آرمانگرایی بر بوم
تفکیک نقاشی و گرافیک در بحبوحه انقلاب و حتی چند سال پس از آن دشوارتر از آن است که مینماید. شاید از آنرو که بسیاری از نقاشان پوستر یا پلاکارد میکشند یا بسیاری از آثار نقاشی یا عکس بعدتر در شمارگان فراوان چاپ و منتشر میشوند. همچنان که بسیاری از عکسها بعدتر بهصورت نقاشی اجرای مجدد میشوند. بهعنوان مثال پرتره مشهور غلامعلی طاهری از آیتالله خمینی (ره) که بعدتر و در سالهای جنگ بهصورت پوستر چاپ میشود و در جبههها توزیع میشود. در عینحال با اینکه در اینجا بیشتر به نقاشان مشهور و آموزشدیده پرداختهایم، اما نباید فراموش کرد که در سالهای انقلاب هر انقلابیای که ذرهای از ذوق بهره برده بود، در حمایت از انقلاب نقاشی کشید یا پوستر ساخت. بر این اساس عمده هنرمندان سالهای انقلاب هماکنون برای ما ناشناسند و تنها تصاویری از شور و آرمانشان را برای ما باقی گذاشتهاند.
نیکزاد نجومی
(متولد 1320)
انقلاب در نیویورک
سیاست مسیر زندگی نیکزاد نجومی را برای همیشه تغییر داد. شاید از همینرو بعد از مهاجرت همیشگیاش از ایران به سال1359 وقتش را صرف نقاشی میکند. با اینحال زندگیاش در طول دو دهه 1340و 1350پر از اتفاق است و تقریباً در عمده رخدادهای مهم دو دهه حضور دارد؛ از همکاریاش با تالار قندریز گرفته تا کار برای فیروز شیروانلو؛ ابتدا در دفتر تبلیغاتی او و بعدتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه برای ادامه تحصیل به نیویورک میرود ولی در همانجا هم با کنفدراسیون دانشجویان همکاری میکند و برایشان پوستر میسازد. پس زمانی که به امید تدریس به ایران بازمیگردد، ساواک نقشههایش را نقش بر آب میکند. نجومی در طول آخرین سالهای پهلوی البته نمایشگاه میگذارد و برای کانون پرورش کتاب طراحی میکند. به سال1357 باز هم با جوانان سرخوش انقلابی همراه میشود و پوسترهایش را با امضای مشترک در نمایشگاه آنها در دانشگاه تهران نمایش میدهد. اما مشی شخصیاش نه فقط قبل از انقلاب که بعد از پیروزی انقلاب هم چندان به کام انقلابیون جوان خوش نمیآید. نجومی ایران را به سال1359 برای همیشه ترک میکند تا نیویورک خانهاش شود. جاییکه همچنان در آن ساکن است.
طراحان گمنام
امضا را فراموش کن
پوستر و پلاکارد در بحبوحه انقلاب و پس از آن یکی از ابزارهای مهم اطلاعرسانی است. با توجه به سرعت تحولات و رخدادهای سیاسی هم به تعداد زیاد پوستر نیاز بود و هم به سرعت بالای اجرا و تکثیر. از اینرو بخش عمده پوسترهای زمان انقلاب را نه طراحان گرافیک که انقلابیون بهدست خود طراحی میکردند. تعداد این پوسترها بسیار بیشتر از اعلانهایی است که طراحان کارآزموده و حرفهای طراحی میکردند. به واقع چه این دوران و چه دوران جنگ نمونهای از نزدیکی هنر به مردم است، جاییکه تقریباً واسطهای میان تولیدکننده هنر و مصرفکننده یا مخاطب وجود ندارد و خود مصرفکنندگان یا مخاطبان تولیدکننده هم هستند. در عینحال و چنانچه در گروه 57 دیده میشود، روحیه انقلابی گاه باعث میشد که طراحی پوستر نه توسط یک نفر که توسط چند نفر طراحی شود یا تنها بهعنوان بخشی از فرایند یک رخداد انجام شود. نمونه این شیوه را میتوان در پوستر نمایشگاه حسینیه ارشاد هم مشاهده کرد. در این نمایشگاه با وجود حضور چندین هنرمند که عمدتاً در رشتههای هنری تحصیل کرده بودند، پوستر بدون عنوان طراح اجرا شده است. احتمالاً با توجه به سرعت بالای برگزاری نمایشگاه پوستر در طول فرایند جمعآوری آثار طراحی و تکثیر شده است.
کامبیز صفری
(متولد 1327)
انقلابی آرام
تقسیمبندی آثار کامبیز صفری دشوار است. از یکسو ترکیببندیهای هندسی آثارش را به گرافیک نزدیک میکند ولی از طرف دیگر بیشتر آثار او بهصورت تکنسخه اجرا شدهاند و از این جنبه به نقاشی شباهت دارند. کامبیز صفری به سال1327 متولد میشود و در سال1347 وارد دانشکده هنرهای تزیینی میشود. صفری در سال1351 در رشته معماری داخلی از دانشکده فارغالتحصیل میشود. تا پیش از آغاز انقلاب به حرفهاش، معماری مشغول است و با چند دفتر معماری همکاری میکند. طرحهای او درباره انقلاب بیشتر مابین سالهای 1357تا 1360 کشیده شدهاند. این طرحها با وجود ترکیببندیهای دقیق ماهیتی پارودیک دارند و بیشتر بیانگر نگاهی ضدامپریالیستی و ملیگرایانه هستند. تأکید بر شخصیتهای ملیای نظیر ستارخان و باقرخان یا میرزا کوچکخان در آثارش وجوه ملیگرایانه را مؤکد میکند. علاوه بر این بارها به موضوعات منطقهای نظیر فلسطین اشاره میکند. با اینکه در سالهای اخیر کمتر در مجامع ظاهر شده، اما همچنان در واکنش به مسائل سیاسی طرحهایی را اجرا میکند.
ناهید حقیقت
(متولد 1322)
تصویر انقلاب روی زینکها
بیشتر بهعنوان یک تصویرگر کتاب کودک شناخته میشود و سالها با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری کرد و سالها اقامتش در آمریکا باعث شد تا نقشش در تاریخ هنر ایران کموبیش نادیده گرفته شود. با اینحال بهعنوان یک طراح، طرحهای متعددی در مورد انقلاب کار کرد که در سالهای اخیر و به واسطه انتشار کتابهایی از آثارش دوباره دیده شدهاند. شاید نتوان این آثار را مشخصاً در قالب هنر انقلاب توصیف کرد، اما این آثار تصویری از روزگار پرشر و شور انقلاب را نمایش میدهند. عمده این آثار با تکنیکهای چاپ ساخته شدهاند که در نوع خود منحصر به فرد محسوب میشوند.
ایوب امدادیان
(متولد 1329)
تصویری از بهرهکشی
سومین برادر خانواده امدادیان بعد از داوود و یعقوب است و یک برادر و خواهر کوچکتر از خود دارد. از حدود سال 1352 مجموعهای از آثار را نقاشی میکند که با مایههای تند انتقادی همراه بودند و نگاهی کموبیش تلخ اجتماعی را نمایش میدادند. عمده این آثار بعدتر در سال 1398 در گالری هور به نمایش درآمدند و فرصتی را در اختیار نسل نو گذاشتند تا آنها را از نزدیک ببینند. بزرگترین اثر این مجموعه یک نقاشی چند لتی است که در آخرین سالهای سلسله پهلوی نقاشی شده است. این نقاشی به شیوه بسیاری از آثار انقلابی آن زمان ازجمله آثار هانیبال الخاص نشانههایی از جریان نقاشی دیواری مکزیک را در خود دارد و به مانند عمده آثار مشابه در ابعاد بزرگ و با شیوهای بیانگرایانه اجرا شده است و میتوان آن را تنها اثر کاملاً انقلابی امدادیان نامید که تصویری از یک انقلاب را نمایش میدهد. آخرین لت این اثر ناقص مانده و هنرمند بعدتر آن را به اتمام نرسانده است. با اینحال تابلوی «گاوآدم» او احتمالاً یکی از نمونهایترین نقاشیها از تصور جمعی از روشنفکران از وضعیت کشور در سالهای ابتدای دهه 1350 دارد. این نقاش در سالهای پس از انقلاب شیوه شخصی را در پیش گرفت و کمتر به سراغ نقاشی با مایههای انتقادی رفت.
ایرج اسکندری
(متولد 1335)
مردی برای انقلاب
در 1335در کاشمر متولد میشود. از همان نوجوانی به واسطه کار در کارگاه قالیبافی پدر به نقاشی علاقهمند میشود. به سال1353 وارد دانشکده هنرهای تزیینی میشود. پیش از انقلاب از این دانشکده فارغالتحصیل و برای ادامه تحصیل راهی فرانسه میشود. با اینحال در بحبوحه انقلاب به ایران بازمیگردد. در دوران انقلاب پلاکاردهایی را برای تظاهرات نقاشی میکند. بعد از انقلاب بهمن بروجنی او را بهعنوان دستیار به دانشکده هنرهای تزیینی میبرد. در همین دوره است که به تشویق دیگر نقاشان منتسب به هنرمندان مسلمان راهی حوزه هنری میشود و بعدتر به ریاست واحد تجسمی این نهاد هم میرسد. از آنجا که در سالهای دانشکده زیرنظر محمدحسن شیددل نقاشی دیواری آموخته است، در سالهای پس از انقلاب بسیاری از یادمانها و نقاشیهای دیواری را خلق میکند که تعدادی همچنان برجا ماندهاند. علاوه بر اینها در دهههای1370 و 1380 دبیر چندین دوسالانه را نیز میشود. در سالهای اخیر تقریباً موضوعات سیاسی و اجتماعی را کنار گذاشته است و بیشتر آثار تغزلی خلق میکند. با اینحال دقت در اجرا و دلبستگی به تاریخ نقاشی را میتوان در عمده آثارش مشاهده کرد. میتوان او را یکی از خوشتکنیکترین نقاشان انقلاب نامید، رد تکنیک و تسلطش بر ابزار را همچنان میتوان در آثارش مشاهده کرد.
نصرتالله (بهروز) مسلمیان
(متولد 1330)
از انقلاب تا فلسفه
در سلماس متولد میشود. پدرش که کارگاه کفشدوزی دارد، در سال 1336به امید گسترش کار راهی تهران میشود. از آنجا که به نقاشی علاقهمند است برای تحصیل راهی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میشود. در همان دوران گویا به واسطهی فعالیتهای اجتماعی دانشجویان ذهنش درگیر مسائل اجتماعی میشود. به گفتهی خودش در گفتوگو با حسن موریزینژاد گروههای مختلف در دانشگاه فعال بودند و او به واسطهی حضور در گروههای کوهنوردی با دانشجویان فعال در عرصهی سیاسی آشنا میشود. گویا این دانشجویان بیشتر به سازمان چریکهای فدایی خلق نزدیک بودند. مسلمیان در سالهای انقلاب آثاری بیانگرایانه با نگاه انتقادی و اجتماعی نقاشی میکند. این رویه تا چند سال پس از انقلاب هم در آثارش دیده میشود. به واسطهی تنگناهای اقتصادی ناشی از جنگ در سالهای پس از انقلاب مدتی از کار حرفهای نقاشی دور میشود، ولی با تغییر شرایط دوباره نقاشی حرفهای را آغاز میکند. در یک دهه گذشته به یکی از موفقترین نقاشان ایران تبدیل شده است. در برخی از آثارش همچنان میتوان نشانههایی از نگاه انتقادی را دید که مایههای عمیقتر یافته و بیش از آنکه اجتماعی یا سیاسی باشد، مایههای فلسفی یافته است.
ثمیلا امیرابراهیمی
(متولد 1329)
وفادار به ریشهها
در آستانهی انقلاب ساکن خارج از ایران است، اما با اوجگیری انقلاب به ایران بازمیگردد و خیلی زود جذب فعالیتهای سیاسی میشود. در سالهای انقلاب و پس از آن به تأسی از رخدادهای سیاسی نقاشی میکند. این نقاشیها تا حد زیادی تصویری از وقایع سیاسی مثل راهپیماییها یا رخدادهای سیاسی روز مثل اعتصابات و تجمعات مردمی هستند. از معدود نقاشانی است که در سالهای جنگ همچنان وقایع اجتماعی را در آثارش نمایش میدهد؛ چنانکه مجموعهای از آثار را با الهام از موشکباران تهران نقاشی میکند و از این منظر تا حد زیادی منش و نگاهش را بهعنوان یک نقاش با مایههای اجتماعی حفظ میکند. در سالهای اخیر نقاشیهایش بیشتر به سمت فضاهای شخصی میروند ولی از طرف دیگر با تأکید بر فعالیتهای نظری و تاریخنگاری به مرور تاریخ هنر مدرنیستی ایران میپردازد. آثار جدیدترش همچنان پر از تصاویر تهران است، با اینحال در این آثار کمتر میتوان مایههای اجتماعی را جستوجو کرد و در عوض تصاویر شخصی و مایههای شخصی در نقاشیهایش بیشتر به چشم میخورد. در میان نقاشان همدورهاش اما بیش از دیگران به سنت نقاشی اجتماعی وفادار مانده است.
مسعود سعدالدین
(متولد 1335)
مسافر آلمان
در سمنان متولد میشود. به سال1354 برای تحصیل در رشته نقاشی وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میشود. آخرین سالهای تحصیلش با وقایع انقلاب همزمان میشود و او که از شاگردان نزدیک به هانیبال الخاص است، به همراه او و تعدادی دیگر از شاگردان نزدیک به الخاص به سمت نقاشی انتقادی و اجتماعی میرود. ازجمله آثار فراوان او، نقاشیهای دیواری است که همگی در سالهای بعد از میان میروند. بعد از عضویت الخاص در شورای نویسندگان و هنرمندان، چند اثر را برای بولتن این شورا طراحی میکند. اندکی بعد از پیروزی انقلاب راهی سربازی میشود و بعد از بازگشت از سربازی سعی میکند راه و روشی شخصی را در آثارش پی بگیرد. به سال1364 ایران را به مقصد آلمان ترک میکند و پس از آن ساکن این کشور میشود. آخرین نمایشگاه انفرادیاش در تهران را به سال1398 برپا میکند. او نیز به شیوه بسیاری از نقاشان همنسلش مایههای تند انتقادی و شیوههای مستقیم و اجتماعی را کنار میگذارد و بهتدریج میکوشد تا بیانی عمیقتر و فلسفیتر را در مورد انسان کشف کند. این نگاه را میتوان در آثار متأخر او پی جست، جایی که شیوه بیانگرایانه را کموبیش کنار گذاشته است.
منوچهر صفرزاده (مش صفر)
(متولد 1322)
مرد خشمگین
یکی از فعالترین نقاشان در دوره انقلاب منوچهر صفرزاده بود که به اشکال مختلف و به تأسی از رخدادهای سیاسی نقاشی کشید. متولد1322 در تهران است. در اواخر دهه1330 به هنرستان هنرهای زیبای پسران میرود. در هنرستان شاگرد هانیبال الخاص میشود. این رابطه استاد و شاگردی تا بعد از سفر مجدد الخاص به آمریکا و بازگشتش به ایران به دوستی میانشان منجر میشود. به دانشکده هنرهای تزیینی میرود و بعد از فارغالتحصیلی به استخدام تلویزیون درمیآید. در سال1354 استعفا میکند و در سال1355 به فرانسه میرود. با آغاز انقلاب بازمیگردد. به گفته خودش به تأسی از رخدادهای انقلاب پردهای نقاشی میکند و بعد از پیروزی انقلاب هر روز آن را به دیوار دانشگاه تهران میآویزد. بعدتر یکی از دیوارهای ترمینال مسافربری خزانه را نقاشی میکند و همچنین دیوار مسجدی در حوالی میدان ژاله (شهدا) و دیوار یک کارخانه را. تمامی کارهای این دورهاش از بین میروند. در نمایشگاه موزه به سال1358 شرکت میکند. کمی بعدتر به واسطه فعالیتهای سیاسیاش یک سالی را زندانی میشود و بعد از آزادی از زندان کارش را بهعنوان نقاش ادامه میدهد. بیانگری در نقاشی نه فقط خصیصه آثارش در دوره انقلاب که بهعنوان ویژگی کارهایش تا امروز مانده است.
برادران شیشهگران
تداوم سه برادر انقلابی
پوسترهای برادران شیشهگران در سال انقلاب بهسرعت محبوب معترضان میشوند و به این ترتیب با فراهم شدن شرایط در آستانه پیروزی انقلاب در شمارگانی بالا چاپ میشوند. با اینحال کورش شیشهگران (متولد 1323) با چاپ پوستر «هنر + هنر» در سال 1354 خیابان شاهرضا (خیابان انقلاب فعلی) را بهعنوان اثر هنری تعریف و معرفی میکند. هر چند این پوستر مضمونی سیاسی ندارد، اما هم به نوعی رفتار آینده 3 برادر با پوستر را نمایش میدهد و هم نخستین نشانهها از تکنیک و ساختار آثار بعدی آنها را؛ پوسترهایی که در سالهای انقلاب به یکی از ابزارهای اعتراضی انقلابیون تبدیل میشود. هر سه برادر، کورش، بهزاد (متولد 1331) و اسماعیل (1398- 1334) در هنرستان پسران دیپلم میگیرند و هر سه راهی دانشکده هنرهای تزیینی میشوند؛ کورش معماری داخلی میخواند و بهزاد و اسماعیل گرافیک. آثار آنها با شعارهای سیاسی در سال1357 آغاز میشود. 3 برادر تا سالهای بعد از پیروزی انقلاب هم همچنان به طراحی پوستر میپردازند و از این جنبه فعالیتشان را میتوان یکی از مستمرترین فعالیتها در زمینه پوستر با مضامین سیاسی دانست. نکته مهم دیگر در آثارشان امضا و تاریخ است که امکان مرور تاریخی کارهایشان را ممکن میکند. تا حدود سال1362 چیزی حدود 40پوستر طراحی و اجرا میکنند؛ کورش خطوط درهمتنیدهای را در پوسترها تکرار میکند که بعدتر به ویژگی نقاشیهایش تبدیل میشود. بهزاد از عکاسی استفاده میکند و تکرار جسدهای کفنپوش در پوستر معروف 17شهریور مشهور میشود. پوسترهای این سه برادر به واسطه تکنیک و اجرای باکیفیتشان بهسرعت مورد پذیرش قرار میگیرند.
بهرام دبیری
(متولد 1329)
دیوارها سخن میگویند
متولد شیراز بود و در کودکی شیفته نقاشی شد. در سال 1349 وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران میشود. از شاگردان محبوب هانیبال الخاص است و در سالهای پیش از انقلاب به کرات با او همکاری میکند. با آغاز انقلاب و تحتتأثیر جنبش مردمی آثار متعددی را نقاشی میکند که مشهورترینشان، اثری چند لتی است. بعد از پیروزی انقلاب به نقاشی دیواری روی میآورد و یکی از دیوارهای ترمینال مسافری خزانه را نقاشی میکند. منوچهر صفرزاده (مش صفر) هم روی دیوار مقابل نقاشی او کار میکند. هر دو نقاشی اما در طول سالهای بعد از میان میروند. گویا عکسهایی از این دیوار موجود هست اما تاکنون منتشر نشده است. با اینحال هانیبال الخاص برای تماشای کارشان به ترمینال میرود و در گزارشی در مورد دو نقاشی مینویسد. این گزارش تا امروز همچنان تنها سند باقیمانده از این دو نقاشی است. دبیری در سالهای بعد کارش را به عنوان نقاشی حرفهای ادامه میدهد که تا به امروز ادامه یافته است.
کاظم چلیپا
(متولد 1336)
تداوم یک سنت
او فرزند حسن اسماعیلزاده، نقاش قهوهخانهای است و تعدادی از آثارش را میتوان از مشهورترین نقاشیهای جریان موسوم به هنر انقلاب نامید. آثاری که بعدتر بارها در قالب پوستر چاپ و منتشر شدند و از این جنبه مقبولیت عام یافتند و هماکنون جزو گنجینه موزه هنرهای معاصر هستند. ارجاع او به سنتهای نقاشی ایرانی و استفادهاش از رنگهای خالص او را در بین نقاشان موسوم به انقلاب شاخص میکند. از معدود نقاشانی است که ارجاع به آموزههای هنر انقلابی را میتوان کموبیش در نقاشیهای متأخرش هم مشاهده کرد. بخشی از نقاشان جوانتر منتسب به نقاشی انقلاب از شاگردان او بهحساب میآیند و از این جنبه نقش مهمی در تداوم این سنت دارد. یک نمایشگاه مرور بر آثارش در کنار ایرج اسکندری در موزه هنرهای معاصر برپا شد که فرصت تماشای آثارش را مجدداً فراهم کرد.
