شهر مکتوب/ هشدار کافی نیست
میثم قاسمی
شهر حال و هوای نوروز دارد. از درختان بگیر تا مردم. خیابانها شلوغتر از همیشه شدهاند. پیاده و سواره عجله دارند تا زودتر کارهای آخر سال را انجام بدهند و با خیال راحت سر سفره هفتسین بنشینند و دعا کنند حالشان دگرگون شود و روزگاری بهتر از آنچه دارند پیشرویشان باشد. با این حال، ماسکها نشان میدهند اوضاع مانند همیشه نیست. همهچیز زیر سایه ویروسی است که جایش را نمیخواهد از دست بدهد.
مسئولان وزارت بهداشت، مدام ابراز نگرانی میکنند از رعایت نشدن پروتکلهای بهداشتی و اختلاط آدمها. سال گذشته در همین روزها بود که تازه کرونا را به رسمیت شناخته بودیم و کمکم آدمها میپذیرفتند ویروس آمده است و هشدارها و نگرانیها نه توطئهای سیاسی هستند و نه توهمی پررنگ شده؛ اما یک سال بعد، انگار از آن حجم نگرانی کم شده. چرا؟
کسانی که مانند من زمان جنگ را بهخاطر دارند، لابد یادشان میآید که در آغاز جنگ، گروهی از مردم بخشی از کارهایشان را عقب میانداختند تا جنگ تمام شود. ازدواج و بچهدار شدن و حتی شاید اموری سادهتر، یک جمله ثابت پیشرویشان قرار میگرفت «بگذار جنگ تمام شود.» اما کمکم و زمانی که عموم مردم احساس کردند جنگ به این زودیها تمام نمیشود، زندگی عادی را دوباره از سر گرفتند. گیرم، زیر سایه سنگین جنگ. خانه خریدند، ازدواج کردند و بچهدار شدند، درحالیکه سر هر کوچه، حجله شهیدی بود. نمیشد برای همیشه زندگی را متوقف کرد.
وضعیت کرونایی هم چیزی مانند جنگ شده است. در شرایطی که نمیتوان نقطه پایانی برای این بحران مشخص کرد و وعدهها درباره واکسیناسیون، هر روز به عقبتر رانده میشوند، چارهای غیراز بازگشتن به زندگی عادی نیست. نمیتوان برای همیشه عموم مردم را در وضعیت بحرانی و اضطراری نگهداشت. آرام آرام همین وضعیت اضطراری، عادی میشود. فعلا بیشتر مردم ماسک دارند؛ اما به سادگی میتوان روزی را دید که همین ماسک هم از روی صورتها کنار رفته است. توصیهها و هشدارها اگر با نور امیدی همراه نباشند، بیتأثیر میشوند. آن هم در شرایطی که هر روز اخبار تزریق میلیونی واکسن در کشورهای دور و نزدیک، منتشر میشود.
در کشوری که مدیران ارشد و میانی آن هر روز از کاهش نرخ رشد جمعیت ابراز نگرانی میکنند، سهلانگاری در عبور از شرایط کرونایی و مرگ چند صد نفری آدمها، نقض غرض است. باید دریچه امیدی به روی زندگی مردم باز کرد، هشدار به تنهایی کافی نیست.