالها در یک طویله زندگی مخفی داشته است. سلیمانی در این داستان، دغدغه همیشگیاش، یعنی داستانپردازی در کنار روایت تاریخی را دنبال کرده است.
بلقیس سلیمانی در «روز خرگوش» کوشید تا فضای متفاوتی را تجربه کند؛ فضای شهری در مقابل حال و هوای غریب نمای آثار دیگر نویسنده و تقابل دیدگاههای دو زن، از ویژگیهای متمایزکننده روز خرگوش از دیگر آثار بلقیس سلیمانی است.
راضیه تجار
نویسنده «کوچه اقاقیا»
تجار یکی از پرکارترین نویسندگان زن ایرانی است که در همه این سالها در حال نوشتن و فعالیتهای مطبوعاتی و صنفی بوده است. راضیه تجار را میتوان یکی از کنشمندترین نویسندگان زن ایرانی دانست؛ نویسندهای که بهصورتی جالبتوجه و خستگیناپذیر در حال نوشتن و فعالیت ادبی، مطبوعاتی و صنفی است. «کوچهاقاقیا» یکی از شاخصترین داستانهای تجار، روایتی است که در آن عواطف زنانه موج میزند. بخصوص عطوفت مادرانگی که به اثر حال و هوایی متفاوت داده است. کوچه اقاقیا تصویری از زنان طبقات مختلف اجتماعی در دهه20 ارائه میدهد.
تجار بهعنوان نویسندهای که تاریخ و گذشته دغدغهاش است در رمان «ازخاکتاافلاک» زندگی عطارنیشابوری را دستمایه قرار داده و البته روایت داستانی را در اولویت گذاشته است. از خاک تا افلاک، روایتی است از زندگی شاعر و عارف معروف و بلندآوازه که نویسنده کوشیده با طرح و توطئههای جذاب، داستانی پرکشش را تدارک ببیند. ادبیات دفاعمقدس یکی از دلمشغولیهای راضیه تجار است. مجموعه «هفتبند» یکی از آثار شاخص در این حوزه است که در آن نویسنده کوشیده جنگ را از دریچهای تازه بررسی کند. روایتهایی درباره همسران رزمندگان که نشان میدهد جنگ چهرهای زنانه هم داشته است.
سیمین دانشور
بانوی داستاننویس
اگر این توافق جمعی را پذیریم که سیمین دانشور، مهمترین و شاخصترین داستاننویس زن ادبیات معاصر ایران است، احتمالا با این موضوع هم موافقیم که «سو و شون» برجستهترین اثری است که تاکنون از یک داستاننویس زن منتشر شده است. سیمین دانشور که در ابتدای قرنی که تازه به پایانش رساندیم متولد شده، در زادگاهش شیراز تحصیل کرد و پس از ورود به دانشگاه تهران فعالیت ادبیاش را کلید زد. نخستین اثر منتشرشدهاش « آتش خاموش» مجموعه داستانی خام دستانه بود که در سالهای بعد کمتر از آن یاد شد. ازدواج با جلال آل احمد که از دهه30 شمسی به نویسندهای مطرح و در ادامه به چهره شاخص جریان روشنفکری تبدیل شد، اتفاق مهم زندگی دانشور بود. ادامه تحصیلات آکادمیک و نگارش رسالههای ادبی و تدریس در دانشگاه، دلمشغولی دانشور در دهههای30و40شمسی بود. در سالهایی که همسرش جلال آل احمد در اوج شهرت و نفوذ ادبی به سر میبرد، از دانشور مجموعه داستان «شهری چون بهشت» منتشر شد که نسبت به آتش خاموش گامی به پیش بود. هرچند زمان انتشار کتاب، چنان که باید به آن پرداخته نشد. سپانلو در «بازآفرینی واقعیت» دربارهاش نوشت: «به سال1۳۴۰ مجموعه داستان شهری چون بهشت بیسر و صدا درآمد و خاموش در فراموشی ماند تا روزگاری که شهرت و محبوبیت سووشون باعث شود خواننده مشتاق به جستوجوی سابقه نویسندگی سیمیندانشور برآید. آنگاه دیده شد که قصههای شهری چون بهشت، علاوه بر آنکه دورخیزی و تدارکی است برای ساختمان سووشون، رمان فراموش نشدنی ادبیات ماست.»
به اعتقاد منتقدان، دانشور در این مجموعه داستان کوشیده به سیاق مرسوم داستاننویسان آن سالها، همهچیز را از دید قهرمانان نوجوانش بنویسد. شکست در عشق و زندگی و در عین حال تسلیم ناامید نشدن از مضامین عمده داستانهای این مجموعه است. دنیای ذهنی و عینی زنان، شوربختیها و امیدهایشان در هر 10داستان مجموعه حضور دارند. تأثیرپذیری از داستانهای بهرام صادقی و آنتوان چخوف نیز ازجمله نکاتی است که بعدها منتقدان ادبی در مورد داستانهای شهری چون بهشت به آن اشاره کردند. سال۱۳۴۸ سال مهم و سرنوشتسازی برای سیمین دانشور بود. در تیر۱۳۴۸ رمان «سووشون» توسط انتشارات خوارزمی منتشر شد و شهریورماه هم جلالآل احمد از دنیا رفت. به این ترتیب مهمترین اثر ادبی همسر آلاحمد، تقریبا همزمان با درگذشت نویسنده نامداری که جامعه روشنفکری ایران کاملا تحتتأثیر نفوذ کلام و قلمش قرار داشت، منتشر شد. به رسمیت شناختهشدن سیمین دانشور بهعنوان نویسنده و داستاننویس هم با سووشون آغاز میشود. داستان سووشون در زمان جنگ جهانی دوم میگذرد. شخصیت اصلی داستان زنی است به نام زری و داستان از نظرگاه او روایت میشود. شیراز مملو از نیروهای انگلیسی و غذا کم است. انگلیس، برای تأمین آذوقه قشونش، غله ملاکان شیراز را یکجا میخرد. یوسف، همسر زری هم از ملاکان شیراز است اما نمیخواهد محصولش را به انگلیسیها بفروشد و رعیت را گرسنه بگذارد. زری در دل شجاعت و مقاومت همسرش را تحسین میکند اما از عاقبت کارهای او نگران است. نویسنده در عین حال که خط داستانی پرماجرایش را پیش میبرد، اوضاع منطقه فارس را نیز در این برهه زمانی توصیف میکند.
بسیاری از شخصیتهای اصلی و فرعی سووشون از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شده و با در هم آمیزی تخیل به شخصیتی متفاوت تبدیل شدهاند. شخصیت زری شبیه به سیمین دانشور و شخصیت یوسف شبیه به جلال آل احمد است. شخصیتهای دیگر مانند دکتر عبداللهخان، خانم مسیحادم، مک ماهون، بیبیهمدم و ملکسهراب هم از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شدهاند. سووشون یکی از پرمخاطبترین رمانهای فارسی و از محبوبترین آثار ادبی از نگاه منتقدان و کارشناسان ادبی است. حتی نویسنده نخبه گرا و منتقد سختگیری چون هوشنگ گلشیری هم از سووشون بهعنوان یکی از بهترین رمانهای فارسی یاد کرد. در شرایطی که بسیاری از آثار ادبی ستایش شده در دهههای 40 و 50، تلالو و درخشش خود را در گذر زمان از دست دادند، سووشون پس از گذشت بیش از نیم قرن، همچنان اعتبارش را بهعنوان یکی از قلههای ادبیات فارسی حفظ کرده است.
«جزیره سرگردانی» نزدیک به ربع قرن بعد از سووشون منتشر شد و انتشارش واکنشهای متفاوتی را به همراه داشت. در فاصله انتشار سووشون و جزیره سرگردانی، از دانشور مجموعه داستان «بهکیسلامکنم؟» و چندین ترجمه داستان و مقالات ادبی منتشرشده بود. جزیره سرگردانی با زبان متفاوت و شیوه روایی با زبان ساده و روان سووشون فاصله داشت، آغازگر فصل تازهای در کارنامه ادبی دانشور بود. حضور شخصیتهای واقعی از خود نویسنده تا جلالآلاحمد، خلیل ملکی و جلال آل احمد در کنار کاراکترهای خلق شده توسط دانشور، از ویژگیهای جالب توجه این رمان است.
جزیره سرگردانی قرار بود جلد اول سه گانهای باشد که جلد دومش هم با عنوان «ساربان سرگردان» در سال۱۳۸۰ منتشر شد. از «کوه سرگردان» بهعنوان سومین قسمت این سه گانه و آخرین اثر ادبی دانشور یاد شده؛ رمانی که ظاهرا در سالهای پایانی زندگی سیمین دانشور مفقود شده است. جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، جزو رمانهای پر خواننده پس از انقلاب هستند؛ ولی هیچکدام به پای سووشون نرسیدند. سیمین دانشور با همین یک رمان، جزو چهرههای تابناک ادبیات معاصر فارسی است، نویسنده زنی که از زیر سایه شهرت همسر نامدارش بیرون آمد و بهعنوان شخصیت مستقل ادبی، جایگاه ویژهای یافت.
گلی ترقی
نوستالژی تهران قدیم
درحالیکه ادبیات معاصر ایران، در سویه جدیاش، معمولا با خیابانهای پایین شهر، روستاهای دورافتاده و شهرهای دور از مرکز سر و کار داشت، گلی ترقی با نوشتن درباره طبقه خودش، طبقه مرفه بالای شهری، حال و هوای متفاوتی را برای ادبیات معاصر به ارمغان آورد. پدرش لطفالله ترقی پاورقینویس معروفی بود و خودش هم نوشتن داستان را از دهه40 آغاز کرد. «من هم چهگورا هستم» فصل تازهای در فضای داستاننویسی آن سالها بود. نمود و اهمیت گلی ترقی بهعنوان نویسنده زن، از دهه70 آغاز میشود؛ از زمانی که «خاطرههای پراکنده» منتشر شد. مجموعه داستانی به هم پیوسته که ۴داستان آن روایتهای دستاولی از طبقه مرفه شهری، با حال و هوایی نوستالژیک روزگار را روایت میکند که در ادبیات داستانی ایران، خیلی مسبوق به سابقه نبود. اوج هنر داستاننویسی گلی ترقی را میتوان در داستان «اتوبوس شمیران» مشاهده کرد که خاطرهای از دوران کودکی با زبانی شیوا و روان روایت شده است. داستان «دوست کوچک» از همین مجموعه درباره دوران مدرسه و دوستیهای عمیق آن دوره است. در «خانه مادر بزرگ» بهنظر میرسد نویسنده برای دغدغههای نوستالژیک و خاطرهبازی، پیرنگ داستانی مناسبی یافته و در «خدمتکار»، نویسنده حال و هوای تهران بعد از پیروزی انقلاب را در خانهای اعیانی روایت میکند؛ داستانی که آن را میتوان بهترین اثر این مجموعه دانست. «مادام گرگه» و «خانهایدرآسمان» داستانهای مستقلی با تم غربت و مهاجرت هستند و «عادتهایغریبآقایالفدرغربت» هم بخشی از یک رمان بلند است. مجموعه داستان «دو دنیا» را میتوان ادامهای بر «خاطرههایپراکنده» دانست که داستانهایش بهتناوب در تهران و پاریس میگذرند و ساختاری خاطرهگون دارند. «خواب زمستانی» دیگر اثر مهم این نویسنده، رمان کوتاهی است که باز هم روایتی نوستالژیک از روزگاری سپری شده است. گلی ترقی در بهترین داستانهایش بیشتر از زندگی شخصی و خاطرات و مشاهداتش بهره گرفته است و هرجا که نویسنده از فضای ملموس و تجربهشده فاصله گرفته، کمتر به توفیق رسیده است.
زویا پیرزاد
چراغها را من خاموش میکنم
نویسنده گریزان از هر نوع حاشیهای که بیسر و صدا وارد عرصه داستاننویسی شد و با همان نخستین کتابش « مثل همه عصرها» که در ابتدای دهه70 منتشر شد، خبر از ظهور نویسندهای داد که حال و هوای آثارش مشابه دیگران نبود. «طعمگسخرمالو» کتاب بعدی پیرزاد بود که نشان داد خانم نویسنده، صاحب سبک و واجد نگاهی منحصربهفرد است. داستانهای کوتاه این کتاب که البته در یک سطح نیستند بیش از هر چیز حساسیتی زنانه را بازتاب میدهند. بهخصوص در داستان کوتاه طعم گس خرمالو که نویسنده در آن از روایت داستان به نفع تصویرگری از جزئیات که همگی در خدمت یک کلیت قرار میگیرند بهره گرفته است. «یکروزماندهبه عیدپاک»، مجموعه داستان بعدی زویا پیرزاد، در تداوم تجربه قبلی نویسندهاش قرار دارد، 3روایت از 3مقطع زندگی مردی ارمنی که از کودکی تا سالخوردگی شخصیت محوری اثر را دربرمیگیرد. انتشار رمان «چراغها را من خاموش میکنم» در ابتدای دهه80، یک اتفاق مهم ادبی بود، رمانی که بسیار مورد توجه علاقهمندان به ادبیات واقع شد. منتقدان برایش ستایشنامهها نوشتند و بارها تجدید چاپ شد، رمانی که ماجرایش در دهه40 میگذرد، دهه40، آبادان و خانوادههای کارمندان و مهندسان شرکت نفت و خردهروایتهایی که با مهارت کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. «عادتمیکنیم» رمان بعدی پیرزاد با وجود ویژگیهای جالبتوجهش، به اندازه «چراغهارامنخاموشمیکنم» مورد توجه قرار نگرفت.