ناصر پلنگی
(متولد 1336)
طراح انقلاب
در همدان متولد شد. برای تحصیل نقاشی وارد دانشکده هنرهای دانشگاه تهران شد. او نیز جزو شاگردان هانیبال الخاص بود. اندکی بعد از پیروزی انقلاب به همراه حبیبالله صادقی و حسن خسروجردی نمایشگاهی از آثار نقاشی را در زیرزمین حسینیه ارشاد ترتیب داد که سنگبنای گرد آمدن نقاشان در حوزه هنری شد. در سال 1361و بعد از آزادسازی خرمشهر دیوارهای مسجد جامع این شهر را که معنایی نمادین یافته بود، نقاشی کرد. بعد از انقلاب فرهنگی بهعنوان استاد طراحی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول بهکار شد. بعدتر مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. در آثار انقلابیاش کیفیتی طراحانه به چشم میخورد که او را از دیگر نقاشان همدورهاش مجزا میکند. با اینحال در سالهای اخیر کمتر میتوان نشانههایی از موضوعات اجتماعی را در آثارش پیگیری کرد و در عوض مایههای نوستالژیک در آثارش تقویت شده است. آثار متأخرش امروزه در حراجیها با موفقیت خرید و فروش میشوند.
حسین خسروجردی
(متولد 1336)
زندگی پرتناقض
حسین خسروجردی در میانه دهه 1350برای تحصیل به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میرود و شاگرد هانیبال الخاص میشود. بعد از پیروزی انقلاب با جمعی دیگر از دانشجویان هنرهای زیبا نمایشگاه بزرگی را در زیرزمین حسینیه ارشاد به راه میاندازد که سنگبنای تأسیس حوزه هنری است. در سالهای نخست تأسیس حوزه هنری چهره فعالی است که میکوشد علاوه بر کار هنری فعالیت نظری هم بکند.
نقاش پرکاری است و از همان ابتدا میکوشد علاوه بر نقاشیهایی در تبلیغ انقلاب، مفاهیم ذهنیاش را نیز از طریق نقاشی بیان کند. علاوه بر نقاشی، طراحی گرافیک، هنر دیجیتال، طراحی صحنه و انواع رشته دیگر هنری را نیز میآزماید. در اوایل دهه 1390 تهران را به مقصد لندن ترک میکند و در کشور انگلستان ساکن میشود. زندگی پرفراز و نشیبی دارد که گاه تحلیل نگاه و شکل زندگیاش را دشوار میکند. این ویژگی را میتوان در جستوجوهای فرمی آثارش هم مشاهده کرد، جایی که گاه میکوشد با آزادی عمل فراوانی کار و نقاشی کند. شاید یکی از دلایلی که سایر شاخههای هنری را نیز میآزماید همین تجربهگراییاش باشد که گاه تا پژوهش در ماهیت هنر و مطالعه انسان هم پیش میرود. با اینحال بهنظر میرسد که هیچگاه نمیتواند به جواب برسد.
رحیم ناژفر
(متولد 1324)
شمایلنگار انقلاب
در تهران متولد میشود. پدرش در بازار تهران چلویی داشت. در کودکی شیفته نقاشیهای حسین قوللرآقاسی میشود و به همین واسطه پنهان از چشم پدر در کنکور ورودی هنرستان پسران شرکت می کند و در هنرستان پذیرفته میشود. با وجود مخالفت پدر پس از اخذ دیپلم دبیرستان در سال1348در دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته میشود. در دانشکده شیفته هانیبال الخاص میشود. در همین سالها شمایلکشی را به شیوه نقاشیهای قهوهخانه که در کودکی دیده بود آغاز میکند. یکی از نخستین نقاشیهای مهمش به شیوه شمایلکشی که هم اکنون در گنجیه موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود، تشییع شهدا نام دارد که در رثای خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان نقاشی شده است. به کمک حسین علیزاده به اروپا سفر میکند و همین سفر مقدمه مهاجرتش در سالهای پس از انقلاب میشود. به سال1362 کارهایش را در یک نمایشگاه گروهی در موزه هنرهای معاصر شرکت میدهد ولی آثارش بهدلیل عدمرعایت شئونات اسلامی از نمایشگاه برداشته میشود. ناژفر اندکی بعد ایران را برای همیشه ترک میکند و در فرانسه ساکن میشود. نگاه ناژفر که تحتتأثیر سنت نقاشی قهوهخانهای و شمایلهای مذهبی است، بعدتر بر بسیاری از نقاشانی که به هنر انقلاب منتسب بودند تأثیر میگذارد. با اینحال سفرش از ایران نامش را در اوراق تاریخ گم میکند.
نیلوفر قادرینژاد
(متولد 1336)
اسطوره از دل انقلاب
در تهران متولد میشود. به سال 1354برای تحصیل نقاش وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میشود. در سال سوم دانشکده است که انقلاب سرعت میگیرد. او که جزو شاگردان محبوب هانیبال الخاص است به همراه او نقاشیهای دیواری چندی را اجرا میکند که در سالهای بعد همگی از بین میروند. زمانی که الخاص به عضویت شورای نویسندگان و هنرمندان درمیآید او نیز به همراه مسعود سعدالدین به این شورا نزدیک میشود.
تعدادی از طراحیهایش در بولتن این شورا منتشر میشوند. طراحیهای متعددی با موضوعات روز سیاسی اجرا میکند که طراحی قدرتمندش را نشان میدهند. به نسبت دیگر نقاشان همدورهاش مایههای بیانگرایانه در آثارش کمتر به چشم میخورند. بعد از پیروزی انقلاب و مستقل از الخاص و سایر همدورهایهایش به نقاشی دیواری روی میآورد و چند دیوار را در تهران نقاشی میکند که این آثار همگی از میان رفتهاند. بهتدریج مایههای انقلابی را رها میکند و به مضامین اسطورهای علاقهمند میشود. در سالهای اخیر مایههای اسطورهای و توجه به قهرمانان زن در آثارش نمود بیشتری پیدا میکنند. به این ترتیب در آثار او نیز مایههای تند و انتقادی بهتدریج محو شده و موضوعاتی ریشهایتر نظیر اسطوره و زن در آثارش آشکارتر میشوند.
حبیبالله صادقی
(متولد 1336)
از حسینیه ارشاد تا موزه هنرهای معاصر
در تهران متولد میشود. به سال 1352 برای تحصیل هنر به هنرستان پسران وارد میشود. در سال1355 دیپلم هنرستان را دریافت میکند و در کنکور دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شده و وارد دانشکده میشود. در سال سوم دانشکده است که انقلاب آغاز میشود. اندکی بعد از پیروزی انقلاب او به همراه تنی چند از همدورهایهایش که بعدتر در حوزه هنری گرد آمدند، یک نمایشگاه نقاشی را در زیرزمین حسینیه ارشاد به راه میاندازند که مقدمهای بر تشکیل حوزه هنری است. در سالهای حضورش در حوزه میکوشد آثاری پرکار را اجرا کند که علاوه بر وجوه تبلیغی مفاهیم اخلاقی را نیز منتقل کنند. بعدتر تحصیلاتش را تا دکتری ادامه میدهد و هماکنون استاد رشته نقاشی در چند دانشکده هنری است. در سالهای اخیر چند دوره کاری را تجربه میکند. حتی کاریکاتور را نیز میآزماید. ولی از موفقترین دورههای آثار جدیدش میتوان به چشماندازهایش اشاره کرد که خود مناظر مدرنیستی مینامد. در آثار انقلابیاش خود را پیرو سمبولیسم میداند و نشانههایی از این جریان هنری را هم میتوان در آثارش یافت. در میانه دهه1370 آثاری چند لتی در طول زیاد نقاشی میکند که تا حد زیادی یادآور سنتهای نقاشیهای روایی است. از مهمترین سمتهای او میتوان به سرپرستی موزه هنرهای معاصر تهران اشاره کرد.
شهاب موسویزاده
(متولد 1324)
نقاش متعهد
در محله شاپور تهران متولد شد. در نوجوانی شاگرد حسن شیخ شد که از شاگردان کمالالملک بود. در سال 1348 وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و در آنجا شاگرد الخاص شد و از او تأثیر زیادی گرفت. در سالهای انقلاب به حلقهای از هنرمندان و اهالی فرهنگ پیوست که به حزب توده نزدیک بودند. بعدتر گویا به عضویت این حزب هم درآمد و به شکل جدی به فعالیت سیاسی مشغول شد. در آثار دوره انقلابش نقاشیهای متعددی از فعالیتهای سیاسی را در ابعاد بزرگ کشید. بهعنوان مثال از اعتصابات کارگری یا استقبال مردمی از ورود امام را میتوان نام برد که عمدتاً در حدفاصل سالهای 1358تا 1360 خلق شدهاند. در سال1362 به آلمان مهاجرت کرد و تا 22سال بعد به ایران بازنگشت. شهاب موسویزاده در سالهای دهه1380 فعالیتهایش در حوزه نقاشی را گسترش داد و تعدادی از آثارش را به نمایش گذاشت. در آثار این دورهاش میتوان همچنان تمایل به آموزههای دوره انقلاب را دید، با اینحال عمده این آثار تصاویری از انقلاب مشروطه در شهر تبریز بودند که در ابعاد بزرگ تصویر میشدند. شهاب موسویزاده اندکی بعد راهی آلمان شد و تا امروز در این کشور ساکن است. او را میتوان یکی از چهرههای کلیدی نزدیک به حزب توده نامید که تقریباً در عمده دوران حرفه نقاشی را بهعنوان ابزاری برای بیان مضامین سیاسی و اجتماعی تعریف میکرد.
محمدحسن شیددل
(1391- 1318)
او دیوارها را به سخن آورد
یکی از چهرههای فراموششده اما مهم هنر ایران در سالهای میانی دهه1350 محمدحسن شیددل است؛ استاد رشته نقاشی دیواری در دانشکده هنرهای تزیینی که نقش مهمی در شکلگیری جریان نقاشی دیواری در سالهای پس از انقلاب دارد. در هنرستان پسران تحصیل میکند و پس از دریافت بورس تحصیلی به ایتالیا میرود و در سال1970(1349) از آکادمی هنرهای زیبای رم فارغالتحصیل میشود. در بازگشت به ایران بهعنوان استاد درس نقاشی دیواری در دانشکده هنرهای تزیینی به تدریس مشغول میشود و نسلی از شاگردان را در بحبوحه انقلاب آموزش میدهد. مهمترین شاگردش، ایرج اسکندری بعدتر تعدادی از مهمترین دیوارنگارهها و آثار هنر شهری را خلق میکند. شیددل تا سال1360 در ایران میماند، ولی سپس ایران را ترک میکند. آنچنان شیفته نقاشی دیواری است که آخرین سالهای حیاتش را در کشور مکزیک میگذراند که خاستگاه تعدادی از مهمترین نقاشان دیواری جهان مثل دیگو ریویرا، خوزه کلمنته اورسکو و داوید آلفارو سیکیروس است. تا پایان عمر در این کشور میماند و در سال1391 فوت میکند. در آثار معدودی که از او به جا مانده ازجمله نقاشیهای دیواری در تالار غذاخوری وزارت کشاورزی میتوان علاقهمندی او به نقاشی مکزیکی و توجهش به نقاشی با مایههای انتقادی را مشاهده کرد.
گروه 57
ما مبارزه میکنیم
احتمالاً نمایشگاه گروهی گرافیک در تالار ژوژمان دانشکده هنرهای زیبا یکی از مهمترین نمایشگاههای هنری در گرماگرم انقلاب است. خبر این نمایشگاه در روز 16بهمنماه سال1357 در روزنامه کیهان منتشر شده است، یعنی یک هفته قبل از پیروزی انقلاب. جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا ازجمله برادران اهریپور (اکبر و اصغر)، امیر اثباتی، عبدالرضا نیکو، محمود حکیمی، شهرام خدابندهلو، محمد فرزین، پریوش جلالی و کامران احمری در این نمایشگاه حضور دارند و از استادان یا طراحان حرفهای هم آراپیک باغداساریان، مصطفی رمضانی، مرتضی ممیز و نیکزاد نجومی با دانشجویان همکاری میکنند. پوسترها در ابعاد 100در 70 و بهصورت گروهی طراحی میشوند و از اینرو اکثر پوسترها امضا ندارد و نشان گروه که بعدتر گروه 57 خوانده میشوند زیر پوسترها ثبت میشود؛ یک مشت و یک ستاره. آنطور که در مجله تندیس آمده، 14پوستر از مجموع آثار بعدتر بهصورت چاپ سیلک و در ابعاد 50در 35سانتیمتر تکثیر میشوند. از آنجا که طراحان این پوسترها یا حرفهای هستند یا دانشجوی گرافیک، عمده پوسترهای این مجموعه به نسبت پوسترهای غیرحرفهای، کیفیت بهتری دارند. امیر اثباتی بهعنوان یکی از چهرههای مهم این گروه نقش مهمی در برنامهریزی و اجرایش دارد. به این ترتیب نمایشگاه این گروه به یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی در گرماگرم انقلاب تبدیل میشود.