عبدالجبار کاکایی، شاعر نامآشنای معاصر از اهمیت سرودهشدن اشعار آیینی میگوید
حادثه بزرگ شاعر بزرگ میطلبد
عبدالجبار کاکایی نه فقط برای عاشقان شعر و ادبیات که برای همه نامی آشنا دارد؛ شاعر و ترانهسرای معاصر که بسیاری از تیتراژهای برنامههای تلویزیونی، کار اوست، با بسیاری از خوانندگان سرشناس کشورمان نیز همکاری کرده است. این شاعر نامآشنا، البته دستی هم بر آتش شعر آیینی و مذهبی دارد. او نهتنها خودش اشعاری در وصف بزرگان دین سروده بلکه در مقام یک منتقد و پژوهشگر ادبیات هم در این حوزه حرف برای گفتن دارد و در یک کلام، صاحبنظر است. به همین دلیل در شبهایی که نوای نوحههای عاشورایی از هر گوشه و کناری به گوشمان میرسد، سراغی از این شاعر توانمند گرفتیم تا برایمان از ویژگیهای شعر عاشورایی، آفتهایی که این نوع شعر را تهدید میکند و نقش اشعار آیینی در انسانسازی و ماندگاری پیام عاشورا بگوید.
موافقید از ویژگیهای شعر عاشورایی شروع کنیم؟ بهنظر شما شعرهایی که درباره محرم و واقعه عاشورا سروده میشود، باید چه ویژگیهایی داشته باشد و از چه آفتهایی دور بماند؟
اساسا شعر برساخته از عبارتها و گزارههای عاطفی است، به همین دلیل این توقع از شعر نمیرود که روایتگر تاریخ باشد. درباره واقعه عاشورا، از آنجا که این واقعه یک واقعه تاریخی مستدل است، بهنظر من بهتر است شاعران از رفتن به سمت نقل تاریخ اجتناب کنند تا در این زمینه مبالغه، اغراق و گزافهگویی صورت نگیرد. رسالت شعر و شاعران این حوزه، خلق آثار عاطفی، هیجانآور و تأثیرگذار بر روحیات مردم است، نه نقل تاریخ. اگر به هر دلیلی هم لازم شد تا در گوشهای از شعر آیینی، بازگویی یک واقعه تاریخی صورت بگیرد، حتما باید متقن بوده و سندیت داشته باشد. اگر این اصل رعایت شود، بسیاری از آفتها از شعر عاشورایی دور خواهد شد. ضمن اینکه چون طبقات مختلف مردم به صحنه محرم و عاشورا ورود میکنند، طبیعتا باید گونههای مختلف شعر عاشورایی مطابق سلایق آنها سروده شود؛ یعنی ما هم نغمات آیینی به شکل نوحه و مرثیه داشته باشیم، هم قصاید و غزلیات و هم شعر در قالبهای نوین مثل شعر سپید که به این ترتیب همه طبقات جامعه بتوانند سلایق ادبی خودشان را در شعر آیینی دنبال کنند. درنهایت اینکه نظری وجود دارد که میگویند خلق یک اثر حماسی ماندگار 2شرط دارد؛ یک اینکه شاعر بزرگ باشد و دو اینکه حادثه بزرگ باشد. قاعدتا حادثه بزرگ، شاعر بزرگ و فحل هم میطلبد و باید سرودن از این واقعه بزرگ را بهدست متخصصانش سپرد. این توصیهای است که بیشتر به رسانهها بهویژه صدا و سیما دارم که از پخش نوحههای سخیف، نغمات پیشپاافتاده و مبتذل و آثار تکراری و کلیشهای جلوگیری کند؛ چرا که این آثار به فهم فرهنگ عاشورا صدمه وارد میکند. نباید فراموش کنیم که خود حماسهای که با آن مواجه هستیم، حماسه بزرگی است و با قوت کافی و طبع روان سراینده، میتوان از دل این حماسه بزرگ، آثار بزرگ خلق کرد.
اتفاقا سؤال بعدی من در همین خصوص بود. محرم که از راه میرسد، هرکس به صرف داشتن ارادت به امامحسین(ع) و تأثیرپذیری از واقعه کربلا، نسبت به شعر گفتن درباره این حماسه بزرگ اقدام میکند. بهنظر شما چقدر لازم است که شعر آیینی برای اثرگذاری بیشتر، برآمده از دل یک شاعر باشد و در آن اصول شعر رعایت شده باشد؟
ببینید! انتقال دادههای عاطفی درون انسان به زبان، امر هنرمندانه و خلاقانهای است و هرکس از عهده آن برنمیآید. ممکن است مداح، ذاکر اهلبیت یا فردی که مدنظر ماست و به اهلبیت(ع) ارادت دارد، احساساتی قوی داشته باشد، اما آوردن این احساسات روی کاغذ، نیاز به قدرت رسانهای دارد. نباید این تصور پیش بیایید که فقط به صرف داشتن عشق و ارادت به اهلبیت، میتوان خوب هم شعر گفت. اینکه فرد فقط به این دلیل که مداح یا ذاکر خوبی است، یا صدای خوبی دارد، تصور کند که شاعر خوبی هم هست، اشتباه است. در این زمینه قدرت رسانهای حرف اول و آخر را میزند و هرکسی قادر به گفتن شعر عاشورایی نیست.
