• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
شنبه 4 بهمن 1399
کد مطلب : 122472
+
-

قاتق نان یا قاتل جان؟

چهار مدل رایج از همکاری سرمربی- دستیار در فوتبال ایران

قاتق نان یا قاتل جان؟

مثل هر دو انسان دیگری، رابطه سرمربی- دستیار در فوتبال هم یک رابطه متنوع و مبتنی بر شخصیت متفاوت آدم‌هاست. بنابراین گاهی همه‌‌چیز خیلی خوب پیش می‌رود و منافع پررنگ و چندجانبه به جا می‌ماند و گاهی هم یک رابطه زیانبار و پر از سوءظن داریم. نکته کلیدی این است که با چه تیپ آدم‌هایی مواجه هستیم و آنها در دل همکاری دنبال چه می‌گردند. اگر قرار باشد به‌صورت قالبی به داستان نگاه کنیم، در فوتبال ایران دست‌کم چهار مدل رابطه بین سرمربی و دستیار قابل تشخیص است. صدالبته نمونه‌هایی بیرون از این چهار مدل هم داریم، اما فعلا به مرور این صورت‌های کلی می‌پردازیم.

سرمربی مشورت‌پذیر- دستیار مسئولیت‌پذیر
این سودمندترین نوع رابطه بین اعضای اصلی کادرفنی است. در این مدل سرمربی می‌پذیرد که دانای کل نیست و ضعف‌هایی دارد که باید آنها را به کمک دیگران برطرف کند. بنابراین برای خودش دستیار خوب و به‌درد بخور انتخاب می‌کند و در طول کار هم از طرف مقابل به‌صورت واقعی کمک می‌گیرد. مشورت‌پذیری برای سرمربی فاکتور بسیار مهمی است. در نهایت این خود اوست که باید تصمیم بگیرد، اما می‌تواند در مسیر اخذ تصمیم نهایی از مشاوره اطرافیانش هم استفاده کند. در این مدل همچنین دستیار یک آدم مسئولیت‌پذیر است که تکالیفش را خوب می‌داند و به محدوده اختیاراتش واقف است. او دنبال کودتا نیست و به‌جای تمرکز روی گرفتن جای سرمربی، هر نکته مفیدی که به ذهنش می‌رسد را با نفر اول کادرفنی در میان می‌گذارد. از این مدل همکاری‌های موفق زیاد داشته‌ایم. به‌عنوان نمونه شاید بتوان از زوج یحیی گل‌محمدی- مجتبی حسینی یاد کرد. آنها چند سال با هم کار کردند و تقریبا هم موفق بودند. یحیی واقعا از حسینی استفاده می‌کرد. حسینی هم به فکر تیم بود و بعدها خودش تبدیل به سرمربی شد. حتی همین امسال بعد از بازی پرسپولیس و نفت مسجدسلیمان مجتبی حسینی به صراحت گفت: «من هنوز هم خودم را شاگرد گل‌محمدی می‌دانم. »

سرمربی تمامیت‌خواه- دستیار دکوری
یکی از رایج‌ترین مدل‌های کار در ایران همین است؛ یک سرمربی که تصور می‌کند مرکز هستی است و همه‌‌چیز را بهتر از سایرین می‌داند، اما صرفا برای اینکه عریضه خالی نماند عده‌ای را هم به‌عنوان دستیار کنار خودش جمع می‌کند. او فقط حواسش هست که دستیارها چشم طمع به جایگاهش نداشته باشند و پای‌شان را از گلیم‌شان درازتر نکنند. اینکه چقدر تجربه و دانش فوتبالی دارند مطلقا در اولویت نیست. در این مدل، سرمربیان بعضا از دستیارها توقعات غیرفنی و جانبی هم دارند؛ مثل اینکه روی نیمکت هیاهو راه بیندازند یا به سود آنها مصاحبه کنند. طبیعتا در این مطلب هرقدر پایین‌تر برویم کار مثال‌زدن سخت‌تر می‌شود، اما شاید بشود رابطه کارلوس کی‌روش با برخی از دستیاران ایرانی و غیرایرانی‌اش را روی نیمکت تیم ملی کشورمان از همین جنس تلقی کرد.

سرمربی شکاک- دستیار نگونبخت
در یک مدل دیگر، سرمربی به زمین و زمان مشکوک است و مدام این نگرانی را دارد که مبادا دستیاران در حال توطئه علیه او هستند. گاهی ممکن است این بدگمانی کاملا بیراه باشد، اما به هر حال چون تجریباتی از این دست در فوتبال ایران زیاد است، سرمربیان بدبین از سایه خودشان هم می‌ترسند. به‌عنوان نمونه در میانه‌های نیم‌فصل اول لیگ دوازدهم که یحیی گل‌محمدی به بهانه قلب‌درد سرمربیگری صبای قم را رها کرد و در پرسپولیس دستیار مانوئل ژوزه شد، مربی پرتغالی به یحیی بدگمان بود و حتی به اینکه او لب خط برود و با بازیکنان حرف بزند هم واکنش منفی نشان می‌داد. بعدتر هم به هرحال ژوزه رفت و گل‌محمدی در همان فصل سرمربی پرسپولیس شد.

سرمربی خوش‌خیال- دستیار فرصت‌طلب
همه‌‌چیز از تیتر مشخص است. در این مدل یک سرمربی داریم که خیلی راحت و ساده دارد کارش را می‌کند و یک دستیار برای خودش می‌آورد، اما در ادامه جناب دستیار به‌صورت پنهانی برای تصاحب صندلی او خیز برمی‌دارد و یک کودتای نرم انجام می‌دهد. از آنجا که معمولا بعد از اخراج سرمربی، دستیار او به‌طور موقت اداره امور را به‌دست می‌گیرد، برخی نفرات دوم بدشان نمی‌آید زیر پای سرمربی را جارو کنند و در همان دوره هدایت موقت تیم، میخ‌شان را محکم بکوبند. در این مدل بعضا شاهد زد و بند و باندبازی بین دستیار و برخی بازیکنان تیم هستیم. تا دل‌تان بخواهد هم از این نمونه‌ها در فوتبال ایران داشته‌ایم، اما منتظر نباشید مثال بزنیم و اینها بروند از ما شکایت کنند!

این خبر را به اشتراک بگذارید