آنا پالاسیو- وزیر خارجه سابق اسپانیا
اتحاد کشورهای اروپایی همیشه گسلهای خود را داشته است اما آنها هرگز باعث بروز زلزله نشدهاند. دلیل آن هم تا حد زیادی، آلمان بوده است که ثابت کرده داور ماهری در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپایی بود، بهخصوص در دوران صدارت 16ساله آنگلا مرکل. آخرین دوره صدارت مرکل تا یک ماه دیگر به پایان میرسد و این سؤال مطرح است که آیا اروپا در حال لرزیدن، یا حتی بدتر از آن است؟ وقتی که اروپا مشخصا روی ادغام بازار مشترک تمرکز کرده بود، گسل آن صرفا اقتصادی بود. در دوران بحران یورو که در سال2009 شروع شد، ترکهای اقتصادی عمیقتر شدند و بسیاری از کشورهای شمالی صرفهجویی خود را در تعارض با ولخرجی همسایههای جنوبی دیدند. شکافهای اقتصادی اروپا، حالا با اختلافهای عمیق و در حال رشد سیاسی هم همراه شده است. کشورها بر سر مسائل بسیار زیادی با هم اختلاف نظر دارند؛ برای نمونه مهاجرت. اما بیشترین اختلاف نظر سیاستگذاری در دو مورد است؛ بند دوم پیمان اتحادیه اروپا و سیاست خارجی اتحادیه.
بند دوم، اصول بنیادین اتحادیه اروپا را ترسیم میکند: «احترام به کرامت انسانی، آزادی، دمکراسی، برابری، حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر.» اما تفسیر آن معمولا منبع مناقشات عظیمی بوده و لهستان و مجارستان در کانون اختلاف نظرهای جنجالی هستند.
ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، از زمانی که در سال2010 در یک پیروزی انتخاباتی خیرهکننده بر پارلمان مسلط شد، حمله به حاکمیت قانون، محدودکردن آزادیهای مدنی و توسعه قدرت اجرایی خود را بهصورت چشمگیری شروع کرده است. حزب حاکم لهستان با نام قانون و عدالت هم بعد از آنکه در سال2015 بهقدرت رسید، راه مشابهی را در پیش گرفته و حملات خود را بر سیستم قضایی متمرکز کرده است.
اتحادیه اروپا به خوبی از این حملات آگاه است. در دسامبر2017، کمیسیون اروپایی تا آنجا پیش رفت که بند7 پیمان را علیه لهستان فعال کند؛ این بند، دولت عضو که اقداماتشان حاکمیت قانون، حقوق بشر و اصول دمکراسی را به خطر میاندازد، مسئول میشناسد. این نخستین بار بود که این بند فعال میشد. در سپتامبر2018، پارلمان اروپا همین کار را با مجارستان کرد. اما شورای اروپا هنوز درباره هیچکدام از این دو کشور تصمیمی نگرفته و گفته است که در آینده به این مسئله دوباره رسیدگی خواهد کرد.
در همین حال، خشونتها هم در جریان بودهاند. در ژوئن2019، دادگاه اروپا حکم داد که اصلاحات جنجالی دولت لهستان در دیوان عالی این کشور، قانون را نقض کرده چون اصل برکنارناپذیربودن قضات را زیر پا گذاشته است. کمیسیون اروپایی تا حدود 10روز دیگر به لهستان وقت داده تا قانون را جاری کند یا با تحریمهای مالی مواجه شود.
سابقه کمیسیون اروپایی در مقابله با چنین تهدیدهایی چندان متقاعدکننده نبوده است. این کمیسیون البته گفته است که نگرانیها درباره حاکمیت قانون در این دو کشور میتواند مانع انتقال سهم این کشورها از منابع صندوق« نسل بعدی اتحادیه اروپا» شود. اما در همین حال کمیسیون تصمیم خود درباره مجارستان را به تعویق انداخته و انتظار این است که در مسئله لهستان هم چنین تصمیمی بگیرد. این در حالی است که دولتها در هر دو کشور از بحران کرونا بهرهبردهاند تا رفتارهای اقتدارگرایانه بیشتری داشته باشند.
بهنظر میرسید اوسولا فوندرلین، رئیس کمیسیون اروپا، به جای اینکه سعی کند قبل از انتخابات ماه سپتامبر در آلمان دست به کاری بزند، به برکناری احزاب حاکم در مجارستان و لهستان در انتخابات بعدی دل بسته است. اما اشتباه نکنید، اگر آلمان میخواست بند دوم توافقنامه را عملیاتی کند، این کار تا حالا انجام شده بود. در واقع آلمان همیشه بهصورت مؤثری اتحادیه را به سمتی پیش برده است تا اعضای لیبرالش را مهار کند.
سیاست خارجی اروپا هم به همین اندازه ناامیدکننده است و در اینجا هم آلمان سهم کمی در این شرایط ندارد. از نحوه تعامل اتحادیه اروپا با ترکیه گرفته تا توافق جامع سرمایهگذاری با چین که در آخرین روزهای ریاست آلمان در شورای اروپایی امضا شد، اتحادیه تصمیمهای مشکوکی گرفته است.
با این حال در یک مورد است که آلمان دیگر از دوپهلوبودن همیشگیاش دست کشیده است: روسیه. اینجا آلمان موضعی آشکار گرفته و خواهان عادیسازی با روسیه است. توافق اخیر مرکل با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای صدور مجوز برای اتمام کار خط لوله نورد استریم 2، که اجازه میدهد گاز روسیه به اروپا تزریق شود، نشانهای از این موضع آلمان است.
مرکل، با حمایت امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، از اتحادیه اروپا خواست تا ولادیمیر پوتین،رئیسجمهور روسیه را تابستان به اروپا دعوت کند. به جای آن، شورای اروپا اخیرا بیانیهای را تنظیم و منتشر کرد که مواضع سرسختانهای علیه روسیه دارد. این بیانیه، بسیارغیرمعمولی بود. معمولا این آلمان بوده که نقشهدایتکننده را داشته و دیگر کشورها هم از این کشور پیروی کردهاند. مرکل، با تواناییهایش در متقاعد کردن اعضا، بیش از یکبار اتحادیه را در آستانه نقطه برگشتناپذیر نجات داده است. او شاید گسلها را ترمیم نکرده باشد اما به خوبی میداند که با آنها چه کند.
اما وقتی که اختلاف نظر بر سر روسیه بالا گرفت، معلوم شد که شرایط مثل همیشه نخواهد بود. حالا که مرکل میرود، اتحادیه اروپا در لحظهای تاریخی قرار دارد و فقط رایدهندگان آلمانی که سپتامبر پای صندوقها میروند میتوانند آن را کنترل کنند. اتحادیه اروپا در حال از دست دادن ترمیمکننده شماره یک خود است و هنوز مشخص نیست که جانشین او توانایی و تمایل تبدیلشدن به چنین فردی را خواهد داشت یا نه.
استراتژی آلمان در صبر کردن برای تصمیمگیری در مسائل مختلف، اتحادیه اروپا را سرپا نگه داشته است. اما این استراتژی باعث شده تا اتحادیه در موارد مهم موضع صریحی نگیرد و معمولا به قانونشکنان و اتوکراتها سود رسانده است. بدون توجه به اینکه چهکسی جانشین مرکل خواهد شد، رهبران اروپا باید تصمیمهای سختی بگیرند. نخستین تصمیمگیریشان هم درباره مردان قلدر و قدرتمند داخل و خارج از اتحادیه است.
منبع: project-syndicate
شنبه 16 مرداد 1400
کد مطلب :
137534
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1wOwR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved