غلامرضا ظریفیان در گفتوگو با همشهری:
منتخبان جدید با گامهای ملی نگرانیها را به اعتماد بدل کنند
کاهش مشارکت در انتخابات1400 که نسبت به ادوار گذشته چشمگیر بود و میزان آرای باطله در این دوره از انتخابات که به شگفتی آن بدل شد، بحث ضرورت بازسازی اعتماد اجتماعی را عیان کرد؛ ضرورتی که احیای آن بر دوش منتخبان جدید رئیسجمهور و کابینه آتیاش و شوراهای شهر و روستا سنگینی میکند. در همین راستا با غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگویی اجمالی ضرورت توجه به اعتماد اجتماعی و ارتقای آن و نقش منتخبان جدید در آن را بررسی کردیم. او معتقد است که یکی از دلایلی که جامعه هر روز به درون خود رفته و منزوی میشود، مدیریت شعاری است. جامعه از دعواهای درونی بین جریانها و نهادهای تصمیمگیر خسته شدهاست او تأکید میکند: کمک کردن به گفتوگوهای نیروهای مؤثر نیاز جامعه امروز ایران است. اگر مردم احساس کنند آنها درک درستی از بحران دارند و به جای مچگیری و تنازع، برای حل معضلات و مسائل مهم جامعه تلاش میکنند، دوباره اعتماد خواهند کرد و اعتبار احیا میشود. مشروح این گفتوگو در پی میآید:
بحث توجه به اعتماد عمومی مدتی است که از سوی صاحبنظران سیاسی و اجتماعی مورد تأکید و توجه قرار گرفته است و پس از برگزاری 2انتخابات اخیر و پایین بودن میزان نرخ مشارکت در آن کمتر چهره و مسئولی است که نسبت به احیای این مهم تأکید نکند. بهنظرشما سازو کار احیای اعتماد اجتماعی در شرایط فعلی کشور چیست؟
در حیات اجتماعی دوره مدرن دولت، مجلس و نیز قوه قضاییه نهادهایی مؤثر و تعیینکننده در جامعه هستند، اما متأسفانه خواسته یا ناخواسته بهخصوص در 2دهه اخیر از این نهادهای تأثیرگذار در کشور اعتبارزدایی شد. حالا این اعتبارزدایی به چه معناست، جامعه و مردم به این نتیجه میرسند که دولت، مجلس و دیگر نهادهای تصمیمگیر بر زندگی آنها تأثیر ندارند. درواقع جریانهای سیاسی، جناحی و نیز تصمیمگیران طی سالهای گذشته به اعتبار این نهادها آسیب جدی وارد کردهاند؛ بنابراین بنیادیترین اقدامات برای بازگشت این اعتماد بر عهده 2بخش مهم یعنی جریانات سیاسی بهعنوان نهادهای گفتمانساز و دیگری خود نهادهای مختلف تصمیمگیر است که با عملکردشان به اعتبار خود خدشه وارد کردهاند.
به هر میزانی که از این نهادهای مؤثر که هر کدام در بخشهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا حتی نظامی میتوانند مشروعیتساز باشند، اعتبارزدایی شود، به همان میزان از مشروعیتشان نیز کاسته میشود. درواقع مشروعیت در ایران پیوند قوی با اعتبار، مقبولیت و همچنین رضایت عمومی دارد؛ بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که در سطح ملی و البته دولت جدید باید درنظر داشته باشد، احیای اعتماد و اعتبار نهادهاست. به میزانی که این اعتبار برنگردد، جامعه دچار گسیختگی، آنارشی و اتمی میشود؛ بدان معنا که جامعه احساس میکند نهادها توانایی تأثیرگذاری بر زندگیشان را ندارند پس به سمتی میرود که خودش زندگیاش را مدیریت کند. در شرایطی که جامعه بهصورت اتمی خودش را مدیریت کند، قطعا دچار بحرانهای جدی خواهد شد؛ چراکه نظم اجتماعی و خیر عمومی آسیب میبیند.
در این بین چه باید کرد و وظیفه مسئولان و فعالان سیاسی چیست؟
اعتباربخشی به نهادهایی تصمیمگیر ازجمله اقدامات لازم و ضروری برای احیای اعتماد عمومی است. مدتهاست که بین نیاز جامعه و کارگزاران فاصله ایجاد شده است. البته منظور از کارگزاران فقط نهادهای حاکمیتی نیستند، بلکه جریانها و جناحهای سیاسی نیز در این دسته قرار میگیرند. جامعه یکسری نیازها، عواطف و همچنین فهم خاصی از مسائل کشور دارد که متأسفانه این فهم و برداشت با آنچه در بین نیروهای مؤثر اعم از نهادهای تصمیمگیر و جریانهای سیاسی وجود دارد، متفاوت بوده و یک فاصله قابل توجه ایجاد شده است؛ یعنی بین فهم جامعه از خودش و آینده آن با فهم حاکمیت و نیروهای مؤثر تفاوتهای زیادی وجود دارد؛ بنابراین اگر فاصله و شکاف ایجاد شده پر و اعتماد احیا نشود، چالشهای اجتماعی بروز خواهد کرد. پس لازمه ترمیم این گسست، گفتوگوست. نهادها باید کارکردی شفاف داشته باشند. با گفتوگو میتوان این فاصله فهمی را جبران کرد.
در این بین وظیفه بیشتری متوجه منتخبان جدید است. به نظرتان دولت جدید و شوراهای شهر چگونه باید در این عرصه ورود کنند و اولویتشان چه باید باشد؟
ابتداییترین مسئلهای که جامعه با آن درگیر است، بحث معیشت است. باید ببینیم که از چه طریقی میتوان فشار کمتری را به جامعه وارد آورد. تزریق نقدینگی به جامعه درواقع بیشتر نتیجه کوتاهمدت و آنی دارد تا بلندمدت. باید دید که چگونه میشود این تورم افسارگسیخته، فاصله طبقاتی و بحران اجتماعی را با ارائه برنامهها متوقف کرد یا کاهش داد؛ اصلاحاتی که مردم آن را در زندگیشان لمس کنند. از این طریق جامعه دوباره اعتماد خواهد کرد؛ بنابراین ایجاد شفافیت در عملکرد و نتایج آن که بهطور مستقیم بر زندگی آنها تأثیرگذار باشد به احیای اعتماد و اعتبار کمک میکند.
یکی از دلایلی که جامعه هر روز به درون خود رفته و منزوی میشود، مدیریت شعاری است. جامعه از دعواهای درونی بین جریانها و نهادهای تصمیمگیر خسته شدهاست. تضاد و تزاحم بین جریانهای سیاسی و نهادهای مختلف تصمیمساز ازجمله عوامل دخیل در این اعتبارزدایی است. مسئله کاهش تنازع ملی و کمک کردن به گفتوگوهای نیروهای مؤثر، نیاز جامعه امروز ایران است. اگر مردم احساس کنند آنها درک درستی از بحران دارند و به جای مچگیری و تنازع، برای حل معضلات و مسائل مهم جامعه تلاش میکنند، دوباره اعتماد خواهند کرد و اعتبار احیا میشود. کاهش تشنج و تنازع یکی از عوامل مهم در کمک به همبستگی ملی است.
در این دوره از تاریخ کشور دولت نقش مهمی در احیا و بازسازی اعتماد عمومی و اعتبار نهادها دارد؛ بنابراین دولت ابراهیم رئیسی میتواند تا حدود زیادی این اعتبار را احیا کند. دولت جدید باید دستش را بهسوی همه اقشار جامعه دراز کند. سراغ دانشگاهیان برود و مسائل خود را با کمک نهادهای دانشبنیاد حل کند. جامعه را به 2گروه خودی و غیرخودی تقسیم نکند و سراغ افرادی برود که دغدغه ملی دارند.
در این بین اما یک نگرانی در کف جامعه وجود دارد که به نوعی از طرف برخی صاحبنظران سیاسی به جامعه منتقل شده است و آن هراس از یکدست شدن عرصه حکمرانی به سود یک جریان سیاسی است. در این فضا چه میشود کرد؟
بله، درست است مردم حق دارند و باید نسبت به این مسئله هشدار داد؛ بنابراین دولت به نوبهخود در چینش کابینه و نیز دیگر نهادها و سازمانهای مختلف ازجمله شورای شهر تهران در انتخاب شهردار میتوانند این ترس را به اعتماد تبدیل کنند؛ یعنی در انتخابهای خود نگاه ملی داشته باشند. اگر جامعه احساس کند که رویکرد دولت یک رویکرد فراجناحی است، همبستگی ملی ایجاد میشود. درواقع باید نیروهای مؤثر، متخصص و کارآمد که نگاه جریانی و جناحی ندارند در راس تصمیمگیریها قرار گیرند.
جامعه از فساد، تبعیض و رانت بهشدت آزرده است و یکی از دلایل بیاعتمادی همین عوامل است. باید برخوردهای نمایشی مبارزه با فساد و رانت را کنار گذاشت و از همه کمک خواست تا یک مبارزه واقعی با فساد شکل بگیرد. از افرادی باید کمک گرفت که پرونده شفافی دارند و عملکرد و کارکردشان برای جامعه شفاف و قابل پذیرش است. اینها همگی مصداقهای ایجاد اعتماد و احیای اعتبار دوباره مردم است.
در بین گزینههای مطرح شده برای برخی وزارتخانهها و نهادها و حتی انتخاب شهردار آینده تهران، نام افرادی دیده میشود که سابقه نظامی داشته یا وابسته به یک نهاد خاص هستند. این امر در استقلال شهرداری و مدیریت شهری چه اندازه تأثیرگذار خواهد بود؟
این نگرانی برای روی کار آمدن چهرههای نظامی در بدنه شهرداری و همچنین خدشهدار شدن استقلال مدیریت شهری درست است. درواقع افراد متخصصی که شفافیت در کارنامه آنها وجود دارد، میتوانند برای بهبود وضعیت کنونی کمک کنند. باید شهر را انسانمحور کنیم؛ یعنی از این وضعیت شهری که در آن پردههایی از سیمان و بتن وجود دارد، اما زندگی، هویتبخشی و زیبایی وجود ندارد، نجات دهیم. در مورد شهرداری تهران و مدیریت آن باید تهران را به سمت شهر انسانمحور ببریم. نباید سراغ افرادی برویم که میخواهند دوباره شهر را از نظر فیزیکی متورم کنند. یا جناحهای خاصی که میخواهند از این موقیعت استفاده کنند برای بهرهبرداری سیاسی؛ چراکه درنهایت آن ۱۰ میلیون نفری که در تهران زندگی میکنند، از این وضعیت متضرر خواهند شد.
تهران امروز ما یک تهران معنادار و هویتبخش نیست و یک تهران زیبا و انسانمحور نیست؛ درحالیکه همه ظرفیتها را دارد. طبیعتا اگر ما به این سمت حرکت نکنیم و از ظرفیت افرادی که فهم درستی از زیست شهری دارند، استفاده نکنیم با جرم، فساد و رانت در این کلانشهر مواجه خواهیم شد. همچنین شاهد رشد خشونت و بحرانهای روحی و روانی خواهیم بود. اداره شهر یک امر کاملا تخصصی است؛ بنابراین اگر از این ظرفیتها استفاده نشود، با وجود پتانسیلهای موجود در این شهر باید منتظر فاجعههای بیشتری در تهران باشیم.
داشتن ارتباط قوی با جامعه جهانی یکی از نیازهای ضروری امروز کشورهای موفق است و قطعا فقط از طریق ارتباط مؤثر با دنیا میتوان انتظار گشایش و توسعه را داشت. بهنظر شما دولت جدید چه رویکردی در این رابطه خواهد داشت؟
ایران امروز برای حرکت به سمت توسعه نیازمند ارتباط با جامعه جهانی است. به میزانی که ما مرزبندیهای نادرست با جهان داشته باشیم، به همان میزان دنیا نیز از ما فاصله گرفته و ما را منزوی میکند. باید فاصله خود را با کشورهای مختلف دنیا و نیز همسایگان ترمیم کنیم؛ چراکه تا ارتباط ما با دنیا صورت نگیرد گشایشی رخ نمیدهد که نتیجه مستقیم بر زندگی مردم داشته باشد؛ بنابراین اعتماد و اعتبار نیز احیا و ایجاد نخواهد شد.
دیگر نمیتوان با چرتکه مسائل پیچیده امروز را حل کرد، باید بیاموزند که چگونه با جامعه برخورد کنند و مجهز باشند به فهم مسائل دنیای امروز.