هدایت طالقانی
محمدابراهیم یزدانی
سال1327در گوشهای از تهران پایگاه مبارزاتی جدیدی علیه طاغوت توسط آیتالله سیدمحمود طالقانی راهاندازی شد؛ مسجد هدایت، نزدیک چهارراه استانبول؛ جایی که لالهزار و استانبول آن زمان به هم میرسیدند. دَر مسجد در کوچه پارک باز میشد. کوچه بنبست بود و انتهایش یک سینما؛ سینما پارک. سردر مسجد تابلویی با این بیت بود: «متاع کفر و دین بیمشتری نیست / گروهی این، گروهی آن پسندند».
مسجد هدایت با دعوت حاج حبیبالله مبلساز از آیتالله طالقانی برای برگزاری تفسیر قرآن، هفتهای یکبار میزبان ایشان بود اما مسجد هدایت حکایت غریبی داشت. مسجد در نزدیکی سینماها و کابارهها و مشروب فروشیهای آن زمان واقع شده بود. به همینخاطر خیلی از مذهبیهای آن روزگار به طالقانی خرده میگرفتند: چرا رفتی آنجا نماز میخوانی؟ مثلا یکبار پسرعموی او مقابلش ایستاد و پرسید: «چرا رفتی وسط محله عرقفروشها نماز میخوانی؟» آقای طالقانی هم میگوید: «مسلمان کردن آدم متدین زحمتی ندارد. او خودش نماز را بهتر از من و شما میخواند. اگر بتوانیم پای یکی از اینها را که دوروبر کاباره پرسه میزند، به مسجد باز کنم، کاری انجام دادهام.»
آن روزها در دانشگاه مسلمان بودن ننگوعار بود. بچه مسلمانها با شرمندگی نماز میخواندند. اغلب هم نماز را میگذاشتند وقتی رفتند خانه بخوانند. در کلاسهای درس هم آزادی وجود نداشت و نمیتوانستی نظرات مذهبیات را آزادانه بگویی. استادان بیدین دانشگاه بهنظرات دین ایراد میگرفتند، یکطرفه داوری میکردند و درنهایت محکوم میکردند. دانشجوهای مذهبی دنبال جایی بودند تا جواب سؤالهایشان را بگیرند. در این اوضاعواحوال، مسجد هدایتی که آقای طالقانی راه انداخته بود، جای خوبی برای بحث کردن، نظر دادن و نقدکردن بود. غیر از دانشجوها، کسان دیگری هم مجذوب سخنران مسجد هدایت میشدند. یکیشان محمدعلی رجائی بود. براساس اسناد ساواک، نقش این پایگاه در تنویر اذهان مردم بهخصوص جوانان، اقشار تحصیلکرده، نخبگان و روشنفکران از اهمیت والایی برخوردار بوده است. تفسیر قرآن کریم از جمله اصلیترین فعالیتهای آیتالله طالقانی در مسجد هدایت بود که بارها ساواک بهخاطر آن ایشان را دستگیر کرد.
آیتالله طالقانی بخش اعظم فعالیتها و اقدامات سیاسی خود را در برنامههای مسجد هدایت دنبال میکرد. در سالهای خفقان پس از کودتای 28مرداد 1332، طالقانی 2کتاب «حکومت در اسلام» و «اسلام و مالکیت» را منتشر کرد. کتابها توسط دانشجویان که به مسجد هدایت رفتوآمد داشتند در جوامع دانشگاهی توزیع میشد و اثرات جدی را در مبارزات گروهها و جریانات با رژیم داشت. مسجد هدایت در عید مبعث سال 1339شاهد یک سخنرانی مهم از آیتالله طالقانی بود که منجر به تشکیل جبهه ملی دوم شد. در آن روز چنان جمعیتی به مسجد آمده بودند که همه درهای مسجد باز بود و عده زیادی در خیابان و کوچه کنار مسجد ایستاده بودند و سخنرانی را گوش میدادند. پس از این اتفاقات بود که حساسیت رژیم روی مسجد هدایت زیاد شده بود. چند نفر را مأمور کرده بودند که تماموقت در مسجد باشند و هر اتفاقی که میافتد، گزارش دهند. حتی یکی از آنها بهعنوان مراقب از مسجد هدایت استخدام رسمی شده بود. بعضیهایشان حتی شناخته شده بودند. یکبار بعد از سخنرانی، آقای طالقانی نشسته بود با چند نفر صحبت میکرد. یکی از همین مأمورهای ساواک هم نشسته بود و از دور نگاه میکرد. ناگهان آقای طالقانی داد زد و گفت: «مگر نمیبینی سخنرانی تمام شده. هرچی میخواستی ضبط کنی، کردی. حالا برو.» این حساسیتها بالا گرفت. در نهایت رژیم تصمیم گرفت تا مسجد هدایت را ببندد. در نتیجه جلسات هفتگی مسجد بهصورت سیار و مخفیانه در خانه فعالان سیاسی تهران و کرج برقرار شد. مجموعه سخنرانیهای آقای طالقانی در این مجالس مخفی جمعآوری میشد و بهصورت کتاب، مخفیانه چاپ میشد تا بهدست همگان برسد.
مسجد هدایت در سالهای بین 42تا انقلاب57، چندین بار توسط حکومت بسته شده بود و هر بار با آزادی آیتالله محمود طالقانی از زندان ساواک، تلاش برای بازگشایی مسجد انجام میشد و فعالیتهای انقلابی جدیتر دنبال میشد. مسجد هدایت آن روزها تنها جلسات تفسیر قرآن نبود و طالقانی از هر فرصتی برای کمک به مبارزه و نیروهای انقلابی بهرهمیبرد. ایشان تنها دغدغه ایران نداشت و به مردم مسلمان پیرامون هم فکر میکرد. در سیام مرداد 1348مسجدالاقصی بهدست رژیم صهیونیستی به آتش کشیده شد. این موضوع خشم مسلمانان را برانگیخت اما رژیم شاه مانع اجرای هرگونه مراسم برای اظهار تأسف و انزجار مردم شد ولی سیدمحمود طالقانی در همان سال برای اولینبار اقدامی عملی برای دفاع و حمایت از مردم فلسطین در ایران انجام داد. او در روز عید فطر، درحالیکه جمعیت زیادی برای اقامه نماز به مسجد هدایت آمده بودند، به بیان خطبههایی درباره نفرت و انزجار از اسرائیل پرداخت و در آخر هم گفت: «من فطریهام را برای کمک به فلسطینیها میدهم و از همه میخواهم فطریه خود را برای کمک به آنها بدهند.» در مسجد ولوله افتاد. آقای طالقانی و مهندس بازرگان فطریهها را جمع میکردند. خیلیها بیشتر از سهم فطریهشان پول دادند. در مدت کمی مبلغ زیادی جمعآوری شد.
مسجد هدایت همپای انقلاب شاگرد تربیت کرد و تجربه آموخت. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22بهمن 57جلسات تفسیر قرآن مسجد هدایت به شکل وسیعتری در نمازجمعه تهران و برنامههای رادیو و تلویزیون آقای طالقانی جای گرفت. ازآنپس مسجد هدایت به اندازه شاگردان تربیتیافتهاش وسعت یافت؛ شاگردانی که در مکتب آیتالله طالقانی درسها آموختند و نقش بزرگی در پیروزی و پایداری انقلاب داشتند و دارند.