مردم در کاخ
کاخ نیاوران به موزه تبدیل شد
حسین سبحانی
گشتوگذار در کاخهای دیروز و تفرجگاههای امروز، همیشه پرسشبرانگیز است. اینجا چه کسانی را بهخود دیده است؟ چه حوادث و اتفاقاتی را پشت سر گذاشته است؟ از دل چه تاریخی زنده مانده و امروز به آرامش و سکون رسیده است؟ قدم زدن در محوطه خلوت کاخ نیاوران با همراهی صدای طوطیها که با کمی جستوجو میشود ردشان را روی درختان بلند کاخ دید، دقیقاً همین سؤالها را به ذهن متبادر میکند.
قصه این کاخ از آنجایی آغاز میشود که ناصرالدینشاه قاجار تصمیم گرفت تا کاخی ییلاقی در نیاوران داشته باشد و براساس یکی از القاب شاه، یعنی «صاحبقران»، کاخ تازه نیز به « صاحبقرانیه» معروف شد. اما این مظفرالدینشاه بود که حادثه مهم را در کاخی که بهدستور پدرش ساخته شده بود رقم زد؛ امضای فرمان مشروطه در صاحبقرانیه.
کوشک احمدشاهی، همانطور که از نامش پیداست، در زمان احمدشاه در کنار صاحبقرانیه ساخته شد. اما اهمیت این کاخ وقتی بیشتر شد که شاه دوم پهلوی تصمیم گرفت تا علاوه بر سعدآباد، برای اقامت خود و خانوادهاش کاخ دیگری نیز در پایتخت بسازد. اجرای طرح توسط محسن فروغی، معمار نامدار از 1337 شروع شد و بنای کاخ جدید در 1346 به پایان رسید و نکته جالب در مورد این کاخ تازه، معماری مدرن آن در تقابل با 2کاخ پیشین این مجموعه بود.
11سال بعد، روزهای پرتلاطم از راه رسیدند. نگرانی در نیاوران از زمانی آغاز شد که شاه و فرح، بار سفر بستند و ایران را ترک کردند. اگرچه گفته بودند که برای رفع خستگی میروند و اندکی بعد بازمیگردند، اما چشم گریان هنگام ترک وطن، از سر ضمیر خبر میداد، بازگشتی در کار نبود. اوضاع مملکت هر روز متحولتر میشد و نگرانی و اضطراب ساکنان کاخ، هرروز بیشتر. کار یکسره شده بود، وقت ترک کاخ بود.
پس از هر انقلابی، بیشک ساختمانهای ارزشمند، خزانهها، موزهها و مکانهایی از این دست در معرض خطر قرار دارند، کاخ نیاوران نیز از این قاعده مستثنا نبود. در شب 22بهمنماه 1357، عدهای قصد غارت کاخ کرده بودند که با مقاومت اهالی نیاوران روبهرو شدند. سرانجام آیتالله سیدحسن مصطفوی برای حفاظت از کاخ انتخاب شد و در روز 23بهمنماه بههمراه عدهای دیگر برای حفاظت از کاخ نیاوران در آنجا مستقر شد. او مدیریت موزه را تا سال1363در دست گرفت.
سولماز نراقی در مصاحبهای با آیتالله مصطفوی، از او درباره روزهای اول انقلاب در کاخ نیاوران پرسیده بود و در بخشی از آن، آیتالله مصطفوی از نخستین مواجهه آنها با فضای درونی کاخ میگوید:«خوب! حالا کلید از کجا بیاوریم؟ رضا پهلوی یک پیشخدمتی داشت که از قضا اهل نیاوران بود. او آمد و گفت کلید در پشتی کاخ را دارد. ما وارد کاخ شدیم. جلال و جبروتی داشت که آدم را میگرفت. او گفت کلید اتاقها را همیشه زیر گلدانها میگذاشتهاند. راست میگفت. کلیدها را پیدا کردیم و اول به سالن اصلی وارد شدیم. اتاق دست راست دفتر خصوصی شاه بود. من رفتم داخل و روی میز یک شماره از روزنامه لوموند را دیدم که خبری درباره امام خمینی(ره) در آن چاپ شده بود. کنارش هم زیرسیگاری شاه بود و یک تهسیگار. گفتم این را نگهدارید. یک روز جزء تاریخ میشود».
او درباره صورتبرداری اموال کاخ و تحویل جواهرات آن به بانک مرکزی نیز میگوید:«حالا باید فکری به حال اموال کاخ میکردیم. نامهای نوشتم به شورای انقلاب و تقاضا کردم عدهای را برای صورتبرداری به کاخ بفرستند. شورای انقلاب، از 7ارگان نخستوزیری، بانک مرکزی، بانک ملی، فرهنگ و آموزش عالی، دادستانی کل کشور، بنیاد مستضعفان و وزارت اقتصاد و دارایی نماینده فرستاد. صورتبرداری اموال 2سال و 5ماه طول کشید و فهرست نهایی در 8نسخه تهیه شد که یکی از آنها هنوز هم پیش من است. ما اموال کاخ را از کاغذ روی میز و یک جعبه ساده گرفته تا آثاری که ارزش هنری بسیار داشتند در فهرست ثبت کردیم. طبق یک ماده واحده که به تصویب شورای انقلاب رسیده بود همه طلا و جواهراتی که از کاخها مصادره شده بودند باید به بانک مرکزی منتقل میشدند و ما اموال را تحویل بانک دادیم. در میان آنها شمشیرهای مرصع، نشانها و هدایای سلطنتی، یک کشتی طلا ساخت هنرمندان چینی متعلق به 600سال پیش و آثار ارزشمند دیگر وجود داشت. ما جمعاً 500کیلوگرم طلا از کاخ نیاوران به بانک مرکزی تحویل دادیم».
در سال1365کاخ نیاوران برای نخستینبار بهعنوان موزه افتتاح شد تا همه مردم، نه در تلویزیون و مجله و روزنامه و کارتپستال، بلکه با چشمان خودشان کاخهای شکوهمند شاهانی را ببینند که روزگاری بر این مملکت حکومت میکردند و امروز تنها بخشی از تاریخاند.
در سالهای بعدی بخشهای دیگری نیز برای بازدید عمومی در این کاخ افتتاح شد. این مجموعه امروز با موزههایی چون کاخ اختصاصی، موزه جهاننما، کاخ صاحبقرانیه، کوشک احمدشاهی، موزه کتابخانه سلطنتی، موزه خودروهای اختصاصی کاخ نیاوران، در معرض دید علاقهمندان قرار دارد و روایتگر سالهای دور است. آدمها میآیند و میروند؛ اما صدای طوطیهای کاخ بر بالای درختان بهجا مانده است.