روستاهای گمشده در برف
روستاهای دورافتاده در برخی مناطق صعبالعبور ایران با آغاز فصل سرما، بارش برف و انسداد راههای ارتباطی از دسترس خارج میشوند
فاطمه عباسی- خبرنگار
سال که به نیمه میرسد، تراژدی روزهای سرد و برفی برای روستانشینان مناطق صعبالعبور آغاز میشود. روزهای بدون گاز، سوخت و آذوقه کافی برای روستاهای کوهستانی و جنگلی که با نخستین برف و کولاک، راههای ارتباطیشان با شهر قطع میشود. برف، دیوار خانهها را میبلعد و اهالی در خانههای سنگی و کاهگلی حبس میشوند. این مسیرها و روستاها تقریبا در همه استانها پراکندهاند اما بهدلیل شرایط آبوهوایی و وضعیت جغرافیایی، بیشتر روستاهایی که ساکنانشان در زمستان با مشکلات بسیار روبهرو میشوند در نیمه غربی کشور واقع شدهاند و هر سال از اواسط پاییز تا اواخر بهار در محاصره برف قرار میگیرند. درد مشترک تمام این روستاها نبود جاده دسترسی، آب لولهکشی، برق، گاز و امکانات رفاهی و بهداشتی است. سالهاست که داستان تلخ این روستاها تکرار میشود، بدون اینکه چارهای برای مشکلات ساکنانشان اندیشیده شود.
موگویی؛ برفیترین نقطه کشور
دهستان موگویی در زاگرس، جزیره کوچک برفی میان استانهای چهارمحال و بختیاری، لرستان، خوزستان و اصفهان، یکی از همین مناطق است. بیش از 4هزار نفر در 10روستای صالح کوتاه، خویه، سرآقاسید، چین، دره توت، زرک، لاوه، ای ناز، سوه، بیآبه و دهستان موگویی هرسال با آغاز برف و کولاک، ارتباطشان با شهرها و مناطق اطراف قطع میشود. دهیار روستای صالح کوتاه با بیان اینکه موقعیت جغرافیایی و بستهشدن راههای ارتباطی در زمستان، دهستان موگویی را به زندان اختیاری تبدیل کرده است، به همشهری میگوید: «وجود گردنههای مرتفعی مانند چما و عسلکشان در کوهرنگ موجب میشود با نخستین برف راه ارتباطی موگویی به مرکز شهرستان بسته شود.» سیدموسی درخشان توضیح میدهد که حتی اگر جاده هم آسفالت شود بهعلت سقوط بهمن، تردد به دهستان موگویی امکانپذیر نخواهد بود و امدادرسانی بهصورت هوایی نیز در زمستان ممکن نیست: «مردم گاهی برای تهیه مایحتاج زندگی ناچارند از مسیری دیگر که به روستاهای لرستان متصل میشود، 12ساعت پیادهروی کنند تا به شهر برسند.» دهیار روستای سرآقاسید نیز از مشکلات اهالی این روستا در زمستان میگوید و اینکه گاهی نزدیک به 20روز برق قطع میشود و ذخیره گاز و مواد غذایی اواسط زمستان به اتمام میرسد. حجت دادور اضافه میکند: «مردم این منطقه برای تامین ارزاق، سوخت و نیازهای بهداشتی و درمانی با مشکلات جدی مواجه هستند. اکثر مردم بهویژه سالخوردگان بهدلیل سرمای زیاد منطقه همیشه بیمارند و دسترسی به پزشک و دارو ندارند. همچنین بهعلت بافت پلکانی (ماسولهایشکل) خانهها در این روستا و نبود شبکه فاضلاب، تنها یک مکان برای سرویس بهداشتی و حمام در روستا وجود دارد که همه مجبورند از همان استفاده کنند.» او با بیان اینکه مشکل اصلی روستای سرآقاسید و دیگر روستاهای این منطقه راه دسترسی است، اضافه میکند: «جاده این روستا از سال65 احداث شده و از آن سال تاکنون خاکی است و با وجود درخواستهای مکرر اهالی، این جاده هنوز آسفالت نشده.»
زندگی در جهنم
درد زاگرسنشینان در زنجان هم تکرار میشود؛ جایی که بیشتر اهالی آن بهدلیل مشکلات دسترسی ترجیح دادند مهاجرت کنند. جزوان، کلاسر، گلجین و پازوکی یا همان ورشان 4روستای زنجان هستند که درست بعد از منطقه «جهنم قاپسی» واقع شدهاند. برای رفتن به این 4روستا باید از راههای پرپیچوخم خاکی و خطرناکی در دل کوهها عبور کرد و به همین دلیل اهالی نام جهنم قاپسی یا «درِ جهنم» را برای منطقه برگزیدهاند.
مشکل منطقه البته فقط در زمستان نیست. برای مثال، مردم کلاسر تابستان برای رفتن به شهر باید از رودخانهای که پل ندارد، عبور کنند و زمستان در روستا محبوس میشوند. پازوکی یا همان ورشان با 35خانوار وضعیتی بدتر از 3روستای دیگر دارد و بدون برق، از کمترین امکانات نیز محروم است. در زمستان اگر کسی در این روستا بیمار شود، باید او را با حیوان چهارپا به سرخآباد ببرند و از آنجا با خودرو راهی شهر کنند، زیرا امکان رفتن به شهر از سمت منطقه ( درِ جهنم) وجود ندارد. احد سیدی یکی از اهالی روستا میگوید: «مردم این روستا درآمدی جز دامداری و کشاورزی ندارند، اما نبود امکانات موجب میشود دچار خسارتهای فراوان شوند. بهدلیل صعبالعبور بودن راه، حتی دامپزشک به این روستا نمیآید، پزشکی هم در این روستا نیست. چندسال پیش خواهر بیمارم ۶ساعت در راه ماند و زمانی که به شهر رسیدیم، فوت کرد.»
مصائب امدادرسانی هوایی به روستاها
یکی از مهمترین گلایههای مناطق صعبالعبور، حضور کمرنگ نیروهای امدادی است. اما نیروهای امدادی هم در این مناطق مشکلات خاص خود را دارند. کارشناس اورژانس شهرستان چاراویماق که در کنار هشترود از صعبالعبورترین روستاهای آذربایجان شرقی است، میگوید: «گاهی اوقات پیش آمده که زمان ماموریتمان شامل رفت و برگشت به روستا بیش از ۲۴ساعت کاری طول کشیده است.» عیسی بدری امدادرسانی هوایی به بیماران را بهدلیل شرایط جوی نامساعد، ابریبودن آسمان منطقه، کاهش دید و صعبالعبور بودن آن، دشوار عنوان میکند و میافزاید: «معمولا هلیکوپتر نمیتواند بهراحتی در این منطقه پرواز کند. در یکی از ماموریتها بهدلیل مشخصنبودن راه روستایی، مجبور به فرود، پرسیدن آدرس دقیق روستا و پرواز مجدد شدیم.»
تأمین گرما با قطع درختان جنگل
علاوه بر شهرستان چاراویماق، روستاهای منطقه محروم اهر و ورزقان در این استان نیز بهدلیل داشتن راه جنگلی با مشکلات مشابه روبهرو هستند. با بارش برف و باران، جادههای صعبالعبور منتهی به این روستاها مسدود میشود و اهالی گاهی چندهفته متوالی بدون سوخت و آذوقه میمانند. نبود راه مناسب و طولانیبودن فصل سرما در این روستاها و دسترسی نداشتن به سوخت موجب میشود اهالی برای گرمایش خود به ناچار از درختان جنگلی استفاده کنند. از آنجا که بیش از 4هزار نفر در 30روستای جنگلنشین و صعبالعبور ساکن هستند، توجه به تامین سوخت اهالی این مناطق میتواند روند تخریب جنگلها را تا حد غیرقابل تصوری کاهش دهد.
عضو شورای شهر ورزقان با بیان اینکه روستاییان از چندماه مانده به زمستان ذخیرهسازی نفت مایع و گازوئیل را آغاز میکنند، میگوید: «اغلب اهالی بهدلیل نداشتن امکانات برای نگهداری سوخت ذخیره، در اواسط زمستان بدون سوخت میمانند. از طرفی بهدلیل صعبالعبور بودن جاده دسترسی این روستاها عملیات سوخترسانی به این مناطق در ماههای سرد زمستان با مشکل اساسی روبهرو میشود. متأسفانه عملیات گازرسانی به این روستاها هم مغفول مانده.»
نقی نصیری با انتقاد از عملکرد سازمان راهداری و حملونقل جادهای اضافه میکند: «چشم امید مردم روستاهای صعبالعبور برای بازگشایی راهها به نیروهای راهداری است، اما این سازمان بهدلیل کمبود ماشینآلات نمیتواند بهموقع به داد مردم برسد. در ورزقان گاهی معدنکارانی که در معدن مس سونگون کار میکنند، به بازگشایی راهها و دسترسی مردم به شهر کمک میکنند.»
برف ببارد، کارمان تمام است
محاصره در میان برف فقط به دهستانی در مرز چهارمحال و بختیاری یا روستاهای زنجان و آذربایجان شرقی محدود نمیشود. از 1674روستای کهگیلویه و بویراحمد، بیش از هزار روستا در دامنهها، کوهپایهها و درههای زاگرس مرکزی پراکندهاند و محورهای ارتباطی آنها بهعلت صعبالعبور بودن با نخستین بارش برف به مشکل میخورد. روستاهای بخش خلخال در اردبیل، روستاهای مرزی در سروآباد کردستان و اورامانات کرمانشاه، منطقه الیگودرز در لرستان و بخش مهاباد در آذربایجانغربی نیز راههای ارتباطی مناسبی ندارند. مردم همه این روستاها درد مشترکی دارند: «اگر برف ببارد، کارمان تمام است. تا زمانی که جاده بازگشایی نشود، هیچ راه دسترسی نداریم. با اینکه قبل از فصل سرما مواد غذایی و سوخت برای زمستان ذخیره میکنیم اما گاهی ذخایرمان تمام میشود و باید روزها در انتظار امدادگران بنشینیم. راهداری هم معمولا ماشینآلات کافی برای بازگشایی راهها ندارد.»
چند روزی بیشتر تا آغاز فصل زمستان باقی نمانده؛ فصلی که همواره یادآور روزهای سخت برای اهالی مناطق صعبالعبور و روستاهای محروم است. نبود جاده مناسب و امکانات گرمایشی و سوخت، گذراندن این روزها را برایشان طاقتفرسا میکند. حالا دیگر وعدههای همیشگی مسئولان شهرستان و استانهای برفگیر هم نمیتواند آنها را به داشتن زمستانی بیدغدغه دلگرم کند. آنچه مشخص است اینکه رفع کامل مشکل این روستاها که هر سال تکرار میشود، عملا در سطح استانی امکانپذیر نیست و باید برای برطرفکردن معضلات این مناطق با نگاه ملی به آن نگریست.
کمبود امکانات راهداری
معاونت ساخت و نگهداری راههای روستایی و فرعی سازمان راهداری و حملونقل جادهای کشور با اعلام اینکه 1055پایگاه راهداری زمستانی در استانهای مختلف کشور مسئولیت بازگشایی راهها را بر عهده دارند، میگوید: «40درصد روستاهای کشور در مناطق کوهستانی و گاهی صعبالعبور واقع شدهاند. اولویت ما برای بازگشایی راهها، ابتدا راههای شریانی، سپس راههای فرعی و پس از آن راههای روستایی است، به همین دلیل گاهی بازگشایی مسیر یک روستا چند روز به طول میانجامد.» شعبانعلی خاوری اضافه میکند: «9600دستگاه ماشینآلات سبک و سنگین در پایگاههای راهداری مستقر هستند که با توجه به وسعت مناطق صعبالعبور، جوابگوی همه استانها نیست. با توجه به فرسودگی بسیاری از این ماشینآلات، قسمتی از بودجه هم صرف نوسازی و نگهداری دستگاهها میشود.» بهگفته وی، برای جبران کمبودها، قراردادهایی بین راهداری هر استان با دهیاران روستاهای دورافتاده بسته میشود تا روستاییان در ازای دریافت مبالغی، از امکانات موجود در روستا برای بازگشایی راهها استفاده کنند.