سکوت های طولانی آقای نویسنده
وقتی که آدمهای نمایش از کلمهها نه برای ارتباط که بهعنوان اسلحه استفاده کنند، طوری که بتوانی ترسهاشان را مجسم کنی، درست به اندازه آنها احساس ناامنی کنی، چشمت بیفتد به تنها «در» گوشه اتاق ولی ناامنی محیط بیرون اتاق تو را متقاعد کند که همان جا بایستی، یا شاید متوسل شوی به سکوت؛ یعنی داری یکی از 29شاهکار «هارولد پینتر» را میبینی.
اصلا وقتی که تواتر واژه (مکث) در نمایشنامهای از حدی فراتر رفت، بهویژه که تمام ماجرا در یک اتاق و بین 3-2نفر بگذرد، میتوانی بدون نگاه کردن روی جلد، اسم نویسندهاش را حدس بزنی. پینتر مثل همه غولهای انگلیسی ادبیات، مثل شکسپیر و مثل دیکنز واژههای جدیدی به فرهنگهای ادبیات جهان وارد کرد. «فضای پینترسک» (Pinteresque) و سبک منحصر به فردش، «کمدی تهدید» با نمایشنامههای او مثل «اتاق»، «سرایدار»، «جشن تولد»، «بازگشت به خانه» و... وارد ادبیات نمایشی شد.
پینتر خودش هم نمیداند چه اتفاق لعنتیای زندگیاش را تحتتأثیر قرار داد. از نظر او تنها چیزی که ارزش گفتن دارد، این است که در 13سالگی عاشق شده است. او درباره آثارش میگوید: «2تا آدم، در یک اتاق، اغلب ذهن مرا بهخود مشغول میکنند. در صحنه پرده بالا میرود، اتاقی است و 2 تا آدم در آن و این برای من بهصورت سؤالی قابل تعمق در میآید. بر این 2 نفر چه خواهد گذشت؟ آیا در باز خواهد شد و کسی به درون خواهد آمد؟»
با وجود این، نوبل ادبیات 2005خیلیها را شگفتزده کرد. با وجود رقیبان سرسختی مثل «اورهان پاموک» ترک و «آدونیس» سوری، نوبل را دادند به «هارولد پینتر» انگلیسی و این یعنی دومین نوبل ادبیات در مدت کمتر از 5سال برای ادبیات نوی انگلیس. خیلیها با آرامش خاطر این مسئله را به گرایشهای سیاسی پینتر ربط دادند؛ به آن انتقادهای صریحی که نسبت به سیاستهای آمریکا در جنگ عراق داشت. ولی بنیاد نوبل در بیانیه خود نوشت:«پینتر تئاتر را به اصالت خود برگرداند؛ فضایی محصور و دیالوگهایی غیرقابل پیشبینی».
سرطان مری پینتر نگذاشت که در مراسم اهدای جوایز شرکت کند و بیانیهاش به نام «هنر، حقیقت، سیاست» را هم ضبط کرد و به استکهلم فرستاد. پینتر سخنرانیاش را اینطور شروع کرد: «در سال ۱۹۵۸ نوشتم: تشخیص بین اینکه چهچیز واقعی و چهچیز غیرواقعی است، سخت نیست، همینطور بین چیزی که درست است و چیزی که غلط است. لازم نیست چیزی درست باشد یا غلط، میتواند هم درست باشد هم غلط. اعتقاد دارم که این تأکیدها هنوز هم در کشف واقعیت از طریق هنر، کاربرد دارد؛ بنابراین بهعنوان یک نویسنده از این تأکیدها حمایت میکنم ولی بهعنوان یک شهروند باید بپرسم: درست چیست؟ غلط چیست؟»