در صحبتهایتان گفتید که شاعران اشعار آیینی بهتر است از نقل تاریخ اجتناب کنند. با وجود این بهنظرتان افرادی که در این حوزه فعالند، چطور میتوانند کلام خودشان را تقویت کنند؟ با مطالعه درباره حماسه عاشورا میتوان شعر عاشورایی را ارتقا داد؟
همانطور که عرض کردم، وظیفه شعر انتقال دادهها و اطلاعات تاریخی نیست چون شعر نیاز به گزارههای عاطفی دارد و اگر شاعری بخواهد تاریخ را نقل کند، ناخودآگاه ممکن است با پر و بالدادن به یک موضوع، حتی در تاریخ دست ببرد. این موضوع درباره واقعه مبرهن و واضح عاشورا که در کتابها و پای منابر با ذکر جزئیات مطرح شده، بیشتر نمود پیدا میکند. اگر قصد شاعر، شعرگفتن است، باید به رسالت شعر که عرصه بیان هیجانات عاطفی است، وفادار باشد و وارد نقل جزئیات تاریخی نشود. اگر غرض از شعر گفتن، نقل جزئیات تاریخی است، آن وقت است که باید تمام ابزارهای احساسی و عاطفی را کنار گذاشته و صرفا به منظوم کردن تاریخ روی آورد؛ کاری که ما بهعنوان مثال در سجعنامههایی که فتوحات پادشاهان را به نظم در میآوردند، میدیدیم. بنابراین نمیتوان هر دوی اینها را با هم داشت و همانطور که پیش از این هم گفتم، وظیفه شاعر، شعر گفتن است و قطعا کسی هم که مخاطب اشعار اوست، توقع شنیدن اخبار تاریخی را ندارد! بهنظر من شاعر شعر آیینی هم مانند شاعران دیگر سبکها باید به فکر رعایت نکتههای ادبی در اثرش باشد و سعی کند اصول شعر را در آثارش تقویت کند، نه اینکه بهدنبال اطلاعات بیشتر درباره واقعه کربلا و انتقال آن به دیگران از طریق شعر باشد.
بهنظرتان تا چه اندازه بین اشعار قوی و پخته در حوزه شعر آیینی با جذب جوانها به تکایا و حسینیهها و اساسا فرهنگ عاشورایی و همچنین ماندگاری پیام عاشورا ارتباط وجود دارد؟
خب ببینید ارتباطگرفتن مردم با محرم، لزوما بهمعنای حضور در هیئات نیست. وظیفه شعر عاشورایی این است که بر مخاطبش تأثیر گذاشته و کاری کند که او به مطالعه تاریخ عاشورا و تامل در پیام واقعه عاشورا روی بیاورد. اگر شعر آیینی دارای ویژگیهایی که پیش از این گفته شد، باشد، میتواند به این وظیفهاش عمل کرده و دیگران را به تامل در پیام کربلا و دنبالکردن فرهنگ عاشورا ترغیب کند. برای جذب مردم به هیئات و مساجد هم فکر میکنم مداحی و نوحهسراییها باید جذاب ارائه شوند و اجرای خوبی داشته باشند.
تا صحبت از اجرای درست مداحی و نوحهسرایی است، میخواهم نظرتان را هم درباره نوحهها و نواهای عاشورایی که در چند سال اخیر میشنویم، بدانم.
متأسفانه روش و روالی که در تکایا و حسینیهها اجرا میشود، تقریبا از جهت شعر نسبتا به ابتذال نزدیک شده است. شعرها سست، پیش پاافتاده و دمدستی است و این سرنوشتی است که موسیقی ما هم به آن دچار شده است و خاص نغمات آیینی و نوحهها و مدایح نیست. دلیل این موضوع هم به گسترش وسایل شنیداری و پایینآمدن سن مخاطبانی برمیگردد که این آثار را از طریق همین رسانهها دنبال میکنند.
راه برونرفت از این مشکل را چه میدانید؟ فکر میکنید با وجود یک نهاد نظارتی، میتوان مشکل ارائه ضعیف و سست شعر آیینی در مراسم محرم را برطرف کرد؟
بهنظر من این کار با نهادهای نظارتی پیش نمیرود که اگر پیش میرفت، تا امروز تلاش دولتهای مختلف در حوزه فرهنگ که قصد داشتند با نهادهای نظارتی جلوی انحراف و تندروی در حوزه ادبیات، موسیقی و هنر را بگیرند، به نتیجه رسیده بود. پس نهادهای نظارتی عملا قادر نیستند در این حوزه کاری از پیش ببرند. من فکر میکنم برای رفع این مشکل، سطح فرهنگ جامعه باید بالا برود که این کار هم با صرف زمان و انرژی از آموزشهای کلاسیک مدرسه و دانشگاه تا مجالس وعظ و منبر امکانپذیر است.