• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 15 آبان 1400
کد مطلب : 144792
+
-

رقابت‌های آینده خاورمیانه بر سر «بازسازی»

نگاه
رقابت‌های آینده خاورمیانه بر سر «بازسازی»

مروان قبلان- تحلیلگر مرکز پژوهش‌های عربی

با پایان بحران خلیج‌فارس در اواخر سال 2020، ظهور گشایش‌های تدریجی در روابط ترکیه با کشورهای عربی، پیشروی مذاکرات ایران با عربستان و همچنین احتمال بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای، می‌توان گفت خاورمیانه یک دهه از بحران‌های در هم تنیده را پشت سر گذاشته است؛ بحران‌هایی که با انقلاب‌های موسوم به بهار عربی و نبرد میان دمکراسی با استبداد آغاز شد و یکی از خونین‌ترین و ویرانگرترین مراحل در تاریخ این منطقه به شمار می‌آمد. به این ترتیب خاورمیانه برای آغاز مرحله‌ای جدید در دهه پیش رو آماده می‌شود؛ مرحله‌ای که به‌طور طبیعی با صف‌کشی‌ها و معادلات جدیدی همراه خواهد بود.
جهان عرب از زمان شکل‌گیری نظم منطقه‌ای نوین (پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی) 7مرحله اساسی را پشت سر گذاشته است. مرحله اول به نبرد میان خاندان‌های پادشاهی در مصر، عراق، عربستان و اردن بر سر رهبری جهان عرب بر‌می‌گردد؛ مرحله‌ای که نزدیک به یک دهه ادامه داشت و با شکست اعراب مقابل رژیم تازه تاسیس صهیونیستی در سال 1948خاتمه یافت. این دوران مقدمه‌ای بود برای آغاز کودتاهای نظامی در سراسر جهان عرب. به این ترتیب دومین مرحله از تاریخ جهان عرب در دوران معاصر منطقه بر محور نبرد میان پادشاهی‌ها و نظام‌های جمهوری مبتنی بر قدرت نظامیان آغاز شد. در یک سوی این نبرد قدرت‌های سنتی پادشاهی قرار داشتند که به‌دنبال حفظ وضع موجود بودند و در سوی دیگر، نظامیانی انقلابی که «تغییر» را تنها راه نجات و مقابله با تهدید اسرائیل می‌دانستند. در جریان این مرحله که با شکست سنگین اعراب مقابل اسرائیل در جنگ 6روزه (1967) خاتمه یافت، «پیمان بغداد» به رهبری جمال عبدالناصر مقابل خاندان‌های پادشاهی هاشمی و سعودی در اردن و عربستان قرار داشت. با سقوط ناصر در قاهره، مرحله سوم آغاز شد؛ زمانی که 2 نظام بعثی در عراق و سوریه بر سر رهبری جهان عرب وارد رقابت با یکدیگر شدند. البته مهم‌ترین رخداد این مرحله، مربوط به جنگ میان عراق و ایران پس از انقلاب اسلامی در تهران است، جنگی که کشورهای عربی را به 2اردوگاه تقسیم کرد: حامیان بغداد (کشورهای خلیج‌فارس، اردن و یمن) و حامیان تهران (سوریه، لیبی و تا حدودی الجزایر). این مرحله با ناکامی عراق در مقابل ایران و تضعیف نظام بعثی صدام به پایان رسید.
مرحله چهارم با حمله نظامی ارتش صدام به کویت آغاز شد؛ زمانی که دیگر صف‌کشی‌های ایدئولوژیک و ملی-نژادی رنگ‌باخته و کشورها براساس معیارهای جدید  به نقش‌آفرینی در تحولات پرداختند. بر این اساس سوریه در کنار عربستان و مصر به اردوگاه آمریکا علیه عراق پیوستند درحالی‌که کشورهای اردن، یمن و البته سازمان آزادیبخش فلسطین به حمایت خود از صدام ادامه دادند. با شکست عراق به‌دست ائتلاف آمریکا و آزادی کویت، این مرحله نیز به پایان رسید. مرحله پنجم، عصر گفت‌وگوهای صلح عربی اسرائیلی و رهبری سه گانه مصر-عربستان-سوریه بر تحولات جهان عرب است. این مرحله شاهد برقراری ثباتی نسبی در سطح منطقه بود؛ ثباتی که البته در سایه حملات 11سپتامبر و پس از آن، ورود گسترده آمریکا به خاورمیانه، چندان ادامه نداشت. آغاز مرحله ششم با تقسیم بندی کشورهای منطقه به 2 اردوگاه «افراطی» و «معتدل» از منظر دولت آمریکا و مشخصا کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت این کشور همراه بود. این دو اردوگاه در 3نبرد مهم (جنگ لبنان در سال 2006و جنگ‌های 2008و 2009غزه) مقابل یکدیگر قرار گرفتند. بدین ترتیب منطقه خاورمیانه به‌تدریج وارد هفتمین مرحله اساسی از تاریخ خود شد؛ مرحله‌ای که نقطه آغاز آن با انقلاب‌های عربی در سال‌2011 همراه بود. در این مرحله برای نخستین بار نبردهای منطقه‌ای شاهد 3محور اصلی با مشارکت کشورهای عربی و غیرعربی بود؛ محور اسلامی-اخوانی به رهبری ترکیه، محور مقاومت به رهبری ایران و محور ضد‌انقلاب‌ها به رهبری عربستان-امارات با حمایت غیرمستقیم اسرائیل. اگرچه نبردهای این مرحله در سطح خیابان‌ها یا رقابت‌های رسانه‌ای آغاز شد، اما در ادامه، جنگ‌های نظامی بزرگ و طولانی را در نقاط مختلف به‌وجود آورد. شدت درگیری و ویرانی‌های ناشی از آن در نقاطی همچون لیبی، عراق، یمن و سوریه به‌گونه‌ای بوده که هر سه‌محور به‌تدریج محاسبات خود را مورد بازنگری قرار دادند. این در حالی است که همزمان با تحولات مرحله هفتم، به‌تدریج نشانه‌هایی از خروج آمریکا از خاورمیانه و تمرکز این کشور بر چین نمایان شده است.
 ‌اکنون با ظهور تغییرات پر سرعت در مواضع قدرت‌های منطقه، سؤالات بسیاری درباره ویژگی‌های مرحله جدید خاورمیانه مطرح شده است. اما صحنه آنگونه که به‌نظر می‌آید پیچیده نیست. نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد همواره بعد از جنگ‌های بزرگ، نوبت به رقابت بر سر تقسیم غنائم می‌رسد. معادل این مفهوم در ادبیات سیاسی معاصر، «بازسازی» است. بنابراین پس از آنکه قدرت‌های منطقه یک دهه نبردی جئو سیاسی داشتند، اکنون نوبت به نبردهای جئو اقتصادی رسیده است. به‌عبارت دیگر، نبرد آینده بر سر کیک بازسازی در 4کشور لیبی، عراق، یمن و سوریه خواهد بود؛ از زیرساخت‌های انرژی گرفته تا حمل‌ونقل، بنادر، فرودگاه‌ها، صادرات کالاهای استراتژیک و... ملت‌های منطقه در مرحله نبردهای جئو سیاسی، رؤیای آزادی سیاسی را از دست داده و هزینه‌های سنگینی پرداخت کردند. حالا با خروج ارتش‌ها و ورود شرکت‌های اقتصادی و پیمانکاری، ممکن است معادله پیشین کمی به سود ملت‌ها تغییر کند. باید منتظر ماند و دید میراث این مرحله جدید برای خاورمیانه و مردمش چه خواهد بود؟
 منبع: العربی الجدید

 

این خبر را به اشتراک بگذارید