شیدا اعتماد
یکی از چیزهایی که کرونا از ما گرفت، سفر بود. میرفتیم سفر که به خانه برگردیم که وقتی در خانه را باز میکنیم همهچیز در چشمهایمان نو شود. آن گوشه دنج خوشایند کنار پنجره را دوباره کشف کنیم. دوباره رد شعاع نوری را که میتابد به دیوار بگیریم و برسیم به گلدانها و گیاهها را از نو ببینیم. تا برگهایشان را مثل نخستین بار لمس کنیم و ببینیم که رنگ سبزشان چقدر با هم فرق دارد. دوباره آن سکوت خوب خانه را تجربه کنیم؛ سکوت وقتی که چمدان را خالی کردهای و همهچیز را برگرداندهای سر جایش و نشستهای روی مبل. کرونا ناگزیر با محدود کردن زندگی جمعی و اجتماعی همراه بود. خانه شد آخرین و تنها پناه. خانه همیشه آخرین پناه بود اما بال پرواز ما را کرونا بست. تا نتوانیم از خانه فاصله بگیریم و نتوانیم به یاد بیاوریم که «خانه» چیست. این روزها شدهایم مثل ماهیان ندیده غیر از آب. دنبال آب میگردیم. دنبال حس خوبی که گم شده. دنبال تجربه دوباره خانههایی که آنقدر احاطهمان کردهاند که خستهترین شدهایم. همه دلمان برای سفر تنگ شده. مخصوصا برای زیباترین قسمت سفر که همان برگشتن به خانه است.
سه شنبه 5 مرداد 1400
کد مطلب :
136710
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/v2Myg
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved