متد استارتاپ ناب
آیا برای موفقیت کسبوکار نوپا حتما باید زیر چتر پشتیبانیکنندهها قرار گرفت؟
وحید عباسزاده_کارآفرین استارتاپی
سالهای زیادی نیست که واژه استارتاپ به ادبیات کسبوکار دنیا اضافه شده است و امروزه در دنیا، بهویژه در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
استارتاپها زندگی را برای ما بسیار راحت کردهاند. تصور کنید اگر در دوران کرونا ابزارهای تکنولوژی ارتباطی وجود نداشت، واقعا چگونه افراد باهم ارتباط برقرار میکردند؟
استارتاپها عموما کسبوکارهای نوپایی هستند که توسط تعدادی جوان خلاق، متخصص و عاشق کارتیمی در حوزه نوآوری و تکنولوژی شکل میگیرند. در نوع کسبوکار استارتاپها 3شاخص کلیدی مشهود است؛ قابلیت تکرارپذیری، مقیاسپذیری و رشدنمایی. استارتاپها با خلق یک محصول یا خدمت، درصدد حل یک مشکل یا ارائه راهحل برای بهبود فرآیند هستند.
نکته مهم در استارتاپها، فضای ابهامآلود و عدم قطعیت در اکوسیستم استارتاپی است. طبق آمارها بیش از ۹۰درصد از استارتاپها به دلایلی که اشاره شد شکست میخورند. اگر بخواهیم سیستمی برای راهاندازی یک استارتاپ معرفی کنیم تا میزان ریسک را کاهش دهد و درصد موفقیت را بالا ببرد، قطعا متد استارتاپ ناب را معرفی خواهیم کرد. در این متد دائما محصول یا خدمات آزمایش میشوند و با گرفتن بازخورد از مشتریان سعی در بهبود و رفع مشکلات آن خواهد شد. به این ترتیب فعالیتهای غیرمفید با فعالیتهای مفید جایگزین میشوند. برای آشنایی بیشتر با این متد مقاله استاد ناصر غانمزاده با موضوع «درآمدی بر استارتاپ ناب» کمک بسیار مؤثری است.
راه انداختن یک کسبوکار نوپا (استارتاپ) یک راه و مسیر چندساله است. کسی که بهعنوان بنیانگذار و صاحب ایده میخواهد ایدهاش را به محصول تبدیل کند، باید برای موفق شدن با اطلاعات کامل قدم در این مسیر بگذارد. باید دارای مهارتهای نرم ازجمله رهبری، تفکر، خلاقیت، توانایی حل مسئله، تیمسازی و شبکهسازی، حل تعارض، اصول و فنون مذاکره و... باشد، تا بتواند افرادی را بهعنوان بنیانگذار و همتیمی برای تشکیل یک تیم قوی پیدا کند. افراد تیمش هم باید دارای مهارتهای نرم و سخت باشند تا بتوانند یکدیگر را کامل کنند و هرکدام نقش لازم برای به ثمر رسیدن ایده مورد نظر را داشته باشند.
اما مسیر یک استارتاپ از لحاظ رشد و حمایتهای مالی بهگونهای است که ابتدا بنیانگذاران بهصورت خودراهانداز با سرمایه شخصی کار را جلو میبرند که البته این مسئله به ایده بستگی دارد. معمولا ایدههایی که برپایه فناوری اطلاعات است تا ساخت حداقل محصول پذیرفتنی، میتواند جلو برود. ولی در استارتاپهای حوزه هاردتک که کالامحور هستند و هدف، تولید کالای فیزیکی و بهصورت خودراهانداز است، امکان کمتری وجود دارد که به حمایتهای مالی نیاز پیدا کنند.
مراحل حوزه سافتتکها، خودراهانداز، فامیل و دوستان، شتابدهندهها، سرمایهگذاران فرشته (شخص حقیقی)، سرمایهگذاران خطرپذیر( که اشخاص حقوقی هستند، بهصورت شرکتهای سرمایهگذاری یا صندوقهای سرمایهگذاری)، عرضه اولیه سهام در بورس و درنهایت بانک است.
در حوزه محصولات فیزیکی کالا یا هاردتک باید وارد مراکز رشد و سپس وارد مراحل شتابدهی شد که به مراکز رشد یا اِنکوباتور که در دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری مستقر هستند، میرسند.
همچنین حتما ضرورت ندارد که استارتاپها را زیر چتر پشتیبانیکننده شروع کرد. معمولا استارتاپها بدون حامی شروع میشوند و به مرور در 3مرحله میتوان جذب سرمایه کرد. همچنین بستگی به تیم و منابع موجود دارد که چقدر بتوانند تجهیزات، امکانات و منابع مالی داشته باشند. بدیهی است که هرچه قدرت چانهزنی بالا رود، هنگام جذب سرمایه، سهام کمتری به سرمایهگذار داده میشود، چون شتابدهندهها بین ۷ تا ۱۵درصد سهام را برمیدارند و در ازای این میزان سهام، خدمات آموزشی و منتورینگ و یک سرمایه بذری به تیمهای استارتاپی میدهند.
در ضمن میشود به دلایل شکست هم توجه کرد. برای اجرای یک ایده خوب باید سختیهای زیادی را تحمل کرد. داشتن یک ایده خوب کافی نیست و به یک تیم خوب و یک طرح کسبوکار نیاز هست.
گاهی مشتریان علاقهای به محصول ندارند. خیلی از استارتاپها تمرکز خود را روی توسعه محصول میگذارند و از علایق مشتریان غافل میشوند و این مسئله باعث میشود محصولی که ارائه میدهند مورد استقبال مشتریان قرار نگیرد.
بلوغ زودرس نیز از دلایل شکست است. همه استارتاپها عاشق این هستند که رشد سریعی داشته باشند. این خواسته مانند آفت، باغ آرزوهایشان را نابود میکند. باید سعی کرد تیم و کسبوکار را بهتدریج توسعه داد و با چالشها دست و پنجه نرم کرد.
گاهی حساب و کتابها باهم نمیخواند. هر استارتاپی برای بقا احتیاج به کسب درآمد دارد. در اکثر استارتاپها وجود نداشتن استراتژی درآمدی مشخص منجر به شکست میشود. همچنین نبود تقاضای بازار، اتمام سرمایه، تیمسازی نامناسب، غلبه رقیبان، مشکل قیمتگذاری، محصول ضعیف، نداشتن مدل و کسبوکار، بازاریابی ضعیف، بیتوجهی به مشتری و ترس از تغییر، 10دلیل مهم شکست یک استارتاپ است.