غم نان بر شانههای خشکیده زاگرس
فعالان محیطزیست: نجات طبیعت زاگرس در گرو تأمین معیشت جایگزین برای زاگرسنشینان است
محمدصادق خسروی علیا- خبرنگار
امسال تمام این مرزوبوم در تب خشکسالی میسوزد. حالا دیگر خشکسالی مربوط به یک یا چند نقطه نیست. تمام کشور با آن دستوپنجه نرم میکند. خشکسالی قلب زاگرس سبز را هم نشانه گرفته است. وقوع توفان گردوغبار و کاهش شدید منابع آب و کشاورزی در دشتهای ممنوعه زاگرس، شمارش معکوس تبدیلشدن زاگرس به منطقهای بیابانی و خشک است.
افزایش دما، بادهای شدید، رطوبت نسبی پایین، مدت زمان و ویژگیهای بارش و حتی شدت و مدت بارندگی و شروع و پایان آن، نقش مهمی در وقوع پدیده خشکسالی این منطقه دارند. این پدیده در زاگرس از یک دهه پیش بروز و ظهور پیدا کرد و موجب خشکشدن سفرههای آب زیرزمینی شد. قلب زاگرس اما در چهارمحالوبختیاری میتپد که امسال رتبه دومین استان خشک کشور را از نظر کاهش بارش کسب کرد و حدود ۲۲ درصد کاهش بارش نسبت بهمدت مشابه سال گذشته در این استان ثبت شد.
مهدی پژوهش، رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه شهرکرد چندی پیش با بیان اینکه طی ۶۰سال گذشته در چهارمحالوبختیاری مدیریت منابع آب بهخوبی انجام نشده است، گفت: بهعلت حضور برخی مدیران غیرمتخصص در حوزههای آبی، منابع آب زیرزمینی تخلیه شد. بهطوری که میزان ورودی و خروجی آب به آبهای زیرزمینی برهم خورد و موجب خشکشدن سفرهها شد و اکنون با توجه به شرایط ایجادشده به فکر عمیقکردن چاهها افتادهاند.
کارشناسان محیطزیست تنها راه برونرفت از این بحران را معیشت جایگزین برای زاگرسنشینان میدانند؛ نسخهای که سالهاست فقط روی کاغذ مانده و در بحث و جدلهای محیطزیستی مطرح میشود و هیچگاه اجرایی نشده است.
یوسف فرهادی بابادی، فعال محیطزیست و مدیر انجمن مردمی حمایت از زاگرس مهربان در گفتوگو با همشهری در اینباره میگوید: «هماکنون در ایران بیش از 320دشت ممنوعه وجود دارد که بهعلت سوءمدیریت و سیاستهای اشتباه به محل کشاورزی بومیان منطقه تبدیل شده است. دامنههای زاگرس نیز از این قاعده مستثنی نیستند.»
فرهادی ادامه میدهد: «هر روز شرایط دشتهای ممنوعه کشور بحرانیتر میشود. این مناطق با وجود کاهش شدید سفرههای آب زیرزمینی و افت شدید آب به زیر کشت میروند. در قلب زاگرس در استان چهارمحالوبختیاری نیز 10دشت ممنوعه وجود دارد که زاگرسنشینان در آن کشاورزی میکنند! این در حالی است که دشت سفیددشت 25متر، دشت خانمیرزا 24متر، دشت شهرکرد 17متر، بروجن 9متر و فرادنبه با 13متر کاهش منابع آبهای زیرزمینی روبهروست.»
این روزها نهتنها دشتها بلکه بلوطزارهای زاگرس هم روز و شب آرام ندارند. درختان کهنسال قطع میشوند، جزغاله میشوند تا تبدیل به یک پول سیاه شوند. سال گذشته بیش از 350هزار کیلوگرم زغال و هیزم تنها در استان چهارمحالوبختیاری کشف شد. ۷۰درصد درختان جنگلی زاگرس گونه ارزشمند بلوط است و به ثمر نشستن یک درخت بلوط بهعنوان گونه غالب جنگلهای زاگرس حداقل ۴۰ سال زمان میبرد. این در حالی است که کورههای بلوطسوزی همچنان روشن است. در کنار کورههای زغال، تخریب و به آتشکشیدن جنگل برای کشت و زرع و همچنین چرای بیش از حد دام، درختان بلوط را به ورطه نابودی کشانده است. فرهادی در اینباره میگوید: عمده مشکلات زاگرسنشینان که به نابودی جنگلهای زاگرس منجر شده، فقر و مشکلات معیشتی است.
بهگفته این فعال محیطزیست زاگرس، «اشتغالزایی و ایجاد درآمدی که متکی به جنگل و دشتهای زاگرس نباشد، تنها راه نجات این منطقه است. دشتنشینان و جنگلنشینان زاگرس درآمدی به جز کشاورزی، دامداری و زغالکردن بلوطها ندارند و باید جایگزینی برای معیشت آنها ایجاد کرد تا جنگلها و دشتها در آتش تأمین زندگی نسوزند و تخریب نشوند.»
این فعال محیطزیست مهمترین راهحل ممکن را تغییر معیشت ساکنان زاگرس و جایگزین کشاورزی سنتی در این منطقه میداند. او میگوید: «وقتی صحبت از معیشت جایگزین برای ساکنان زاگرس میشود، مهمترین نکته رویکردها در مورد توسعه این روش است. معیشت جایگزین را میتوان در قالب توسعه طرحهای جدید برای کشاورزی و دامپروری دید و همچنین میتوان معیشت را در قالب مشاغل جایگزین درنظر گرفت که در زمینه انرژیهای خورشیدی و پاک فعالیت میکنند. بهعنوان مثال، در دشتهای ممنوعه زاگرس مانند دشت سفیددشت که در استان چهارمحالوبختیاری قرار دارد و بهشدت با کاهش سفره آبهای زیرزمینی مواجه است، ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد انرژیهای تجدیدپذیر وجود دارد. میتوان در این مناطق مزارع خورشیدی و بادی و ترکیبی از این دو ایجاد کرد که هم به معیشت ساکنان کمک میکند و هم به طبیعت آسیب نمیرساند. با این روش بهراحتی میتوان معیشت زاگرسنشینان را از کشاورزی و دامداری به سمت بهرهبرداری از انرژیهای خورشیدی سوق داد.»
فرهادی با تأکید بر اینکه همه اینها برنامههایی است که باید در سطح کلان انجام شود، میگوید: «اینطور نیست که ساکنان زاگرس تصمیم بگیرند که دیگر در مناطق ممنوعه کشاورزی نکنند. این اقدامی است که توسط تشکلهای کشاورزی، نمایندگان محیطزیست و دولت قابل اجراست. متأسفانه بهدلیل تحریمها و در پی آن عدمورود تکنولوژی به کشور و عدمتوانایی در ایجاد مشاغلی به جز کشاورزی، در چند سال گذشته همه فشارها و بارها بر دوش حوزه کشاورزی بوده و گویا دولتمردان راهچارهای جز تولید بیشتر در حوزه کشاورزی ندارند. اگر قرار است اقدامی صورت گیرد باید از سمت حاکمیت و دولت باشد. رفع تحریمها یک برنامه استراتژیک برای خروج از این بحران است. دراین صورت میتوان به تغییر معیشت زاگرسنشینان و نجات طبیعت خوشبین بود؛ چراکه بهعلت بافت عقبمانده کشاورزی در کشور، ما قابلیت این را نداریم که حوزه کشاورزی را نوسازی کنیم. همچنین وزارت جهادکشاورزی از ابتدا رویکرد آموزشمحور برای جوامع محلی نداشته است. در نتیجه در بافتهای سنتی با توجه به شرایط تحریم و سیاستهای این وزارتخانه، عملا امکان هیچگونه تغییر معیشتی در دشتهای ممنوعه و قلب زاگرس وجود ندارد و زاگرس هر روز خشک میشود و بیابان در انتظار آن است.»