محضر ناگوار زنان حرم
* محسن میرزایی *:
در چند شماره گذشته چگونگی ترور ناصرالدین شاه قاجار در آغاز پنجاهمین سال سلطنت او از نظر خوانندگان گرامی گذشت. با درگذشت سلطانی که مدت پنجاه سال بر ممالک محروسه ایران فرمانروایی کرده بود. مظفرالدین میرزا که سالیان درازی با سمت ولیعهدی فرمانروای آذربایجان بود پیرانه سر به تخت سلطنت نشست. شاه جدید با مشکلات فراوانی دست به گریبان بود. مسئله حرم ناصری و هشتاد و پنج زن عقدی و صیغهای که با خدمه و کارکنان درباری و غلامان، تعداد آنها در مجموع افزون تر از 1000 نفر میشد در شمار گرفتاریهای بزرگ مظفرالدین شاه در آغاز سلطنتش بود. کاساکوفسکی (فرمانده جنگ قزاق همایونی) درباره حرم ناصرالدین شاه چنین مینویسد: «یک ارتش 500 هزار نفری را آسان تر میتوان تحت فرمان نگه داشت تا 1500 زن را، ولی ناصرالدین شاه آنها را تحت فرمان داشت.» به محض اینکه خواجه باشی ندا درمیداد که شاه آمد، سکوت مطلق برقرار میشد.
میرزا علیخان امین الدوله که از رجال برجسته دوران ناصری است و در دوران سلطنت مظفرالدین شاه صدراعظم ایران شد،از زبان یکی از خواجههای حرم غروبهای حزن انگیز حرم را چنین بیان کرده است:
«کمتر شبی بر ناصرالدین شاه میگذشت که به کدورت و ملالت منتهی نباشد. مقارن غروب آفتاب، پس از گردش در حیاط اندرون، به عادت هر روزه که جماعتی از زنان و کارکنان حرم به آنها پیوسته میشوند، عرض حاجات و شفاعات زنان شروع میشود و در آن میان حرفی و بهانه به دست زنهای حرم افتاده کار را به مجادله و نزاع منتهی میکنند و شاه ناگزیر به کج خلقی و تعرض به اتاق میگریزد. وضو و نماز، حدفاصل و سد حایل آن محضر ناگوار است. بعد از نماز شام میآورند. (انیس الدوله) نشسته است.دیگری کتاب گشوده که تا سفره در میان است تلاوت کتاب، مقالات ناصواب را مانع باشد اما زنان صیغهای صفآرایی و خودنمایی میکنند. کم حرفی و سکوت هم در طبیعت زنهای حرم نیست و از علم و ادب بهره ندارند که حرف معقول بزنند. با یکدیگر شوخی و مزاح آغاز میکنند و شوخی به جدال و نزاع میانجامد. بدخویی و زشت گویی آنها شاه را از جا به در برده، شام و طعام را به اوحرام میکنند. شاه برمیخیزد و همه را از تالار بیرون میکند. دستور میدهد که تمام لالههای قصر را خاموش کنند و جز یک شمع، افروخته نمیماند. یکی دو نفر غلام بچه و خواجه در تاریکی نزدیک درب ورود ایستاده اند. شاه در تاریکی تنها و افسرده چند ساعت مینشیند و گاهی خود را به شبچره (آجیل و ...) مشغول میکند تا وقت خواب برسد و به بستر برود.»
این بود تصویر غمانگیزی از حرمسرای شاه و ناهنجاریهای آن.معیر الممالک در مورد زنان شاه چنین مینویسد:
«ناصرالدین شاه روزی که کشته شد هشتاد و پنج زن داشت که از نام برجسته ترین آنان یاد میشود.
زنهای عقدی: گلین خانم نخستین همسری بود که شاه در زمان ولیعهدی گرفت و از او سه فرزند داشت.
جیران ملقب به فروغالسلطنه دو پسر آورد به نامهای ملک قاسم میرزا و ملکشاه که هر دو را ولیعهد نامیدند و یکی پس از دیگری درگذشتند. فروغ السلطنه و سرور السلطنه و شکوه السلطنه به ترتیب در زمان حیات شاه بدرود حیات گفتند.
صیغهها: زینت السلطنه دختر سالار معروف که چند سال در خراسان با شاه جنگید.
بدرالسلطنه که از شاهزاده خانمهای بزرگ بود.
اخترالسلطنه خواهر شاهزاده اکتاقاآن میرزا.
شمسالدوله دختر عضدالدوله پسر فتحعلی شاه.
صیغههای محترم دیگر که از شاهزاده خانمها نبودند:
انیس الدوله که در واقع ملکه بود ولی فرزندی نیاورد. شاه او را از جان و دل دوست داشت و چندین بار خواست وی را در زمره زنهای عقدی خویش درآورد ولی او نپذیرفت. انیس الدوله میگفت زمانی که من صیغه شاه شدم طالع مبارکی بود، من میخواهم آن لحظه مبارک هم چنان ادامه داشته باشد. پس از کشته شدن شاه روزی برایش دستهای اسکناس آوردند و چون تمثال شوهر را روی آنها دید چندان بر سینه و شکم کوفت که سخت بیمار شد و پس از چند ماه به همسر خویش پیوست.
عفت السلطنه دختر صارم الدوله.
ندیم السلطنه مادر ضیاء السلطنه.
خازن الدوله دو دختر آورد به نامهای فخرالدوله و فروغالدوله.
فروغ الدوله مشهور به ملکه ایران زن میرزا علی خان ظهیرالدوله شد.
مرجان خانم مادر شاهزاده یمین الدوله و فرح السلطنه.»
هریک از زنهای بزرگ یک دستگاه عمارت و حیاط در اختیار داشتند. زنهای دیگر به تفاوت ازیک تا سه اتاق داشتند و صیغه ایها در کنار زنهای محترم شاه میزیستند.ناصرالدین شاه به هنگام مرگ بیست و هفت فرزند داشت. برخی از زنان شاه دختران یا خواهران خانهای سرکش و شورشی بودند و این زنان در حقیقت گروگانهایی بودند که به عقد شاه درآمده بودند.