محمدناصر احدی
کوچه «شالیفروشها» هنوز خاطره آن روز سیاه را در خود دارد. فریادهای فائزه و فتانه، 2 خواهری که در این کوچه تهران قربانی انتقام و اسیدپاشی شدند، هنوز در یاد اهالی این کوچه هست. لباسهای سوراخ شده و چهرهها و دستهای تاول زده دخترانی که از درد بهخود میپیچیدند. حمیدرضا و همدستانش پس از ارتکاب این عمل، متواری شدند. حمیدرضا خیلی زود دستگیر و با حکم سنگین دادگاه انقلاب به جرم ایجاد هراس و رعب و وحشت عمومی در سال1378به دار آویخته شد؛ مجازاتی که بعدها در جنایتهای مشابه تکرار نشد. عاشق جوان در همان بازجویی اولیه به جرم خود اعتراف کرد و دلیل آن را مخالفت دختران جوان با پیشنهاد ازدواج او و برادرش دانست.
در همان سال فریدون جیرانی فیلم قرمز را روی پرده برد. قصه پرتنش فیلم ماجرای عشق جنونآمیز مردی است که در مسیر این شیدایی خیالی همسرش را بیرحمانه آزار میدهد. خواستن به هر قیمت که در اینگونه رویدادها دیده میشود، اگر به سرانجام نرسد، به ناکامی شدیدی منجر خواهد شد که مسیر عشق را به سوی نفرت تغییر خواهد داد. در اینگونه موارد عشق با کامیابی مترادف دانسته میشود هر چند این کامیابی میتواند ذهنی یا جسمی و خیالی یا واقعی باشد اما ناکامی در آن سرخوردگی و یاس به همراه خواهد داشت بهخصوص هنگامی که این احساس از معنای انسانی و احترام تهی باشد. هر قدر مسیر ذهنی این شیدایی خیالی و رؤیایی باشد، عظمت آن بیشتر و فقدان آن نیز دردناکتر خواهد بود. نتیجه چنین سرخوردگی، فقدان و اندوه، خشم و نفرت خواهد بود. آزار، قتل، تجاوز و جنایت نتیجه طی شدن چنین مراحلی در دلدادگی و شیدایی است. زیرا وصال به این محبوب خیالی چنان هیجانی در عالم تصورات فرد ایجاد کرده که تحمل درد ناکامی و منتسب کردن آن بهخود ویرانگر خواهد بود بنابراین خشم و نفرت روی سوژه ناکامکننده که در این ماجرا معشوق بدعهد است، تخلیه خواهد شد. دادگاه، بیمارستان و گورستان مقصد ناخواسته این عشقورزیهای خیالی خواهند بود.
شنبه 20 دی 1399
کد مطلب :
121278
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1wql3
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved