• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
سه شنبه 2 دی 1399
کد مطلب : 119490
+
-

بیا برویم رؤیا ببینیم

سید علی صالحی شعر گفتار را پیشنهاد می‌کند و در تغییر گفتمان شعر در دهه‌های 60 و 70 تأثیرگذار است

شعر
بیا برویم رؤیا ببینیم



مرتضی کاردر 

«بر دست‎‌‎هام/ بشارتی سپید/ که در خواب‎‌‎های منتظر/ می‎‌‎روید. / و از ضیافت باران/ هجای بلند باستانی/ علفی‎‌‎ست / که با صبحی از دیار شگفت خواب/ مسیر آبی رود را/ قدم می‎‌‎زند.» 
سیدعلی صالحی یکی از اصحاب شعر ناب است که در سال‎‌‎های دهه50 از جنوب سربرمی‎‌‎آورد، یکی از همان‎‌‎ها که می‎‌‎توانست بر مدار شعر ناب مشی کند و 40 سال بعد وقتی کاشفان جوان از راه می‎‌‎رسند دوباره قدر ببیند و از خلاقیت‎‌‎های زبانی و کوشش برای هم‎‌‎سخنی و رسیدن به زبان مشترک و... بگوید، ‎‌‎ اما زود می‎‌‎فهمد که شاعران ناب دارند شبیه به هم می‎‌‎شوند و مثل هم شعر می‎‌‎گویند. پس راه خود را جدا می‎‌‎کند و شاید ‎‌‎تهمت عامه‎‌‎پسندی را نیز می‎‌‎پذیرد و به شکلی تازه در شعر تجدید حیات می‎‌‎کند. در «منظومه تولد و مرگ» می‎‌‎گوید:
«... شعری باید سرود که غزل غزل‎‌‎های سلیمان هم/ نه/ شعری که کلام کوچه‎‌‎های حدود شوش و میدان خراسان باشد. / شعری که تعریف روشن رهایی انسان است. / شعری که ظهور هزارتوی تمثیلات مطنطن نیست، / یا که حضور شمع و گل و حبیب عهد جاهلیت/ شعر، / همین حروف ممتد و همجوش دست و دل است/ یا حال و احوال انسانی که حقوقش/ حتی پانزدهم هر برج هم/ کفایت نمی‎‌‎کند...». سیدعلی صالحی هوشمندانه دریافته است که روزگار زبان فخیم شعر (مثل شعر شاعرانی که از شاملو تنها فخامت زبان را گرفته‎‌‎اند) یا شعرهایی که درگیر کشف‎‌‎های تازه در ماهیت زبان و تغییر کارکرد شعرند؛ مثل حلقه‎‌‌‎های پیشرو شعر دهه‌های 40 و 50، چون شعر حجم و شعر دیگر و حتی شعر ناب به سر آمده است. این گرایش‎‌‎ها از همان آغاز هم به حلقه‎‌‎های کوچک شاعران حرفه‎‌‎ای محدود بودند و بسیاری از دوستداران شعر نمی‎‌‎توانستند بهره‎‌‎ای از این شعرها ببرند. دست‎‌‎کم در دهه60 و سال‎‌‎های پس از انقلاب گوشی برای شنیدن چنین شعرهایی نیست. شعر سیاسی سال‎‌‎های پیش از انقلاب هم نمی‎‌‎تواند در سال‎‌‎های بعد ادامه داشته باشد.
پس هر چه پیش‎‌‎تر می‎‌‎آید ترکیب‎‌‎سازی‎‌‎ها و تصویرها و برجسته‎‌‎سازی‎‌‎های زبانی شعر ناب کم‎‌‎رنگ‎‌‎تر می‎‌‎شود و او به سوی شعری می‎‌‎رود که ساده و صمیمی باشد و نام شعر گفتار را بر آن می‎‌‎نهد، شعری دور از «هزارتوی تمثیلات مطنطن» و نزدیک به زبان گفتار مردم. «دلم که تنگ می‎‌‎شود، همه نام‎‌‎ها و ترانه‎‌‎ها بر سرانگشت ستاره می‎‌‎رویند/ اوقات ملایم یادهای من، ‎‌‎ همین هوای نشستن و دیدن است. / خاک را می‎‌‎بویم، ‎‌‎ خاک را... کنار زنی از قبیله بادها...». 
یا 
«ای کاش از آن همه سایه و سکوت/ تنها زمزمه لبریز چشمه‎‌‎ای بودم/ همسوی باور چراغی، بر ایوان شب زلال/ یا زائری خسته در خنکای فروردین/ با خیزاب و خلنگزار خاموشش/ که از خواب شبنم و شهود آمده بود...». 
شعر سیدعلی صالحی، فارغ از زبان گفتار، حاکی صمیمیتی است از جنس تسلی‎‌‎بخشی و مهربانی و رؤیاها و چشم‎‌‎اندازهای روشن و گفت‎‌‎و‎‌‎گوهای خودمانی و... . همه آن چیزهایی که شاید عموم مخاطبان از شعر انتظار دارند. برای همین است که خوش می‎‌‎نشیند و اقبال عام می‎‌‎یابد. سطرهایی از او فراتر از شعر رفته و ضرب‎‌‎المثل شده‎‌‎اند، مثل «حال همه ما خوب است اما تو باور مکن». البته که او شاعر شعر ناب است و شمار سروده‎‌‎های او که در میان ناب‎‌‎ترین شعرهای امروز قرار می‎‌‎گیرند، کم نیست، به‌ویژه از سال‎‌‎های میانی دهه 60 تا سال‎‌‎های میانی دهه 70 که اوج دوره شاعری او است. ناگفته نماند که رسانه‎‌‎ها نیز به کمک او می‎‌‎آیند و در ترویج شعر او نقش دارند.
«می ‎‌‎دانم/ حالا سال‎‌‎هاست که دیگر هیچ نامه‎‌‎ای به مقصد نمی‎‌‎رسد/ حالا همه می‎‌‎دانند که همه ما یک‎‌‎طوری غریب/ یک‎‌‎طوری ساده و دور/ وابسته دیرسال بوسه و لبخند و علاقه‎‌‎ایم...». کم پیش نمی‎‌‎آید که سیدعلی صالحی در شعرهای بلند دچار اطناب شود، چه شعر گفتار و گونه‎‌‎ای از شعر که نوعی حکایت‎‌‎گری است آماده درغلتیدن به دام نثر است. در عین حال، او در بسیاری از شعرهای خود، به‎‌‎ویژه شعرهایی که اقبال عمومی یافته‎‌‎اند، به احساسا‎‌‎ت‎‌‎گرایی دچار می‎‌‎شود. او رگ خواب مخاطب را یافته است و می‎‌‎داند چه شعرهایی بگوید که اقبال عمومی پیدا کنند، ‎‌‎ اما طبیعی است که مخاطبان حرفه‎‌‎ای‎‌‎تر نمی‎‌‎توانند در انبوه شعرها همراه او باشند و وقتی جریان‎‌‎های پیشروی شعر از سال‎‌‎های میانی دهه70 ظهور می‎‌‎کنند، ‎‌‎شعر صالحی کم‎‌‎کم کنار می‎‌‎رود. با این همه، سیدعلی صالحی در سال‎‌‎های پایانی دهه 60 و سال‎‌‎های آغازین دهه 70 که از یک‎‌‎سو شعر انقلاب و جنگ حاکم است و از سوی دیگر شعری که به‎‌‎ناگزیر سیاسی است و بزرگان شعر مثل اخوان و شاملو سال‎‌‎های پایانی حیات خود را می‎‌‎گذرانند،  در تغییر گفتمان شعر تأثیرگذار است. ردپای او در شعر بسیاری از شاعران سال‎‌‎های بعد معلوم است.

این خبر را به اشتراک بگذارید