• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
یکشنبه 6 تیر 1400
کد مطلب : 134275
+
-

خاورمیانه بر سر دوراهی تازه

نگاه
خاورمیانه بر سر دوراهی تازه

 حسن نافعه- استاد علوم سیاسی دانشگاه قاهره

منطقه خاورمیانه در هفته‌های اخیر شاهد 2رویداد بااهمیت بوده است؛ رویداد اول برکناری نتانیاهو از قدرت در اسرائیل و روی کار آمدن دولت نفتالی بنت؛ دولتی با حمایت 8حزب که بر هیچ مسئله‌ای به‌جز مخالفت با نتانیاهو اتفاق نظر ندارند! رویداد دوم نیز پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران است؛ آن هم در موقعیتی حساس و همزمان با اجرای آخرین مراحل از مذاکرات بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای.
هر کدام از این دو رخداد، پیامدهای خاصی به‌دنبال دارد که  در تناقض با یکدیگر هستند. در یک‌سو، دولتی ضعیف و متزلزل در اسرائیل روی کار آمده که قابلیت پایداری برای درازمدت ندارد. این مسئله می‌تواند بی‌ثباتی سیاسی در داخل اسرائیل را تشدید کند. در سوی دیگر اما پیش‌بینی می‌شود که دولت منسجم و قدرتمندی در تهران روی کار بیاید؛ دولتی که به شرایط داخلی ایران ثبات بیشتری ببخشد و مانع از شکل‌گیری تنش‌هایی شود که ممکن است از سوی مخالفان نظام ایران مورد استفاده قرار گیرد.
شرایط متزلزل اسرائیل ممکن است دولت جدید این رژیم را به تندروی بیشتری در سیاست خارجی سوق دهد؛ رویکردی که هدف از آن، مقابله با مخالفان راست‌گرا و مهار رهبر آنان، یعنی نتانیاهو است. مواضع بسیار تند نفتالی بنت در قبال فلسطین و ایران از ابتدای تشکیل دولت، نشانه‌ای برای این واقعیت است. در مقابل، ثبات و انسجام داخلی ایران می‌تواند اعتمادبه‌نفس بیشتری برای این کشور ایجاد کند؛ امری که احتمالا به‌صورت اعتدال بیشتر در سیاست خارجی و مخصوصا گشایش جدی نسبت به کشورهای عربی ترجمه خواهد
 شد.
مواضع مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد سیاست دولت جدید این رژیم در قبال مسئله فلسطین از  2قاعده اصلی پیروی می‌کند؛ تقویت تشکیلات خودگردان در رام‌الله و تضعیف گروه‌های مقاومت در غزه. در حقیقت این دولت تلاش می‌کند با  دادن امتیازاتی خاص به تشکیلات، موضع تضعیف‌شده این جریان فلسطینی را مقابل گروه‌های مقاومت، پس از پیروزی اخیر در جنگ غزه احیا کند. البته باید توجه داشت که دولت اسرائیل ابزارهای کارآمدی برای اجرای این سیاست، به استثنای برخی امتیازهای نمادین اقتصادی و سیاسی در اختیار ندارد. اما درخصوص پرونده ایران، روشن است که دولت بنت اصرار دارد ثابت کند موضعی سخت‌تر از دولت نتانیاهو نسبت به تهران داشته و تغییری در سیاست‌های تل‌آویو درباره برنامه هسته‌ای ایران ایجاد نخواهد کرد. نشانه‌های این رویکرد را در حملات شخصی بنت علیه رئیس‌جمهور جدید ایران می‌توان مشاهده کرد. بر این اساس می‌توان گفت دولت بنت درخصوص ایران نیز 2خط اساسی را دنبال می‌کند. اول؛ بسیج گسترده لابی‌های صهیونیستی، مخصوصا در آمریکا و استفاده از تمام نفوذ سیاسی این رژیم برای جلوگیری از بازگشت دولت بایدن به توافق هسته‌ای و یا دست‌کم ورود پرونده‌های موشکی و منطقه‌ای به این توافق. دوم؛ تأکید مداوم بر استفاده از تمام ابزارها، ازجمله ابزارهای نظامی برای مهار مستقیم برنامه هسته‌ای ایران، حتی بدون هماهنگی با آمریکا.
این سیاست به کلی با چشم‌انداز دولت جدید آمریکا برای ایران در تعارض است و اصرار بر اجرای آن، می‌تواند اسرائیل را رودرروی آمریکا قرار دهد. البته که دولت آمریکا تا آخرین لحظه برای انضمام پرونده‌های موشکی و منطقه‌ای به توافق تلاش کرده، اما این امیدها و تلاش‌ها به‌ویژه پس از پیروزی رئیسی در انتخابات بر باد رفته است. در عین حال معتقدم که دولت آمریکا، همچنان بازگشت به توافق هسته‌ای سال2015، بدون هیچ تغییری را بهترین گزینه برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران به‌شمار می‌آورد. به این ترتیب تصور می‌کنم بیشترین امتیازی که دولت بایدن در این مرحله ممکن است بدان دست یابد، وعده‌ای کلی از سوی ایران برای اتخاذ مواضع منعطف‌تر نسبت به بحران‌های منطقه‌ای، گشایش بیشتر نسبت به کشورهای عربی و تلاش برای دستیابی به توافق‌های متوازن در صورت لغو فوری تحریم‌هاست.
براساس آنچه گذشت می‌توان گفت خاورمیانه با سرعت به‌سوی یک دوراهی جدید حرکت می‌کند؛ دوراهی‌ای که مسیر آن را نتیجه مذاکرات وین تعیین خواهد کرد. اگر این مذاکرات منجر به بازگشت آمریکا به توافق و لغو تحریم‌های ایران شود چنین نتایجی پیش روی خاورمیانه است:
ایران کشوری مقتدر و با نفوذ در سطح منطقه خواهد بود که روابطش با آمریکا و کشورهای عربی در چارچوبی پیوسته رو به بهبودی است. در عین حال همگی می‌دانند که این کشور قادر به نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری در تمام پرونده‌های حساس منطقه‌ای است؛ از یمن گرفته تا عراق، سوریه، لبنان و فلسطین. در مقابل اسرائیل به رژیمی بی‌ثبات تبدیل شده که ناچار از اتخاذ سیاست‌های افراطی در روابط خارجی، مخصوصا نسبت به ایران، سوریه، حزب‌الله و گروه‌های مقاومت فلسطینی است. این سیاست‌ها می‌تواند رژیم اسرائیل را در تقابل با آمریکا و متعاقبا تشدید بحران‌های داخلی، برگزاری مجدد انتخابات‌های زودهنگام و... قرار دهد.
اما اگر مذاکرات وین شکست بخورد تنها 2گزینه پیش روی آمریکا قرار دارد. اول: تداوم سیاست فشار حداکثری علیه ایران مانند دوران ترامپ و یا استفاده از فشار نظامی. حرکت در این مسیر، نتایج متفاوتی برای منطقه خاورمیانه به‌دنبال دارد: از یک‌سو ایرانی مسنجم و مقتدر در داخل، اما تحت محاصره و فشار بین‌المللی که ناچار است سیاست تهاجمی در پیش بگیرد. از سوی دیگر اسرائیلی که اگرچه دچار بحران‌های داخلی است اما توانایی بقا و عبور از بحران‌ها را در اختیار
دارد.
در این صورت، رژیم صهیونیستی با تکیه به ادعای جلوگیری از بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای و همچنین توسعه روابط با کشورهای عربی، محاصره را نه‌تنها بر ایران بلکه بر مجموعه محور مقاومت در منطقه و در راس آنها جنبش حماس در غزه تشدید خواهد کرد.
منبع: روزنامه العربی‌الجدید

 

این خبر را به اشتراک بگذارید