• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
شنبه 16 مرداد 1400
کد مطلب : 137480
+
-

شبی که طلای یزدانی گم شد

گزارشی از عصبانیت ستاره کشتی آزاد ایران پس از شکست در فینال المپیک توکیو

شبی که طلای یزدانی گم شد

هیوا یوسفی- توکیو

از تشک c سالن a ورزشگاه موکوهاری مسه ‌تا اتاق وارم‌آپ این ورزشگاه، راهی نیست، ولی خدا می‌داند همین چند قدم راه برای حسن یزدانی، بعد از آن پانزده بیست ثانیه لعنتی، چقدر طولانی گذشت. کشتی که تمام شد، هاج‌و‌واج اطرافش را نگاه کرد. بلند شد، با تیلور دست داد، رفت سمت مربی آمریکا، بعد برگشت پیش غلامرضا محمدی که بین آن چند نفری که ۶دقیقه با داد و بیداد خواسته بودند راهنمایی‌اش کنند، از همه به تشک نزدیک‌تر بود. قبل از اینکه به سرمربی تیم ملی برسد، لحظه‌ای مکث کرد. نشست و با تمام توان مشت دست راستش را به تشک کوبید.
انگار تازه فهمیده بود که چه بلایی سرش آمده. پله‌های کنار تشک را پایین آمد و رفت طرف در خروجی. چهارپایه‌ای که احتمالا صندلی عکاس‌ها بوده، شوت کرد. مربی‌های ایران دنبالش می‌دویدند ولی او انگار کسی را نمی‌دید. چند ضربه دیگر هم زد و ناگهان ایستاد. داد بلندی زد و همانجا کنار تشک خواست بنشیند. با اصرار محمدی و دستیارش دوباره پا شد اما هنوز مثل اسپند روی آتش بود. حتی در لحظه‌ای که داشت از سالن خارج می‌شد، باز هم به در‌ و دیوار لگد کوبید.
در سالن همه نگرانش بودند. دیدن عصبانیت مردی که تا پیش از این سرش توی لاک خودش بود و آرام‌ترین آدم روی کره زمین به‌نظر می‌رسید، حتی از باور شکستش هم سخت‌تر بود. این عصبانیت ممکن بود باعث شود به قول کشتی‌گیرها دیسکالیفه‌اش کنند و حتی نقره‌اش را هم بگیرند. در آن لحظه اما کسی چه می‌دانست در سر نابغه کشتی ایران چه می‌گذرد. لابد از خودش سؤال می‌کند که چرا باخت. آیا به‌خاطر 2 شکست قبلی، از تیلور ترسیده بود؟ یا اشتباه کرده بود که سیستم مبارزه‌اش را تغییر داده بود؟
تحلیل‌ها، بلافاصله شروع شد. گروهی معتقد بودند نباید تا آخرین لحظه دست از حمله می‌کشید. مخالفان اما می‌گفتند این بهترین کشتی او با تیلور بوده، چون برخلاف 2بار قبلی تصمیم گرفته بود، هر جا لازم شد، کشتی را اداره کند. بعضی فکر می‌کردند اگر رسول خادم، که حسن او را بیشتر از دیگران دوست دارد، کنارش بود، شاید نمی‌باخت، اما این فقط یک فرضیه است. تازه فراموش نکنیم که او با مربیگری رسول هم نتوانسته بود این غول را که ۴سال است به کسی نباخته، شکست بدهد. طلایی که ‌در آن پانزده بیست ثانیه آخر فینال ۸۶کیلوگرم المپیک از دست حسن یزدانی افتاد، برای ورزش ایران بیشتر از یک طلا بود و غمش بزرگ‌تر از غم یک شکست عادی. مدیران کمیته ملی المپیک، چند ساعت بعد گفتند به اندازه کسی که طلا گرفته باشد، به یزدانی پاداش می‌دهند. اما خود آنها هم احتمالا می‌دانستند که همه پاداش‌های عالم را هم اگر به او بدهند، طلای گم‌شده‌اش را پیدا نخواهد کرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید