• پنج شنبه 18 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 7 شعبان 1446
  • 2025 Feb 06
پنج شنبه 26 خرداد 1401
کد مطلب : 163433
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Z63yg
+
-

پیروزی در زندگی با استفاده از اصول نظامی فرماندهان بزرگ

نبردهای بزرگ زندگی

نبردهای بزرگ زندگی

حامد یزدانی

غالبا کارها شروع می‌شود تا با موفقیت به پایان برسد؛ یعنی در اصل، کسی کاری را شروع نمی‌کند که تمامش نکند و باز هم در اصل، کسی کاری را شروع نمی‌کند تا به یک نتیجه معمولی برسد. اگر هم در ادامه شاهد ‌به پایان نرسیدن کارها یا نتایج معمولی آنها هستیم، دلیلش را باید کمبود اراده و کمبود دانش و... دانست. اگر علاقه‌مندید که کارهای‌تان را با موفقیت به پایان برسانید، پس نکته‌های برایان تریسی در کتاب خواندنی «پیروزی در تجارت و زندگی شخصی با استفاده از استراتژی‌های نظامی» می‌تواند به‌شدت کارگشا باشد. اساسا برای موفقیت نیاز به یک انضباط ذهنی و جسمی و کاری فوق‌العاده‌ای خواهید داشت.

چرا عاشق فرماندهان بزرگ شدم؟
من از روزگار نوجوانی عاشق و شیفته شخصیت و رفتار فرماندهان و ژنرال‌های بزرگ بوده‌ام. هنوز هم این شیفتگی را دارم. این کتاب به همین دلیل شکل گرفته تا به نوعی، ادای دینی به این فرماندهان و نظامیان بلندرتبه باشد. همیشه برایم جای شگفتی داشت که چطور آنها می‌توانند زندگی و شهرشان را رها کرده و هزاران کیلومتر دورتر از زادگاه‌شان، به مصاف مشکلات و دشمنان ریز و درشت بروند. کم‌کم سروقت مطالعه سرگذشت این فرماندهان رفتم و کارها و مبارزه‌هایی که داشتند. به ایده‌های جالبی هم رسیدم. این ایده‌ها را طی مسیری که داشته‌ام و در مشاوره با صدها شرکت و برند مختلف آزمون و خطا کرده و از نتایج به‌دست آمده، شگفت‌زده شده‌ام.

هدفی که کاملا روشن است
مهم‌ترین نکته داشتن هدفی روشن است؛ نکته‌ای که در نبردهای نظامی هم به‌شدت مورد‌توجه است و بی‌توجهی به آن می‌تواند موجب شکست‌های بزرگی شود. باید همه تلاش شما این باشد که هدفی روشن و قابل‌ارزیابی و ‌دست‌یافتنی داشته و به سمت و سوی آن بروید. هر جنگی باید برای به سرانجام رساندن هدفی که به خاطرش شروع شده، پیش برود. هدف‌ها باید واضح و روشن باشند. هدف‌های کوچک را در لحظات اجرا می‌شود تغییر داد، اما اهداف بزرگ به همین راحتی‌ها تغییر نمی‌یابند. هدف‌ها باید عینی و روشن و شفاف باشند. در میادین نبرد نیز شاهدیم که اهداف تعیین شده، روشن و شفاف هستند و ابهامی درآنها وجود ندارد.

سه تا پنج سال آینده کجایید
یکی از بهترین راه‌های هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی آینده دلخواه است. شما برای 3تا 5سال آینده، باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که انگار همان شرایطی است که دلتان می‌خواهد. در واقع جدا از اینکه به امکان‌پذیر بودن این شرایط فکر کنید، باید به این فکر کنید که این آینده دلخواه و عالی، چگونه است. تصور کنید که هیچ حد و مرزی وجود نداشته و ندارد؛ در این صورت برنامه و فروش و زندگی و درآمد و... شما چطور خواهد بود. سعی کنید بینش و نگرشی مثبت و مناسب به آینده داشته باشید. سعی کنید آینده دلخواه‌تان را با دیگر افراد تیم در میان بگذارید. در این صورت است که می‌توانید به شکلی عالی رهبری کنید. تیم و شرکت شما اگر نگرش و بینش نداشته باشد، فقط سرگرم انجام کارهای روزمره و عادی خواهد بود و این، یعنی نابودی تدریجی؛ چرا که آنها نمی‌دانند در آینده چه خواهند بود و چه خواهند دید و برای خودشان چه خواهد.

شجاعت یعنی حرکت با وجود ابهام
ماجرای حرکت مداوم و اقدام به حرکت و به قول معروف اصل تهاجم، در دنیای نبردهای نظامی هم وجود داشته و جزو اصول حیاتی و سرنوشت‌ساز است. بخشی از بزرگ‌ترین سرداران و ژنرال‌های نظامی تاریخ جهان را کسانی تشکیل می‌دهند که هم شجاعت ذهنی دارند تا اقدام به انجام کارها و عملیات‌ها کنند، هم شجاعت جسمی دارند که اگر وسط کار و عملیات، صدمه‌ای هم به آنها وارد شد، خم به ابرو نیاورند. شجاعت هم که تکلیفش روشن است؛ شجاعت یعنی شما نتیجه را نمی‌دانید و شاید حتی در بخشی از عملیات و کار، ابهامی برایتان وجود دارد، ولی چون مقدمات کار را به‌صورت جدی فراهم کرده‌اید، به پیش می‌روید. همین امر و ترس از ریسک و همچنین ترس از شکست و نقد و نگاه دیگران، باعث می‌شود تا خیلی‌ها دست به‌کار نشوند.

پاداش حمله‌کنندگان مداوم
کسانی که به‌طور مداوم حمله می‌کنند، همیشه نیروی برتر بوده و همیشه می‌توانند امتیازات بیشتری به‌دست بیاورند. به واقع وقتی شما حمله می‌کنید، سرعت عمل به خرج داده و در نتیجه اعتماد به نفس پیدا کرده و همین‌ها، باعث می‌شود تا انرژی بیشتری به‌دست بیاورید. در نهایت اینکه می‌توانید ضربه‌های کاری بیشتری وارد کنید. ناپلئون اشاره می‌کند که هیچ نیرویی صرفاً با دفاع به پیروزی نمی‌رسد. رابرت گرین در کتاب ماندگار «اصول به‌دست آوردن و حفظ قدرت»، اشاره می‌کند که شما با جسارت و شجاعت بیشتر، می‌توانید در لحظه‌های تردید وارد عمل شده و اگر باز هم این جسارت شما را به دردسر انداخت، با شجاعت بیشتر خودتان را از مخمصه خارج کنید.

یک فرمان، یک صدا
اصل فرماندهی واحد می‌گوید وقتی از تمرکز و تهاجم مکرر و مفاهیمی از این دست صحبت می‌کنیم، در واقع بهتر است بگوییم که همه اینها ذیل فرماندهی واحد جمع می‌شوند. به قول معروف، آشپز که 2تا بشود، ‌آش یا شور می‌شود یا بی‌نمک. حالا تصور کنید آشپز 3یا 4یا بیشتر بشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حقیقت این است که چه در جنگ، چه در کار و چه حتی در زندگی شخصی، یک نفر باید مسئولیت نهایی را عهده‌دار شود و دستور نهایی را صادر کند. البته این یک نفر باید نظرات همه را جمع‌آوری کند تا طبق اصل اطلاعات، به بالاترین میزان آگاهی برسد اما از یک‌جایی به بعد، باید تصمیم بر اجرا گرفته شود و یک نفر مسئولیت صدور این تصمیم و عواقب آن را عهده‌دار شود.

اصل تمرکز قوا
یکی از مهم‌ترین اصول نظامی بعدی، اصل تمرکز قوا و تمرکز است. اگر شما مسلح به اصل تمرکز قوا بشوید، در آن صورت می‌توانید کارهای زیادی را به سرانجام رسانید و به همین دلیل، دستاوردهای عظیمی به‌دست خواهید آورد. در واقع اصل تمرکز قوا در اصول نظامی نیز به خوبی تعریف شده است و همه از آن استفاده می‌کنند. چنانچه این اصل وجود نداشته باشد، بیشتر عملیات‌ها به نتیجه نخواهند رسید. مقدمه اصل تمرکز قوا، این است که باید زمان و مکان مناسب را به این منظور تشخیص بدهید. برای این کار نیز باید ذهنیتی قوی و تخصصی و سرشار از اطلاعات داشته باشید. غیر از این اگر باشد، راه به جایی نخواهید برد.


ساده، ساده، ساده‌تر
از مهم‌ترین اصول نظامی موفقیت در نبردها، اصل سادگی است؛ یعنی هر مرحله‌ای که لزومی ندارد حذف شود؛ به همین سادگی. ژنرال پاتن معتقد بود که 3قانون طلایی جنگ که پیروزی را رقم می‌زند، سادگی و سرعت و شجاعت است. زندگی‌های امروز ما و همچنین کسب‌وکارهای ما به‌شدت پیچیده و سرشار از کارها و برنامه‌های مختلف شده است اما سادگی، می‌تواند شادی و بهره‌وری و نتایج بزرگ‌تر و فراغت را به ما برگرداند. سادگی، یعنی مراحل انجام کارها را ساده‌تر کنید و به جای اینکه دور و برتان را شلوغ کنید، آن را عملاً پیرایش کنید. هرچه سبک‌تر، ساده‌تر خواهید بود و هر چه ساده‌تر، موفق‌تر. یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های مدیران بزرگ، همین بحث ساده کردن روندها، رویه‌ها، قانون‌ها، اهداف، وظایف و مأموریت‌هاست.

بیشتر از همه بدانید
اصلا اطلاعات نیز جزو مهم‌ترین بخش‌های یک نبرد نظامی محسوب می‌شود؛ یعنی همه اطلاعات لازم را به‌دست بیاورید و به قدری در حوزه خودتان مطلع باشید که بتوانید بهترین طراحی حمله را انجام بدهید. به اندازه هر واحد اطلاعاتی که در این زمینه کم‌کاری کنید، امکان شکست شما افزایش می‌یابد. بخشی از عملیات‌های بزرگ تنها به‌دلیل یک اطلاع ساده به پیروزی رسیده. مغول‌ها از دل بیابان‌های لم‌یزرع آسیای میانه راه به قلمرو خوارزمشاهیان گشودند، چرا که از مسیری که باید طی می‌کردند اطلاع به‌دست آوردند؛ آن‌هم توسط راهنماهای محلی یا بخشی هم از طریق جاسوس‌ها یا کدگشایی بی‌سیم‌ها توانستند عملیات‌های طرف مقابل را کشف و خنثی کنند. در زمینه تجارت و زندگی نیز اطلاعات به همین اندازه اهمیت دارد.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید