شهاب مهدوی - روزنامهنگار
در ناامیدکنندهترین دوران گیشه که کرونا نفس اکران سینماها را بند آورده و در طول یکسالو تقریباً ۹ماه، فقط یک فیلم کمدی (دینامیت) توانسته به گیشهای قابلقبول دست یابد. «قهرمان» فرهادی از راه رسید و در همان روزهای اول نمایش، شوری برانگیخت و پای مردم را به سینماها باز کرد. کنجکاوی عمومی برای تماشای فیلم تازه فرهادی، کار خودش را کرده و سنت فراموش شده سینما رفتن را دوباره زنده کرده است؛ کارگردانی که بیش از یکدهه است که نمایش عمومی هر فیلمش یک اتفاق مهم سینمایی است. در این سالها فیلمهای هیچ کارگردان ایرانیای به اندازه آثار فرهادی در سطح جهانی دیده نشده و میشود گفت که فرهادی تنها کارگردان سینمای ایران است که آثارش با گذر از سطح نمایشهای فستیوالی، اکران گسترده جهانی را تجربه کرده و اساسا 2فیلم (گذشته و همه میدانند) را در خارج از کشور و بهعنوان محصولاتی بینالمللی ساخته و به نمایش درآورده است. ماجرای اکران جهانی فیلمهای کارگردانی که تا امروز ۲ بار جایزه اسکار گرفته و شهرتی عالمگیر در سراسر دنیا دارد، داستانی مفصل است؛ این گزارش اما درباره بازخورد داخلی فیلمهای فرهادی است و وضعیت گیشه فیلمهای او در اکران ایران را بررسی میکند. فرهادی در طول تقریباً ۲دهه، ۹فیلم بلند سینمایی کارگردانی کرده که جز فیلم «همه میدانند» که نسبتی هم با سینما و جامعه ایرانی نداشت، بقیه فیلمهایش در اینجا اکران شده است.«رقص در غبار» و «شهر زیبا»، ۲ فیلم اول کارنامه فرهادی، با وجود تحسین منتقدان، جزو فیلمهای کمفروش فرهادی بودند. برای فرهادی عملا همهچیز با «چهارشنبه سوری» شروع شد و بعد «درباره الی» نقطهعطفی را رقم زد که از آن موقع تا امروز نمایش عمومی هر فیلمی از این کارگردان، موردتوجه طبقه متوسط شهری قرار گرفته است. از صندلیهای خالی تا صفهای طولانی، فیلمهای اصغر فرهادی راهی طولانی را پشت سر گذاشتهاند.
رقص در غبار
بعد از نمایش امیدوارکننده در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر و نامزدی سیمرغ بلورین در اغلب رشتهها، نخستین ساخته بلند اصغر فرهادی در تابستان ۱۳۸۲ روی پرده آمد؛ فیلمی متعلق به سینمای واقعگرای اجتماعی که برگبرندهاش فرامرز قریبیان در متفاوتترین نقشاش بود. با این همه تماشاگران استقبالی از فیلمی که بیشترش در بیابان میگذشت و قریبیان در آن نقش پیرمردی مارگیر را بازی میکرد، نکردند. «رقص در غبار» یکی از کمفروشترین فیلمهای اکران ۸۲ بود. مصاحبههای پرتعداد فرهادی در دوران اکران هم کمکی به فروش فیلم نکرد. هنوز مانده بود تا او به چهره شناخته شده و محبوب سینماروها تبدیل شود. کمی بعد از شکست تجاری رقص در غبار، فیلم در جشن خانه سینما درخشید و چند جایزه اصلی گرفت. استقبال منتقدان هم از فیلم قابلقبول بود؛ فروش پایین فیلم هم بهحساب تلخی فضا و کمبود عناصر جذاب برای تماشاگر گذاشته شد. کارگردان جوانی که بهعنوان نویسنده سری اول سریال «روزگار جوانی» و کارگردان سریال
« داستان یک شهر» توانسته بود با بینندگان تلویزیون ارتباط برقرار کند، در نخستین فیلم سینمایاش کمی بیش از ۳۳هزار نفر تماشاگر یافت و در انتهای جدول گیشه جزو کمفروشترین فیلمهای سال قرار گرفت.
شهر زیبا
رقص در غبار با وجود شکست در گیشه، بهعنوان یک فیلم اولی آنقدر اعتبار برای فرهادی به همراه داشت که او بلافاصله دومین فیلمش را هم کارگردانی کند؛«شهر زیبا» درام جنوبشهری جذابی بود که نمایشاش در بیستودومین جشنواره فیلم فجر شوری میان منتقدان برانگیخت و باز هم فیلم در چندین رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و البته باز هم دستش از جوایز اصلی کوتاه ماند و این بار هم این جشن خانه سینما بود که بیمهری داوران جشنواره فجر را جبران کرد.
در سطحی گستردهتر از رقص در غبار، نشریات پر شد از نقدهای مثبت و ستایشآمیز درباره فیلم و بهنظر میرسید این بار اتفاقهای بهتری در گیشه رخ خواهد داد. این اتفاق هم رخ داد ولی فقط در حدی که فروش بسیار ضعیف رقص در غبار تا اندازهای جبران شود. حتی درخشش ترانه علیدوستی در نقش دختر پایینشهری که دنبال گرفتن رضایت از فرامرز قریبیان برای نجات برادرش بود هم نتوانست تماشاگران زیادی را متقاعد کند که به تماشای شهر زیبا بنشینند. منتقدان تسلط فرهادی در نمایش معضلات اجتماعی و تواناییاش در پرداخت به طبقه فرودست را ستایش میکردند ولی برخلاف پیشبینیها، شهر زیبا با وجود اکران و تبلیغات مناسبتر نسبت به فیلم قبلی سازندهاش، در گیشه به توفیق دست نیافت؛ ۱۲۸هزار تماشاگر برای موفقیت تجاری شهر زیبا کافی نبود.در آن سالها فیلمی که زیر ۱۰۰میلیون تومان در تهران و شهرستان میفروخت جزو شکستخوردههای اکران لقب میگرفت و شهر زیبا کمی بیشتر از ۸۸میلیون تومان فروخت. به شهادت آمار گیشه، فرهادی در فیلم دومش از شکست مطلق فیلم قبلیاش فاصله گرفته بود ولی این فاصله آنقدر که انتظار میرفت نبود.
چهارشنبه سوری
وقتی فرهادی فیلمنامه «چهارشنبه سوری» را به همراه مانی حقیقی نوشت، 2فیلم محبوب میان منتقدان در کارنامه داشت که فیلمهای برگزیده جشن خانه سینما هم بودند. میان کارگردانهای جوانی که از ابتدای دهه80 وارد عرصه سینمای حرفهای شده بودند، فرهادی یکی از پرامیدترین چهرهها بود ولی مشکل اینجا بود که هر دو فیلمش در اکران عمومی شکست خورده بودند. در چنین شرایطی طبیعی بود که فیلمنامه چهارشنبه سوری در دفاتر تولید زیادی دستبهدست شود و هیچ تهیهکنندهای رغبتی به سرمایهگذاری برایش نشانندهد. در نهایت هم علاقه هدیه تهرانی مهمترین ستاره سینمای ایران در آن سالها به بازی در آن باعث شد تا فیلم ساخته شود. فیلم در فجر بیست وچهارم به نمایش درآمد و پدیده جشنواره لقب گرفت. استقبال از چهارشنبهسوری چنان گسترده بود که تهیهکننده تصمیم گرفت آن را بلافاصله بعد از جشنواره اکران کند. چهارشنبه سوری از روزهای پایانی بهمن روی پرده آمد و آنقدر با استقبال مواجه شد که اکرانش در بهار۸۵ هم ادامه یافت؛ نخستین فیلم پرفروش فرهادی که بعد از شکست 2فیلم اولش در گیشه، او را به چهرهای شاخص در سینمای ایران بدل کرد؛ ملودرامی درباره طبقه متوسط که در اکران اول بیش از ۶۰۰هزار نفر بیننده داشت. چهارشنبه سوری جایگاه حرفهای فرهادی را در سینمای ایران تثبیت کرد.
درباره الی
«درباره الی» سال ۸۷ و در سکوت خبری ساخته شد. بمب خبری فیلم حضور یکی از بازیگران در ساختهای هالیوودی بود که باعث شد حکم توقیفش صادر شود. درحالیکه مدیرعامل فارابی که دبیری جشنواره فجر را هم بر عهده داشت، حاضر به نمایش فیلم در فجر بیستوهفتم نبود، جواد شمقدری بهعنوان مشاور هنری رئیسجمهور وارد ماجرا شد و مشکل فیلم را حل کرد. درباره الی به فجر آمد و همزمان در برلین نیز به نمایش درآمد. این نقطه آغاز جهانی شدن فیلمهای فرهادی بود. در تهران و برلین جایزه بهترین کارگردانی به سازنده درباره الی رسید. قرار بود الگوی موفق اکران چهارشنبه سوری دوباره تکرار شود، منتها نمایش فیلم موکول شد به ایام نوروز و بهار ۸۸ که شروع شد، درباره الی که نسبت به «اخراجیها۲» با کمی وقفه اکران شده بود، با استقبال پایتختنشینان مواجه شد. البته دیر اکران شدن درباره الی، به ضررش تمام شد و در شرایطی که فیلم دهنمکی رکورد گیشه را جابهجا کرده بود؛ فیلم فرهادی در میانههای اکرانش درگیر حواشی پس از انتخابات سال ۸۸ شد. فیلمی که به راحتی میتوانست از مرز یکمیلیون نفر تماشاگر عبور کند، در نهایت با نزدیکبه ۸۸۸هزار بیننده، از پرده پایین آمد. با این همه درباره الی از منظر گیشه از چهارشنبه سوری هم موفقتر عمل کرد و چهارمین فیلم پرفروش سال۸۸ شد.
جدایی نادر از سیمین
2سال بعد از«درباره الی»، باز هم فیلمی از فرهادی از راه رسید. این بار هم فجر و برلین بهصورت همزمان میزبان فیلم فرهادی شدند. در جشنواره فیلم فجر باز هم جایزه بهترین کارگردانی به فرهادی رسید. در جشنواره، سیمرغهای رشتههای اصلی میان «جرم» و «جدایی نادر از سیمین» تقسیم شد و در برلین خرس طلایی بهترین فیلم و خرس بهترین بازیگری (برای مجموعه بازیگران فیلم) به جدایی رسید.
نوروز۹۰ جدایی نادر از سیمین اکران عمومی شد و در بهار این سال نزدیک به یکمیلیونو۱۵۰هزار نفر به تماشای فیلم فرهادی شتافتند. مثل 2سال پیش اکران فیلم فرهادی با نمایش فیلم دهنمکی همزمان شده بود ولی برخلاف گذشته، این بار دوقطبیای راه افتاد که در نهایت به فروش هر دو فیلم یاری رساند. این بار هم فیلم دهنمکی بیشتر از فیلم فرهادی فروخت ولی «اخراجیها۳» به اندازه «اخراجیها»۲ تماشاگر نیافت و در عوض جدایی... به پرفروشترین فیلم فرهادی تبدیل شد. سومین فیلم پرفروش سال۹۰ که موفقترین اثر سازندهاش در برقراری ارتباط با تماشاگر ایرانی بود، مسیری را که با سفرهای دورودرازش آغاز کرده بود، با بزرگترین موفقیت ممکن، یعنی جایزه اسکار به نقطه پایانی رساند. در انتهای سال۹۰ اصغر فرهادی در اوج موفقیت داخلی و جهانی قرارداشت.
گذشته
سودای ساخت فیلمی بینالمللی بعد از موفقیتهای جهانی جدایی...، به تولید فیلم «گذشته» در فرانسه منجر شد؛ فیلمی که با ترکیبی از عوامل ایرانی و خارجی در پشت و جلوی دوربین ساخته شد و فرهادی با اینکه تهیهکننده فرانسوی داشت آن را به شکلی کارگردانی کرد که در ایران هم قابلنمایش باشد. نتیجه اینکه در بهار سال۹۲ گذشته روی پرده سینماهای تهران آمد. جالب اینکه فیلم همزمان با اکران جهانیاش در ایران به نمایش درآمد.
فیلم با زبان فرانسوی و زیرنویس فارسی اکران شد. شهرت جهانی فرهادی بهعنوان کارگردانی که جایزه اسکار برده، عاملی برای جذب تماشاگر بود؛ تماشاگری که اگر با انتظار تماشای فیلمی چون جدایی نادر از سیمین به سینما میآمد، مغبون سالن را ترک میکرد.
گذشته کمی بیش از ۳۲۰هزار تماشاگر یافت؛ رقمی نزدیک به تعداد تماشاگران چهارشنبه سوری که زمان خودش موفقیت بزرگی برای فرهادی بود ولی در گذر زمان همهچیز با درباره الی و جدایی نادر از سیمین مقایسه میشد. گذشته که با واکنشهای متفاوت منتقدان مواجه شد در مواجهه با تماشاگر هم بازخوردهای متناقضی دریافت کرد. این فیلمی نبود که تماشاگر از کارگردان برنده اسکار انتظار داشت و آن روایت پرضرب جدایی... جای خودش را به اثری داده بود که ریتم و قصهگوییاش هم مثل خود فیلم بیشتر لحن فرانسوی داشت.
با این همه نمایش فیلمی با بازیگران خارجی و تنها یک بازیگر شناختهشده ایرانی (علی مصفا) آنقدر موفقیتآمیز بود که در فهرست ۱۰فیلم پرفروش سال قرار گیرد؛ هفتمین فیلم پرفروش سال۹۲؛ سالی که گیشه سینماها چندان پررونق نبود.
فروشنده
اگر گذشته بهعنوان محصولی بینالمللی در پاریس و با بهرهگرفتن از عوامل خارجی ساخته شد، «فروشنده» در تهران جلوی دوربین رفت؛ تلاشی هوشمندانه توسط فیلمسازی که پروژههای جهانیاش را موقتا کنار گذاشت تا فیلمی با رعایت مناسبات سینمای ایران بسازد و پیوندش با مخاطب داخلی را قطع نکند.
موفقیت در کن و بردن جوایز مهم بهترین فیلمنامه و بازیگر مرد، مقدمهای برای اکران پرشور داخلی بود. فیلم که روی پرده آمد روزنامهنگاران به واسطه مضمونش آن را با «قیصر» کیمیایی مقایسه کردند.
داستان انتقام شخصی و انتقاد اجتماعی در رسانهها داغ بود و فروشنده بیشتر از هر فیلم دیگری از فرهادی با استقبال سینماروها مواجه میشد. سال ۹۵ یکی از سالهای پررونق اکران سینماها بود و در سالی که ایرانیها بیشتر از کل دهه90 به سینما رفتند، فروشنده فرهادی دومین فیلم پرفروش سال شد. بیش از ۲میلیون نفر به تماشای فروشنده شتافتند؛ نزدیک به دوبرابر تماشاگران جدایی نادر از سیمین. فروشنده موفقترین فیلم کارنامه فرهادی در اکران ایران است.
گزارش اکران فیلمهای فرهادی در ایران
از صندلیهای خالی تا صفهای طولانی
«فروشنده» پرتماشاگرترین و «رقص در غبار» کمبینندهترین فیلمهای فرهادی هستند
در همینه زمینه :