مدیران زن و قدرت زنانه
خشونت پسران زیر سایه متانت مادران
جمال رهنمایی
در نیمه دهه70 وقتی برای نخستین بار یک شهردار زن در منطقه7تهران پشت میز ریاست نشست، سر و صداهایی برخاست که «حضور زنان در محیطهای کار کافی نبود که مدیریت و ریاست هم به آن افزوده شد». برای مخالفت با حضور زنان در جامعه و سطوح مدیریتی دلایل وسیعی تدوین شده بود که یک سر آن خیرخواهی برای خود زنان و سر دیگر آن ضرورتی برای مردان جامعه بود. کار با انتصاب زهرا صدراعظم نوری بهعنوان نخستین شهردار زن در پایتخت در سال1375شروع شد (ایشان هماکنون عضو و رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران است) اما محیطهای دیگری نیز قدرت مدیریت زنانه را تجربه کردند. یکی دیگر از این عرصهها مراکز صدور عدمخلاف و ادارههای راهنمایی و رانندگی بود؛ زمانی که گرفتن عدمخلاف برای اتومبیل یک روز وقت لازم داشت و طی کردن صفهای چند صدمتری رانندگان اتومبیلهای سبک و سنگین که عصبانیت ناشی از توقیف یا توقف اتومبیل خود را نیز به مراکز راهنمایی و رانندگی آورده بودند و فضایی پر از خشونت و درگیری و ناسزاگویی در آنها رواج داشت. حضور زنان در این محیطها چنان تغییراتی ایجاد کرد که پس از مدتی برای مراکز تعویض پلاک و دفاتر خدمات تقریبا فقط از زنان مدیر و کارمند استفاده شد. زن در فرهنگ ایرانی بهخصوص اگر در جایگاه مادر قرار گیرد، مقامی بیمانند پیدا میکند و رد پای این اهمیت تا تمدنهای اولیه ایرانی و 2هزار سال قبل از میلاد که به خدایان مونث خود «نانا» یا ننه میگفتند، دیده میشود. با این تعابیر اسطورهای از فرهنگ ایرانی میتوان گفت مردان (پسران) ایرانی در عمق وجود خود اطاعت و احترام یگانهای برای زنان (مادران) قائل هستند که در شرایط گوناگون اجتماعی خودش را بروز میدهد و حتی وجه منفی این اطاعت باعث بروز بخش بزرگی از اختلافات زوجها پس از ازدواج بهدلیل باقی ماندن مردان در فضای اسطورهای مادران و بروز مشکلات ریشهای در خانوادههای تازه تاسیس است.گویی خشونت نهادینهشده مرد ایرانی در محیطهای مردانه توانسته است زیر سایه متانت مادرانه به اطاعت و احترام تبدیل شود.