• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 1 دی 1399
کد مطلب : 119334
+
-

سال پر حادثه

شکوفایی سینمای ایران با حضور مسلط فیلمسازان نسل‌اول

سینما
سال پر حادثه


سعید مروتی 

کاهش محدودیت‎‌‎ها و خط قرمز‎‌‎ها که محصول پایان یک دوران، تمام‌شدن جنگ 8 ساله، تغییر دولت و متحول شدن فضای اجتماعی، فرهنگی و صحنه سیاسی کشور است، تأثیراتش را بر سینمای ایران نمایان می‎‌‎کند. در فرصت سال68 که نتایجش در اکران69 نمود می‎‌‎یابد، نسل اولی‎‌‎ها با بهترین و شاخص‎‌‎ترین آثارشان حضور می‎‌‎یابند. در انتهای دهه60، مسعود کیمیایی سرانجام امکان ساخت فیلم اجتماعی مطلوبش را می‎‌‎یابد و دوربینش را به خیابان‎‌‎های جنوب شهر می‎‌‎برد. «دندان مار» تلفیقی از دلمشغولی‎‌‎های فیلمساز (رفاقت مردانه، پیگیری سرنوشت روشنفکران در سال‎‌‎های پس از انقلاب و...) و مایه‎‌‎های اجتماعی روز (مهم‌ترینش بررسی تبعات جنگ و زیست جنگ‌زدگان) است. این همان درام اجتماعی است که کیمیایی سال‎‌‎های میانی دهه60، اجازه ساختش را نداشت. مضمون عشق به‎‌‎عنوان یکی از خط قرمزهای دهه60، در «دندان مار» به شکلی غیرمستقیم و بطئی نمود می‎‌‎یابد و تصویر اجتماع و بیان واقعیت‎‌‎ها، در قاب دلخواه کیمیایی به نمایش درمی‎‌‎آید. بهترین کیمیایی پس از انقلاب هم البته گرفتاری‎‌‎هایی با دستگاه ممیزی دارد و دقایقی از فیلم کوتاه می‎‌‎شود ولی در نهایت دندان مار با لحظات ناب عاطفی، جسارت اجتماعی و گرما و شوری که از دل فضایی یأس‌آلود و تلخ برمی‎‌‎خیزد، آرمان و ستیز را با امضای خوش‌نقش مولفش، به ضیافتی باشکوه مبدل می‎‌‎کند. پرسر‌وصدا‎‌‎ترین فیلم اکران69 «هامون» مهرجویی است؛ تصویری از طبقه متوسط با تمرکز بر سرشت و سرنوشت روشنفکران با روایتی غیرخطی و نامعمول در آن زمان که برخلاف پیش‎‌‎بینی‎‌‎ها با استقبال گرم سینماروها مواجه‌می‎‌‎شود. سکوی پرشی برای مهرجویی که عرفان دلخواه مدیران را با زاویه دید، سیاق و مضامین مورد‌علاقه‎‌‎اش پیوند می‎‌‎زند و کنارش از اختلاف زناشویی میان حمید هامون و مهشید، مایه‎‌‎های ملودراماتیک جذابی می‎‌‎سازد که تماشایش برای سینماروها دلچسب است. اکران هامون بهانه‎‌‎ای می‎‌‎شود برای بررسی نقش و جایگاه روشنفکران در دهه60 و البته ورای تمام نکات فرامتنی این خود فیلم است که می‎‌‎ماند و شیفتگان و دوستداران پرتعداد می‎‌‎یابد.
علی حاتمی هم با فراغت از مجموعه «هزار‌دستان»، به سینمابازمی‎‌‎گردد. «مادر» امکانی است برای بازآفرینی سنت‎‌‎ها و آیین‎‌‎های دلخواه حاتمی. در تنها فیلم علی حاتمی که داستانش در تهران معاصر روایت می‎‌‎شود باز هم این عطر گذشته است که همه اجزای اثر را آغشته کرده است. جمع ناهمگونی که حاتمی در خانه مادر گرد‌هم‌می‎‌‎آورد و تیپ‎‌‎سازی‎‌‎ نمایشی جذاب و گفتار‌نویسی فاخر و گذشته بازی با عواطفی احساسات تماشاگر را درگیر می‎‌‎کند؛ به همراهی عمومی با سلیقه و نگاه شخصی فیلمساز می‎‌‎انجامد. منتقدان همان حرف‎‌‎های همیشگی را تکرار و حاتمی را به توقف در گذشته متهم می‎‌‎کنند ولی سینماروها تردیدی ندارند که مادر از بهترین‎‌‎های حاتمی است.
ناصر تقوایی دیگر نسل‌اولی حاضر در سال69، «ای ایران» را از مسیری دشوار و طولانی به اکران می‎‌‎رساند. بعد از موفقیت «ناخدا‌خورشید»، قرار بود ‎‌‎ای ایران به مناسبت ده‌سالگی پیروزی انقلاب آماده نمایش شود که نشد و وسواس تقوایی و طولانی شدن فیلمبرداری و در نهایت نارضایتی مسئولان سینمایی، همه دست به‎‌‎دست هم دادند تا این مثنوی به تأخیر بیفتد. کمدی خوش‌پرداخت تقوایی و روایتش از سال پر‌تب‌وتاب57، به دلایل واضح و آشکار (مهم‌ترینش فاصله گرفتن از روایت رسمی) در اکران عاقبت‌به‌خیر نمی‎‌‎شود. منتقدان هم بیشتر دلمشغول و نگران دست‌بردن در سروده حسین گل‌گلاب هستند تا خود فیلم. عباس کیارستمی با فاصله گرفتن از جهان ساده و صمیمی کودکان و فضای روستا و طبیعت و کار گرافیکی با تپه سر‌سبز و جاده زیکزاک و تک درختی که نشان خانه دوست است، از دل گزارش جنجالی هفته نامه سروش، جالب توجه‎‌‎ترین فیلمش را می‎‌‎سازد. «کلوزآپ» تصویر پیچیده و متناقض واقعیت را با رئالیسم کیارستمی‌وار همراه می‎‌‎کند. از بازسازی ماجرایی واقعی به بازآفرینی رخدادی می‎‌‎رسد که در آن حسین سبزیان، حسن فرازمند و خانواده آهن‌خواه هر کدام با نقاط‌ضعف و روحیاتشان، از تمایل عمومی انتساب به شهرت (که اینجا مصداقش محسن مخملباف است) به روایت‎‌‎هایی شخصی و دلخواه برسند. در نهایت این هوش کیارستمی است که از گزارشی ژورنالیستی فیلمی ماندگار خلق می‎‌‎کند.
از نسل پس از انقلاب، ابراهیم حاتمی‌کیا پس از «دیده‌بان» با «مهاجر» موفق می‎‌‎شود جایگاه خود را به‎‌‎عنوان فیلمساز ژانر دفاع‎‌‎مقدس تثبیت کند. شکوفایی سینمای دفاع‎‌‎مقدس پس از پایان جنگ با2 فیلم حاتمی‌کیا، نوید ظهور و نمود گونه‎‌‎ای را می‎‌‎دهد که مختص سینمای پس از انقلاب است. تنوع ژانری در فیلم‎‌‎های انتهای دهه60، از فانتزی کودکانه «دزد عروسک‌ها» (محمد رضا هنرمند) تا رئالیسم «ریحانه» (علیرضا رئیسیان) و فیلم اجتماعی از جنس «زیر بام‎‌‎های شهر» (اصغر هاشمی) همه از نشانه‎‌‎های باز‌شدن نسبی فضا در سینمای نظارتی، حمایتی دهه60 هستند. عشق پیرانه‌سر «خواستگاری» (مهدی فخیم‌زاده) هم که پدیده گیشه می‎‌‎شود محصول همین فضاست. با از راه رسیدن بهمن69 و برگزاری جشنواره نهم فجر، سال پرحادثه سینمای ایران با 2فیلم جنجالی محسن مخملباف کامل می‎‌‎شود. بازتاب گسترده نمایش «نوبت عاشقی» و «شب‌‎‌‎های زاینده‌رود» در محافل سیاسی، فضا را رادیکال و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تبدیل به هدف مخالفان و منتقدان می‎‌‎کند. 2فیلم مخملباف به نشانه‎‌‎هایی نگران‎‌‎کننده از تغییر رویکرد تفسیر می‎‌‎شوند و در نهایت مدیریت فرهنگی برخاسته از طیف چپ نظام اسلامی را روی صندلی متهم می‎‌‎نشاند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید