امیل زولا
خوشبختی در نظر تو طبعاً تنها در این میتواند باشد که مقدار زیادی کار بیرون بدهی، کارهایت را ببینند، تحسین کنند یا از آن بد بگویند. خب، پذیرفته شدن در سالن، وارد شدن در گردوغبار میدان نبرد، تصاویر دیگری کشیدن و بعد به من بگو همین کافی است؟ اگر چنین شد آخر سر تو راضی میشوی؟ گوش کن. کار همه وجود مرا در اختیار خود گرفته است. ذرهذره مرا از مادرم، از همسرم و از همهچیزهایی که دوستشان دارم گرفته است. مثل کرمی که در کاسه سر آدم بیفتد، مغز را بخورد، راهش را به تنه و اندامها باز کند و سراسر تن را بخورد. لحظهای که صبح از رختخواب بیرون میآیم، کار در من چنگ میاندازد و بیآنکه مجالم بدهد تا نفسی تازه کنم بر پشت میز میخکوبم میکند.
شاهکار
در همینه زمینه :