شادی مختاری بازیگر جوانی است که با سریال «جزیره» سیروس مقدم حسابی خبرساز شده
بازیگری رؤیای کودکی من بود
نیلوفر ذوالفقاری
نام سیروس مقدم برای بیشتر ما، یادآور سریال محبوب «پایتخت» و ماجراهای نقی معمولی و خانوادهاش است. این کارگردان باسابقه این بار شانساش را با ساخت سریال «جزیره» برای شبکه نمایش خانگی امتحان کرده و تصمیم گرفته در کنار حضور بازیگران حرفهای و پیشکسوت، نقشهای اصلی سریال را به بازیگرانی بسپارد که چهره و شناختهشده نیستند. شادی مختاری، بازیگر جوانی که پیش از این چند تجربه کوتاه از بازیگری داشته، در این سریال خوشدرخشیده و طرفداران زیادی پیدا کرده است. با این بازیگر که خود را در ابتدای مسیر حرفهای زندگیاش میداند، درباره این تجربه متفاوت گفتوگو کردهایم.
علاقه به بازیگری چطور در شما شکل گرفت؟
اگر بخواهم کلیشهای جواب دهم باید بگویم از همان کودکی، اما واقعیت این است که تمام سرگرمی من در کودکی، وقتی همسن و سالهایم مشغول عروسکبازی بودند، روشن کردن دوربین کوچکی بود که پدرم برایم سوغاتی آورده بود. از صبح جلوی این دوربین نمایش اجرا میکردم و بعد با پدر و مادرم به تماشای فیلمهای دوربین مینشستیم. بعدها در سفری دیگر، پدرم یک دوربین عکاسی برایم آورد و باعث شد به این هنر هم علاقهمند شوم.
اما هنوز تصمیم نگرفته بودید بازیگر شوید؟
نه، وقتی دبیرستانی شدم این تصور نادرست وجود داشت که اگر کسی درسش خوب است، نباید به هنرستان برود. من هم از این قاعده مستثنی نبودم. به همین دلیل رشته انسانی را انتخاب کردم و بعد در دانشگاه علوم ارتباطات خواندم. آن زمان این رشته چندان شناختهشده نبود. روزنامهنگاری تجربه خیلی خوبی برای من شد. استادی داشتیم که میگفت در روزنامهنگاری، فرد تجربه زیستهای بهدست میآورد که شاید یک فرد عادی در صد سال هم نتواند کسب کند. در روزنامهنگاری جاهایی میروی و افرادی را میبینی که در زندگی عادی امکانش خیلی کم است در آن موقعیتها قرار بگیری. همان روزها دوستان تئاتری زیادی داشتم و بیشتر مکالمات ما درباره تئاتر و سینما و فیلمهای روز دنیا بود. به این ترتیب من با فضای تئاتر مدام در ارتباط بودم. هر نمایشی که در هر کدام از سالنهای تئاتر تهران اجرا میشد، با دوستانم تماشا میکردم. بعد باخبر شدم که نوید محمودی برای یک فیلم تست بازیگری میگیرد و من هم برای تست دادن همراه دوستانم رفتم.
به این ترتیب این نخستین قدم شما برای بازیگر شدن بود؟
این تست مسیر مرا عوض کرد. نوید محمودی به من گفت تو به درد این کار میخوری و حالا که پتانسیل بازیگری داری، حیف است آموزش نبینی. بنابراین من دوره آموزش را شروع کردم. 2سال تمام با بهترین استادان بازیگری دورههای آموزشی داشتم، تئاترهای کوچک کارگاهی کار کردم و فیلم کوتاه ساختم. این دورهها تجربه ارزشمندی برایم ساخت. این بار وقتی نوید محمودی برای فیلم «هفتونیم» مشغول انتخاب بازیگر بود، به دفترش رفتم و گفتم این مدت را صرف آموزش کردهام. از پیگیر بودن من خوشحال شد و نقش هدیه را در اپیزود اول فیلمش به من سپرد. سال بعد هم در سریال «دلدار» که ماهرمضان از تلویزیون پخش شد بازی کردم.
همکاری با سیروس مقدم چطور شروع شد؟
وقتی با خبر شدم آقای مقدم برای سریالش تست میگیرد، چندان امیدی نداشتم انتخاب شوم اما برای تست رفتم.
چرا؟
چون بهنظرم در همین تستها هم میتوانستم چیزهایی یاد بگیرم. بعد از چند هفته تست دادن، در کمال ناباوری به من گفتند که انتخاب شدهای و نقش، نقش اول یکسریال شبکه نمایش خانگی است و قصه درباره نقش صحراست که تو بازی خواهی کرد. باورم نمیشد، احساس عجیبی داشتم، حس میکردم بعد از مدتها خسته نشدن و ادامه دادن، بالاخره به نتیجه رسیدهام. سیروس مقدم بسیار سختگیر است و از همان ابتدا به من گفت که اگر خوب بازی نکنی، وسط سریال هم که باشیم بازیگر را عوض میکنم!
این نقش چه ویژگیهای جذابی برای خودتان داشت؟
صحرا یک خبرنگار جسور بود. همان قدر که از من دور بود، به من نزدیک بود. من هم در دورهای خبرنگار بودم و حالا باید آن دوران را برای خودم یادآوری میکردم اما برخلاف من که رفتار آرامی دارم، صحرا رفتارهای تند و تیزی داشت، سریع راه میرفت، بلند صحبت میکرد و میتوان گفت رفتارهایش بیشتر پسرانه بود. من سخت تمرین میکردم تا از پس اجرای این نقش به خوبی بربیایم.
در نخستین تجربه حرفهای، با بازیگران پیشکسوت همبازی شدید. این تجربه برایتان چه امتیازی داشت؟
جزیره مجموعه پربازیگری بود و شانس بزرگی آوردم که توانستم با طیف زیادی از بازیگران از دورههای مختلف و با سبکهای متفاوت بازی کنم. وقتی باخبر شدم نقش شاهنگ بزرگ را استاد اکبر زنجانپور بازی میکنند، واقعاً ذوق کردم. برای هر بازیگری باعث افتخار است که در پروژهای با ایشان همراه باشد. همبازی شدن با محمدرضا فروتن، هنگامه قاضیانی، بیتا فرهی، حسام منظور، میترا حجار و بقیه بازیگران پیشکسوت این سریال برایم تجربه لذتبخشی بود.
موقع پخش سریال چه بازخوردهایی از اهالی سینما و تماشاگران گرفتید؟
قبل از پخش نخستین قسمت سریال، وقتی بهعنوان بازیگر نقش صحرا معرفی شدم، از طرف عدهای هجمههایی وارد شد که برایم عجیب بود. با خودم میگفتم مگر چه اتفاقی افتاده؟ وقتی کاری خیلی دیده میشود، همانقدر نگاهها به سمت تو میآید و میتواند باعث ایجاد حاشیه شود. باورتان نمیشود اما برای من شایعه درست کردند که پدر من سرمایهگذار فیلم است! جز یک مغز مریض کسی نمیتواند این صحبتها را بکند و جز یک انسان بیمار، کسی نمیتواند این حرفها را باور کند. من تلاش کردم تا جایی که در توانم هست از این مسائل دوری کنم. فکر میکنم این موضوعات اهمیت ندارد و محترم بودن، بهترین کاری است که آدمها میتوانند انجام دهند. بعد از پخش سریال، واکنشها مختلف بود، بعضی از انتقادها مثل نوع لباس یا گریم، واقعاً ربطی به بازیگر ندارد. یک پروژه محصول کارگروهی است اما از مردم واقعاً ممنونم، یک هزارم این حجم از محبت را هم انتظار نداشتم و اصلاً تصور نمیکردم انقدر بازخورد مثبت بگیرم.
برای ادامه مسیر در حرفه بازیگری چه برنامهای دارید؟
پیشنهادهایی دارم اما معیارهایم بعد از سریال جزیره عوض شده است. حالا متن برایم اهمیت زیادی پیدا کرده چون بهنظرم اگر متن خوب نباشد، هرچقدر هم تلاش کنی کار خوب از آب درنمیآید. برای بازی کردن عجله ندارم و ترجیح میدهم نقشی را انتخاب کنم که شبیه به صحرا نباشد و مرا به چالش بیندازد.
اهل کتاب و موسیقی هم هستید؟
کتاب بخش جدانشدنی از زندگی من است. خیلی از اوقات فراغتم با کتاب خواندن میگذرد؛ هم ادبیات جهان میخوانم و هم ادبیات ایران. در ادبیات ایران، آثار غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، صادق هدایت، عباس معروفی، بزرگ علوی و محمود دولتآبادی را دوست دارم. فکر میکنم نخواندن کتابهای این نویسندگان، لذت زیادی را از ما دریغ میکند. در ادبیات جهان هم، هرمان هسه را دوست دارم. خودم را در مطالعه محدود نمیکنم و فکر میکنم هیچ کاری به اندازه مطالعه، تخیل انسان را تقویت نمیکند. درباره موسیقی هم، سعی کردهام گوشم را به شنیدن سبکهای مختلف عادت دهم و البته به گوشم احترام بگذارم.