دیدار با سعید بیابانکی، شاعر و پژوهشگر ادبی
کاسبکار شدهایم
سعیده مرادی- خبرنگار
سعید بیابانکی، شاعر و منتقد ادبی با خلق آثاری چون «سنگچین» و «نامههای کوفی» در عرصه شعر آیینی و طنز و پژوهشهایی در باب ادبیات فارسی، چهرهای شناخته شده در حوزه شعر و ادبیات محسوب میشود. بیابانکی که بسیاری از چهارپارههایش مورد توجه و تحسین منتقدان ادبی و شعرای معاصر قرار گرفته، جوایز متعددی دریافت کرده است که از جمله آنها میتوان به برگزیده شدن درسومین جشنواره شعر فجر اشاره کرد. او میگوید حال و روز کتاب، این روزها اصلا خوب نیست و اگر مسئولان امر راه و علاجی برای آن پیدا نکنند و کاری اساسی در این زمینه صورت نگیرد، تأثیرات مخرب آن را در سالهای نه چندان دور بر پیکره جامعه و نسل جوان و نوجوان شاهد خواهیم بود.
ناشران از وضعیت کاغذ، انتقادات زیادی دارند. نویسندگان هم میگویند حال و روز کتاب اصلا خوب نیست و حتی اوضاع بهگونهای شده است که نمیتوان کتاب تازهای روانه بازار کرد که مخاطب بخواهد خریداری و مطالعه کند. به نظر شما وضعیت موجود صرفا ناشی از گرانی کاغذ و چاپ و شیوع کروناست یا بحران کتاب به موارد دیگر هم مربوط میشود؟
یکی از اتفاقاتی که هر سال در کشور ما رقم میخورد و بازار کتاب و کتابخوانی را رونق میداد برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود که اکنون نزدیک به ۲سال است برگزار نمیشود. بسیاری در همان زمان برگزاری نمایشگاه انتقاد میکردند که این یک نمایشگاه نیست و به نوعی یک فروشگاه بزرگ کتاب محسوب میشود و این برنامه باید شاخصههای دیگری داشته باشد تا بتوان اسم نمایشگاه روی آن گذاشت. با وجود انتقادهایی که مطرح میشد، اما همان نمایشگاه یا به تعبیر منتقدان، فروشگاه بزرگ کتاب در حوزه کتاب بسیار جریانساز و مؤثر بود. بهدلیل اینکه ناشران مختلف از سراسر کشور در آن حضور پیدا میکردند و معمولا آثار جدید خود را به این نمایشگاه میآوردند و مخاطبان هم از سراسر کشور عاشقانه پا به این فضا میگذاشتند و در مجموع شور و هیجان زیادی را شاهد بودیم. در آن نمایشگاه، علاوه بر بحث تخفیف و خرید و فروش کتاب، نشستهای جانبی، برنامههای شعرخوانی و نقد و بررسی ادبی با حضور مؤلفان، ناشران، شاعران، نویسندگان و چهرههای فرهنگی و هنری و همچنین برنامههای زنده تلویزیونی برگزار میشد. در مجموع یک موج گسترده کتاب خریدن و کتابخوانی در کشور به راه میافتاد و خیلیها حتی از سر کنجکاوی هم که شده به این فضا میآمدند تا ببینند در نمایشگاه کتاب چه خبر است. خودم هر سال در نمایشگاه حضور داشتم و اثر جدیدی هم عرضه میکردم. در آنجا شاهد بودم که مردم چقدر دوست دارند شاعران و نویسندگان را از نزدیک ببینند و با آنها صحبت کنند. حالا با تعطیلی نمایشگاه، این جاذبهها به میزان زیادی از بین رفته است. در واقع تعطیلی نمایشگاه کتاب تأثیر بسزایی در کاهش تولید و خرید و فروش کتاب داشته است. حالا مسئله کاغذ هم یک مشکل مضاعف است که در حوزه کتاب ایجاد شده است. اگر دولت بخواهد صنعت نشر و به تبع آن، فرهنگ مکتوب، مطالعه، فضل و آگاهی در کشور افزایش یابد لازم است که از این صنعت حمایت کند و آن را به امان خدا رها نکند.
سیاستها و برنامههایی که دولت در حوزه چاپ و نشر اجرا میکند، در بحث رونق کتاب چقدر مؤثر بوده است؟
بهنظر من این صنعت رها شده است. همانطور که برای نان، گندم، سوخت و خیلی چیزهای دیگر یارانه اختصاص داده میشود، به کاغذ هم باید یارانه اختصاص داده شود. کاغذ آنقدر گران شده است که دیگر چاپ کتاب به صرفه نیست. البته یک مدت برای ناشران سامانهای راهاندازی شد که بعد از اخذ مجوز مشخصات خود را در این سامانه ثبت میکردند که این سایت نیز اکنون رها شده است. اگر اوضاع موجود اصلاح نشود وضعیت نشر و چاپ و در پی آن بازار کتاب از این بدتر هم خواهد شد.
درباره لزوم فرهنگسازی و ترویج کتابخوانی در جامعه زیاد صحبت میشود، اما منظور از فرهنگسازی چیست و چه کارهایی باید انجام شود که امروزه جای آن خالی است؟
بسیار واضح است که مشکلات فعلی کتاب بر جامعه، چه در زمان حال و چه آینده تأثیرگذار خواهد بود. یکی از فضاهایی که فرهنگ کتاب را گسترش میداد نمایشگاه کتاب بود. همچنین کافهکتابها، فرهنگسراها و کتابخانهها که تمام اینها کم و بیش به موضوع کتاب میپرداختند. در یک کافه کتاب ممکن بود ۴۰ یا ۵۰نفر بروند و ممکن بود از این تعداد ۱۰نفر به مطالعه و بحث کتاب علاقهمند شوند که این تعداد در مجموع تبدیل به آمار قابلتوجهی کتابخوان میشد. باوجود اینکه اغلب کافهکتابها بخش خصوصی هستند و از جایی حمایت نمیشوند. عمده علاقهمندی به کتابخوانی در دورهمیها، نشستها و فضاهایی از این دست شکل میگیرد. این را که برنامههای تلویزیونی با رنگ و لعاب آنچنانی ساخته شود، نمیتوان فرهنگسازی نامید. امیدواریم شرایط کرونا بهتر شود و تاحدودی به وضعیت قبلی بازگردیم. اگر به همین شکل پیش برود اوضاع کتاب از این هم بدتر میشود.
حال و روز ناخوش کتاب چه پیامدهایی برای جامعه ما بهدنبال خواهد داشت؟
تأثیر این موضوع را اکنون هم در جامعه میبینیم. مردم خیلی عصبی هستند و نسبت به هم نامهربانی میکنند. مشکلات کتاب و در نتیجه فقر مطالعه بهطور غیرمستقیم تأثیر خود را بر جامعه ما گذاشته است. آدمی که واقعا اهل مطالعه کتاب و بهاصطلاح فرهنگی باشد رفتار مشخص و درخور شخصیتش را از خود بروز میدهد. متأسفانه عطوفت و مهربانی در جامعه ما کم شده است. مردم در یک جامعه بافرهنگ و کتابخوان چنین رفتارهایی ندارند که با یکدیگر نامهربان باشند و در مواجهه با هم رحم و مروت نداشته باشند. متأسفانه در جامعه امروز اغلب ما به نوعی تبدیل به انسانهای کاسبکار شدهایم. اینکه همه برای مال دنیا حرص میزنیم خودش از تأثیرات کتاب نخواندن است. کتاب نخواندن آثار مخربی هم بر روح و روان انسانها دارد. این موضوع بهویژه در نسلهای آینده بیشتر بروز میکند. جوانهای بدون مطالعهای که هیچ دانشی ندارند چگونه میتوانند در آینده، کشور را اداره کنند؟ خب، در این شرایط، کشور ما تبدیل به یک جامعه بیدانش و بیفرهنگ میشود. یعنی کتاب نخواندن فقط یک پدیده صرفا اقتصادی نیست که بگوییم در این وضعیت فقط ناشران، کتابفروشها و نویسندگان متضرر خواهند شد. بلکه یک پدیده خسارتبار فرهنگی و اجتماعی را شاهد خواهیم بود. نیاز است که مسئولان امر و متولیان به این موضوع بیشتر فکر کنند و برنامهریزی بهتر و مؤثرتری در این راستا داشته باشند.
برخی منتقدان ادبی معتقدند که ما دیگر نویسنده و شاعر جاودانه و در پی آن آثار جاودانه نداریم و به نوعی کتاب هم مانند دیگر کالاها و کارهای امروزی، تاریخ مصرف پیدا کرده است و تمام آثار تولید شده، تاریخ مصرف محدود دارند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشوند و نوبت به آثار جدید و به روز شده میرسد. شما بهعنوان یک نویسنده و منتقد چنین سیستمی را میپسندید و اصلا چنین دیدگاهی را قبول دارید؟
این موضوع قابل تعمیم نیست چون آینده را نمیتوان پیشبینی کرد. البته کتابهای بازاری و کتابهایی که مخاطبان فراوان دارند، اما به لحاظ ادبیات چندان قابل اعتنا و ارزشمند نیستند، همیشه وجود داشته و دارند. همانطور که ما در سینما میگفتیم که دیگر آدم شاخصی نیست و ناگهان دیدیم که اصغر فرهادی و خیلیهای دیگر ظهور کردند؛ بنابراین معتقدم که درباره کتاب و ادبیات هم، چنین نظر و دیدگاهی درست نیست. البته باید توجه داشت که همیشه نوابغ در یک جامعه محدود هستند.
اخیرا کتابی مطالعه کردهاید که بخواهید به دیگران هم توصیه کنید آن را بخوانند؟
بهتازگی 2رمان مطالعه کردهام به نامهای «دژاوو» از «مهرداد صدقی» و دیگری رمان «کوری» از «ژوزه ساراماگو» که کتابهای بسیار خوبی بودند و از خواندن آنها بسیار لذت بردم.