• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
پنج شنبه 19 خرداد 1401
کد مطلب : 162810
+
-

رمان، اتوپیای انسان‌شناسی

رمان، اتوپیای انسان‌شناسی

عیسی محمدی - روزنامه‌نگار

چند وقت پیش بود که در محیط شبکه‌های اجتماعی، بحث جالبی با یکی از عزیزان دل داشتیم؛ درباره اینکه اساسا رمان و رمان‌خوانی، چرا باعث شده است تا گروهی از مردم دچار نوعی نخوت و خودبینی شده و خودشان را یک سر و گردن از بقیه بالاتر ببینند.
البته حالا من به این جنبه نخوت‌آمیز بودن رمان‌خوانی کاری ندارم؛ بالاخره شاید باشد و شاید هم نباشد. اما همیشه این نگاه خاص به رمان‌خوان‌های حرفه‌ای وجود دارد. یادم نرفته که یک‌بار در مجموعه‌ای که کار می‌کردم، یکی از دوستان نگاهی به کتابی که در دست داشتم انداخت و وقتی عنوان «سور بز» را دید، با تعجب گفت بابا! تو سور بز می‌خوانی؟! درحالی‌که من داشتم واقعا برای لذت بردن از رمان و اینکه می‌خواستم ببینم سرنوشت آن دیکتاتور و آن دخترخانم و پدرش و آن چند نفری که به ترور دیکتاتور نقشه می‌کشیدند، چه می‌شود. در واقع بیشتر این تعلیق خود رمان بود که مرا جذب خودش کرده بود و حالا این وسط درباره مردم دومینیکن و جامعه‌شناسی سیاسی این دوران و دوره تروخیو و... هم چیزهایی یاد می‌گرفتم.
همانطور که اشاره شد، بحث اصلی و قصه اصلی ما این بود که آیا رمان‌خوان‌ها، واقعا دارند چیزی به‌دست می‌آورند که بابتش این همه خودبزرگ‌بینی هم داشته باشند یا نه. ادامه بحث‌مان هم به این‌جا کشید که من معتقد بودم رمان‌خوانی، سفر به کوچه‌پس‌کوچه‌های یک منطقه و جامعه است؛ درحالی‌که مثلا تاریخ‌خوانی عکس هوایی انداختن از یک منطقه است یا فلسفه، کلا قدم زدن در کوچه‌های ذهن و ریاضیات و... است و شبیه آن.
حقیقت امر اینکه همه ما سفر رفتن را دوست می‌داریم و رمان‌خوانی، یک سفر دنباله‌دار و کم‌هزینه و بدون روادید و دردسر به کوچه‌های یک شهر و دیار دیگر است. حتی در تخیلی‌ترین رمان‌ها و داستان‌های بلند نیز می‌توان سرنخ‌ها و نشانه‌های جالبی از زندگی اجتماعی مردم یک منطقه یا دوره را به خوبی مشاهده کرد. از جایی که ما با کلمه و توصیف متنی و... سر و کار داریم، درست مثل لحظه‌های پادکست یا رادیو گوش دادن، می‌توانیم کلی تخیل کرده و بقیه موارد را خودمان بسازیم و تخیل کنیم. چنین است که این سفر، هم یک سفر ادبی می‌شود، هم یک سفر اجتماعی و هم یک سفر لذتبخش. چه چیزی بهتر از این؟
اما نکته مهمی که درباره رمان خیلی جذب‌کننده است، همان تصویر دقیق و جزئی دادن از زندگی اجتماعی مردم یک دیار است؛ همان‌چیزی که ما را وادار می‌سازد تا به سمت‌وسوی مطالعه این دست متن‌ها برویم. تصور کنید رمانی دارید درباره مشروطه یا روزگار جنگ جهانی اول و دوم یا... می‌خوانید، در این صورت شما به انبوه تجربه‌های ذهنی خودتان، دارید تجربه‌های جدیدتری را اضافه می‌کنید که چون همراه با لذت و کشف‌های زیباشناسانه است، اساسا برای شما همراه با تداعی‌های مثبت و سرخوشانه خواهد بود.
همین انباشت تجربه‌هاست که باعث می‌شود تا ما یک زندگی پربار داشته باشیم که گفته‌اند زندگی یعنی در مدار و زیر سایه عقل زیستن. عقل هم نه به مفهوم منطقی و ریاضی و محاسباتی و آی‌کیوی قضیه؛ بلکه به مفهوم انباشت تجربه‌های خودمان و تجربه‌های دیگران و رسیدن به مسیرها و راه‌حل‌های جدید. همیشه با یکی از تعریف‌های «زیرکی» ارتباط زیادی می‌گرفتم و خیلی برایم راهگشا بود؛ زیرکی یعنی قدرت و استعداد درک و کشف آلترناتیوها. به‌عبارت دیگر، زیرک کسی است که وقتی دچار مشکلی شد، به راحتی بتواند ماهیت جایگزین‌ها و پلن‌ها و نقشه‌های بعدی را درک کرده و از آنها استفاده ببرد و به همین سبب درمانده نمی‌شود. حالا تصور کنید فردی که تجربه‌های خود و دیگران را در انبان ذهنش دارد، چه فرد زیرکی می‌تواند باشد و چه تجربه‌های خاصی می‌تواند داشته باشد.
برگردیم به اول قصه؛ به رمان‌خوانی. زیاد هم از ماهیت بحث‌مان دور نشویم. رمان‌خوانی، صرفا مطالعه یک متن تخیلی و ادبی محض نیست؛ چرا که دوره چنین ادبیاتی خیلی وقت است که سپری شده. رمان‌ها، توسط افرادی نوشته می‌شوند که اساسا ذهن و نگاه و نگرش پرورش یافته‌ای برای کشف نکته‌های زیرپوستی اجتماع خودشان دارند. از همه اینها جالب‌تر، رمان ماجرای
 فراز و فرود درونی انسان است در اجتماع خود و در موقعیت خاص خود و در بزنگاه‌ها و گره‌هایی که باید خودش فکری برای آنها بکند. رمان‌ها، به واقع داستان انسان‌ها هستند و کسانی که رمان‌خوان‌های حرفه‌ای هستند، درک درستی از ماهیت انسان می‌توانند داشته باشند. بی‌جهت نیست که گاهی بخشی از متخصصان توسعه اجتماعی و اقتصادی، توصیه به رمان‌خوانی می‌کنند تا درک درستی از ساختار و ماهیت انسانی داشته باشیم.
خب، حالا همه اینهایی را که توضیح دادیم، باعث نمی‌شود تا به سمت رمان‌خوانی بروید؟ به واقع و به تعبیری که قبلا به آن رسیدم، رمان‌خوانی می‌تواند یک نوع سریال‌بینی مکتوب باشد؛ که برای شروع خیلی هم عالی است. یعنی شما هر شب با علاقه به منزل می‌آیید تا ادامه رمان و ماجرای شخصیت‌ها را دنبال کنید که ببینید چطور می‌شود و چه نمی‌شود. با توجه به اینکه قدرت تخیل شما نیز در جریان است، چه بسا لذت و درگیر شدن شما، بسیار بیشتر از سریال‌بازی و فیلم‌بازی و... هم باشد.
رمان‌خوانی، تقاطع انسان‌شناسی و روانشناسی و جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی و... است؛ همه اینها هست و نیست. اگر هم نباشد، سرنخ‌هایی می‌دهد که می‌تواند به‌شدت برای‌تان لذتبخش و کارگشا باشد. و کسی که در این تقاطع ایستاده و آن را تجربه کرده باشد، درک بهتر و صبر بیشتری در برخورد انسان‌های دیگر خواهد داشت؛ چرا که راحت‌تر و بهتر می‌تواند آنها را درک کند. رمان، به واقع اتوپیای انسان‌شناسی است و چه تعبیری از این، برایش رساتر و بهتر و گویاتر؟

این خبر را به اشتراک بگذارید