• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 16 دی 1399
کد مطلب : 120925
+
-

سال تغییر

نویسندگان، چشم انتظار تغییر در فضای فرهنگی بودند

داستان
سال تغییر


محمد مقدسی   

در فضای سیاست اتفاق بزرگی افتاده بود. مردم مردی از فرهنگ را انتخاب کرده بودند؛ اهل فرهنگ و قلم از دوران او خاطرات خوشی داشتند و دلبسته تغییراتی که وعده داده ‎‌‎بود، شده بودند. نسل جدیدی از جوانان و خوانندگان پیگیر ادبیات هم از راه رسیده بودند و فضای باز فرهنگی می‎‌‎توانست خوراک مناسب آنها را بیافریند. در این سال حسن بنی‎‌‎عامری، نویسنده عزلت‎‌‎گزیده سال‎‌‎های اخیر، با رمان اول خود «گنجشک‌ها بهشت را می‎‌‎فهمند» خوش درخشید. رمانی که داستان جنگ بود، اما برای عبور از کلیشه‎‌‎های مرسوم این آثار وارد فضایی شاعرانه و خیالی می‎‌‎شد. داستان رمان روایت خبرنگاری به نام دانیال بود که همراه دوستش، آعلیجان، به جنگ رفته بود. دوستش شهید می‎‌‎شد و آب‎‌‎های اروندرود او را با خود می‎‌‎بردند، اما بعد از سال‎‌‎ها جسم سالم‎‌‎مانده‎‌‎اش از اروندرود بازمی‎‌‎گشت. در ادامه اما آعلیجان با دانیال تماس می‎‌‎گرفت و مرز خیال و واقعیت درهم می‎‌‌‎آمیخت. بنی‎‌‎عامری شخصیت‎‌‎هایی واقعی، مانند شهید چمران را هم وارد داستان خود کرده بود که صحنه‎‌‎های جانداری در رمان خلق می‎‌‎کردند. زویا پیرزاد، ستاره ادبیات داستانی در دهه1380، در سال‎‌‎های ابتدایی اصلاحات در حال تجربه‎‌‎اندوزی بود. او در این سال مجموعه داستان «طعم گس خرمالو» را منتشر کرد؛ کتابی مشتمل بر 5داستان که در آن با نثر روان و شیرین خود به بررسی روابط انسانی مخصوصاً روابط زندگی زناشویی می‎‌‎پرداخت. رضا براهنی رمان پست‌مدرنیستی و ضد‎‌‎روایت خود با نام بلند «آزاده‌خانم و نویسنده‎‌‎اش یا آشوویتس خصوصی دکتر شریفی» را در این سال منتشر کرد. محور اصلی داستان وقایع سیاسی‎‌‎ای بود که از دهه1320 شروع می‎‌‎شد و تا دهه1370 ادامه پیدا می‎‌‎کرد. آزاده زنی اثیری بود که نویسنده‎‌‎اش، دکتر شریفی، او را در قالب‎‌‎های مختلف زنان دنیای بیرون فرومی‎‌‎برد؛ گاهی شبیه شخصیت زن اثیری بوف کور می‎‌‎شد و گاهی هم به قهرمان مؤنث شب‎‌‎های روشن داستایوفسکی می‎‌‎مانست. نویسنده‎‌‎اش، دکتر شریفی، هم دلبسته او بود و هم مانند قهرمان داستان بوف کور از او می‎‌‎گریخت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید