• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 24 شهریور 1401
کد مطلب : 171658
+
-

گفت‌وگو با جواد چاووش که بیشترین مستند را درباره راهپیمایی اربعین ساخته است

یاد گرفته‌ام دنبال نگاه امام حسین‌ ع باشم

یاد گرفته‌ام دنبال نگاه امام حسین‌ ع باشم

مهرداد رسولی

در حوزه سینما به‌خصوص مستندسازی، کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که نام وحید چاووش را نشنیده باشد؛ مستندساز جوانی که زندگی هنری‌اش را وقف ساخت مستندهایی با موضوع پیاده‌روی اربعین کرده است تا به مهم‌ترین و پرکارترین مستندساز ایران در ارتباط با این موضوع بدل شود. او فارغ‌التحصیل رشته شیمی کاربردی است و از سال 1374در حوزه‌های مختلف تولید فیلم مستند مشغول به فعالیت بوده. وحید چاووش مستندسازی را تحت‌تأثیر آثار شهید مرتضی آوینی شروع کرد و خیلی زود به یکی از مطرح‌ترین مستندسازهای حوزه دفاع‌مقدس بدل شد. «نیست اما هست» و «سقف آسمان» ازجمله آثاری بود که نام او را به‌عنوان یک مستندساز جوان و مطرح سر زبان‌ها انداخت، اما خودش می‌گوید عشق به ابا‌عبدالله باعث شد به سمت ساخت مستندهایی با موضوع پیاده‌روی اربعین برود و مستندهای پرمخاطبی مثل «شما چه‌کسی هستید» یا «حاشیه‌ای کوتاه از یک متن بلند» را بسازد. چاووش جوایز متعددی از جشنواره‌های سینماحقیقت، فیلم کوتاه تهران، جشنواره دفاع‌مقدس و جشنواره فیلم فجر دریافت کرده اما هنوز تشنه ساخت مستندهای داستانی با موضوع اربعین است و برای این کار اشتیاق دارد. با او که این روزها مشغول ساخت مستندی در همین ژانر است گفت‌وگو کرده‌ایم.

    چطور شد که به‌عنوان دانشجوی رشته شیمی در مقطع کارشناسی انصراف دادید و تصمیم گرفتید به‌عنوان مستندساز، فیلم کوتاه بسازید؟
تصور شخصی‌ام این است که از همان ابتدا برای شیمی ساخته نشده بودم و حین تحصیل متوجه این ماجرا شدم. تلاش می‌کردم مسیر خودم را پیدا کنم و همان موقع بود که شهادت آقای آوینی خیلی روی من تأثیر گذاشت. البته قبل از شهادت آقای آوینی همیشه تحت‌تأثیر فیلم‌های او بودم و اساساً با همان کارها بود که به مستندسازی علاقه‌مند شدم. مثل «روایت فتح» که در سال‌های دفاع‌مقدس از تلویزیون پخش می‌شد یا کاری که بعد از جنگ برای خرمشهر ساخت و اگر اشتباه نکنم اسمش «شهری در آسمان» بود. به‌طور کلی کارهای شهید آوینی خیلی مؤثر بود در علاقه‌مندی‌ام به سینما و مقوله مستندسازی. شاید تا قبل از شهادت مرتضی آوینی اصلاً به مستندسازی فکر نمی‌کردم و در مخیله‌ام نمی‌گنجید که یک روز مستندساز شوم.
    شهید آوینی اساساً آدم تأثیرگذاری بود. شاید خیلی از هم‌نسلان شما تحت‌تأثیر آثار او قرار می‌گرفتند. اینطور نیست؟
به‌نظرم هر کسی که در کارش اخلاص داشته باشد همین گونه می‌شود. سردار سلیمانی هم دقیقاً انسانی بود که اخلاص در عمل داشت و به همین دلیل ماندگار شد. مرتضی آوینی به‌معنای واقعی در کارش اخلاص داشت و شاید به همین دلیل کارهایش به دل مردم می‌نشست.
    شما مستندسازی را با سوژه‌های دفاع‌مقدس شروع کردید. نخستین فیلمی که در ژانر دفاع‌مقدس ساختید چگونه به سرانجام رسید؟
فکر می‌کنم در سال 1374یا 75بود که نخستین مستند را با موضوع دفاع‌مقدس ساختم. سوژه، جانبازی بود که سرطان خون داشت و من به نیت شفا گرفتنش تصمیم گرفتم درباره‌اش فیلم بسازم. آرزویم این بود که او شفا بگیرد و ما از وضعیت جدیدش فیلمبرداری کنیم اما اینگونه نشد و فرد جانباز در نهایت از دنیا رفت. اسم آن مستند را گذاشتیم «جانباز شاهرخ» و از آنجا که برای مدتی طولانی سوژه اصلی را دنبال کرده بودیم کار خوبی از آب درآمد و خوب دیده شد.
    در بین آثار شما، مستندهایی که با موضوع پیاده‌روی اربعین ساخته‌اید پررنگ‌تر است؛ مثل «شما چه‌کسی هستید» یا «حاشیه‌ای کوتاه از یک متن بلند» و... شاید برای همین باشد که برخی منتقدها می‌گویند وحید چاووش خودش را وقف مستندسازی درباره پیاده‌روی اربعین کرده است. می‌خواهید با این آثار دین‌تان را به سینما ادا ‌کنید؟
طی 8سال اخیر فقط درباره اربعین کار کرده‌ام که آن هم چند دلیل دارد. دلیل اولش آن است که تا چند سال قبل، مستندسازها معمولاً به این فضا اعتنا نمی‌کردند و من در حد بضاعتم تلاش کردم نگاه‌ها را به سمت این موضوع بچرخانم. دلیل دیگرش این بود که راهپیمایی اربعین اساساً یک مقوله نوپا به‌حساب می‌آمد و تا قبل از سرنگونی صدام اصلاً ممنوع بود. آن قدر فضا بسته بود که حتی عراقی‌ها هم فیلمی با موضوع راهپیمایی اربعین نساخته بودند. البته یک مسئله مهم دیگر این است که برخی دوستان می‌گویند خب اربعین به جز پیاده‌روی چیز دیگری ندارد و به قول معروف سوژه تکراری می‌شود. من با این کارها ثابت کردم می‌شود اربعین را از زوایای مختلف روایت کرد. سوژه زیاد است؛ کافی است عاشق باشید تا راحت‌تر آنها را کشف کنید. به قول صائب تبریزی: یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت/ در بند آن مباش که مضمون نمانده است.
    حالا که حدود 10مستند درباره اربعین ساخته‌اید همچنان به این اصل قائلید که می‌شود درباره این موضوع کارهای تازه با مضامین غیرتکراری ساخت؟
سخت معتقدم که هنوز هم می‌شود کارهای جدید ساخت و همین امسال دارم فیلمی با مضمون جدید می‌سازم؛ فیلم کوتاه بلاگر، داستان زندگی بلاگر جوانی را روایت می‌کند که یک صفحه اینستاگرام با حدود 3هزار نفر دنبال‌کننده دارد و با دنبال کننده‌هایش کارهایی می‌کنند که نهادها و سازمان‌های بزرگ از انجام آن عاجزند. ما از زاویه دوربین این بلاگر به جاهای مختلفی مثل لبنان، سوریه، افغانستان و عراق می‌رویم و مثلاً در عراق مراسم راهپیمایی اربعین که توسط این جوان‌ها انجام می‌شود را زیر ذره‌بین می‌بریم.
    در این سال‌ها بالغ بر 40فیلم مستند ساخته‌اید و جوایز متعددی از جشنواره سینما حقیقت، جشنواره دفاع‌مقدس و جشنواره فیلم فجر برده‌اید. اساساً فیلم را برای برنده‌شدن می‌سازید یا هنگام ساخت آنها به جایزه فکر نمی‌کنید؟
من اصلاً تصورش را نمی‌کردم فیلمساز و مستندساز شوم و صرفاً هدفم این بود که این فضا را تجربه کنم، چه برسد به اینکه جایزه هم ببرم. تا الان هم اصلاً به حضور در هیچ جشنواره‌ای فکر نکرده‌ام و فقط به مخاطبم فکر می‌کنم. در این عرصه می‌خواهم حرفم را به‌گونه‌ای بزنم که زیبا و دلنشین باشد و برای مخاطب آورده‌ای داشته باشد. وقتی همه اینها کنار هم قرار بگیرد در امتدادش جایزه هم می‌آید؛ هر چند جایزه گرفتن اصلاً موضوع مهمی نیست. گاهی دوستان به من خرده می‌گیرند که چرا فیلمت را به جشنواره نمی‌فرستی و در پاسخ به آنها می‌گویم من فیلم‌هایم را ساخته‌ام و حالا نوبت جوان‌هاست که خودشان را نشان بدهند.
      خاطره‌ای در ذهنتان مانده که تحولی در نگاه و سبک شما در مستندسازی ایجاد کرده باشد؟
حدود 10سال قبل یک جوان عراقی به نام انور را در ناصریه عراق دنبال می‌کردم که درباره‌اش فیلم بسازم. انور آدمی بود که خانواده فقیری داشت و بخشی از درآمدشان را که از راه سوزن‌دوزی حاصل می‌شد صرف پذیرایی از زائران امام‌حسین(ع) می‌کردند. می‌خواستم از انور و مادرش فیلم بسازم اما هر چه اصرار کردم نپذیرفتند. یک روز انور به من گفت یک خواهرزاده 8ساله به نام عباس دارم که با پای برهنه از روی فرش زغال رد می‌شود و می‌توانی درباره‌اش فیلم بسازی. قرار شد یک روز من و عباس دست در دست هم از روی آتش عبور کنیم و یکی از بهترین سکانس‌های عمرم را بگیرم. فردای آن روز نزدیک موکب رفتیم و زغال را آتش زدیم تا عباس بیاید اما هر چه معطل ماندیم نیامد. وقتی به انور اعتراض کردم، در جواب من گفت: یک مسئله ذهن مرا درگیر کرده و نمی‌توانم آن را حل کنم. انور گفت عباس به‌گونه‌ای تربیت شده که هنگام خدمت به زائران امام حسین(ع) همه توجه و نگاهش به سیدالشهدا(ع)  باشد و به نگاه مردم توجه نکند، حالا اگر از او فیلم بسازی مشهور خواهد شد و این بچه از آن به بعد فقط برای دیده شدن در برابر دوربین این کارها را انجام می‌دهد نه به عشق سیدالشهدا(ع). این حرف تأثیر عمیقی روی من گذاشت و از عباس یاد گرفتم در کارهایم دنبال نگاه امام‌حسین(ع)  باشم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید