غریبه
کتاب «غریبه» از سری داستانهای «قصه فرماندهان» به زندگی شهید یدالله کلهر اشاره میکند. داوود بختیاری نویسنده آن با بهرهگیری از خاطرات دوستان و همرزمان این کتاب را نوشته است. شهید یدالله کلهر در سال 1333در روستای باباسلمان شهریار به دنیا آمد. او بعد از گذران دوره ابتدایی بهدلیل نبود امکانات تحصیلی در روستا نتوانست وارد دبیرستان شود. از اینرو پی کار رفت. در بحبوحه انقلاب به صف انقلابیها پیوست و با گروهی از جوانان اقدام به تصرف پادگان «باغشاه» کرد. پس از شروع جنگ تحمیلی، گروهی از پاسداران سپاه کرج را ساماندهی کرد و با پذیرفتن فرماندهی آنها راهی جبهههای «سرپل ذهاب» و «گیلانغرب» شد. او در سال ۱۳۶۱ یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ همراه گروهی به سوریه و لبنان اعزام شد. شهید کلهر سرانجام در اول دیماه سال 1365در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. در بخشی از کتاب «غریبه» میخوانیم: «انگار مهتاب چراغ آسمان دهکده بود و پرتوی نقرهای فامماه هدیهای بیدریغ نسیم ملایمی روی کوه و دشت میتابید. روستای بابا سلمان غرق در شادی بود زنها نقل و شیرینی خانگی پخش میکردند خوشحال بودند زن درحالیکه نوزاد را به سینه گرفته بود دعایی را زیر لب زمزمه میکرد مردها در جای دیگری نشسته بودند و دهان گرمی میکردند قدمش خیر باشد. مرد در اندیشه نامی برای فرزندش بود نامی که با بیان آن همیشه لطف خدا درنظرش مجسم شود یدالله نامی بود که پدر و مادر از آن خشنود بودند.»