سال فیل در تاریکی
فیل در تاریکی پاسخی بود به حضور پررنگ فرمالیستهایی که به قصهگویی بیتوجه بودند
محمد مقدسی
سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمان حضور نویسندگان در عرصه اجتماعی بود؛ یوغ استبداد برداشته شده و فضا باز شده بود و نویسندگان از سایه سنگین اختناق بیرون آمده بودند. اما با وجود این حضور اجتماعی، سال 1358 در حوزه چاپ آثار داستانی کمفروغ بود. قاسم هاشمینژاد، داستاننویس، منتقد ادبی و پژوهشگر تصوف در این سال رمان «فیل در تاریکی» را منتشر کرد؛ رمانی مبتنی بر پیرنگ و حادثه که نخستین بار سال1355 بهصورت پاورقی در روزنامه «رستاخیر» چاپ شده بود. این رمان داستان مرد میانسالی به نام جلال امین را روایت میکرد که در تهران دهه 50 گاراژدار بود و حسین، برادرش، در آلمان تحصیل میکرد. قصه از اینجا شروع میشد که حسین با بنزی که برای برادرش خریده بود، از راه زمینی به ایران بازمیگردد، بیخبر از اینکه یک باند قاچاق موادمخدر در ماشین بنز او موادمخدر جاسازی کرده است. حسین بعد از رسیدن به تهران به قتل میرسد و جلال غمزده و خشمگین، در پی قاتلان برادر میافتد و قصد انتقام دارد. فیل در تاریکی نثری پخته و شاعرانه دارد که در کنار فضای خشن پیرنگ، امکان برجسته شدن شخصیتها را فراهم میکند. رمان جنایی و پیرنگمحور هاشمینژاد پاسخی ادبی بود به فرمگرایانی که استیلای بیچون و چرایی بر ادبیات داستانی آن دوران پیدا کرده بودند. با گذر سالها و فرونشستن غبار آن سالها، فیل در تاریکی همچنان رمانی خواندنی و جذاب است. محمود دولتآبادی رماننویس پرکار دهه1350 در این سال رمان «جای خالی سلوچ» را منتشر کرد. دولت آبادی که در ابتدای دهه پرکار بود، در واقع در حال تجربهاندوزی برای نوشتن این اثر و اثر بعدی خود «کلیدر» بود. رمان جای خالی سلوچ با بحران شروع میشد. پدر خانواده، سلوچ، یک صبح بیدلیل رفته است و مِرگان و فرزندانش ماندهاند و جالی خالی سلوچ. رمان ادامه دغدغههای دولتآبادی درباره زندگی روستایی و بررسی یک دورانگذار از سنت به تجدد بود. دولتآبادی با مهارت نشان میداد نه کوچ از سنت، درست و به ضرورت صورت گرفته نه به استقبال تجدد رفتن نتیجه یک خواست عمیق تاریخی بوده است. سیمین دانشور در این سال مجموعه داستان «به کی سلام کنم؟» را منتشر کرد. دانشور داستانهای این مجموعه را در سالهای دهه 50 نوشته بود؛ داستانهایی که در نقد زندگی مصرفی و کارمندی بودند. زنان داستانهای دانشور یا از ور تجدد افتاده بودند یا از سمت سنت، چنان که حتی از حقوق اولیه انسانی خود هم بیخبر بودند. «همراهآهنگهای بابام» مجموعه داستانی بود از علیاشرف درویشیان که در همان حال و هوای داستانهای ابتداییاش نوشته شد، اما بیتوجهی به زبان داستان و تلاش برای انتقال مضمون به هر شکل ممکن که حاصل نگاه ایدئولوژیک او بود، سبب خلق داستانهایی معمولی شد. داستانهای مجموعه هر چند از متن جامعه و درباره فقر بودند، اما خلاقیت و شورانگیزی کارهای ابتدایی درویشیان را نداشتند. او فقط به جنبه اقتصادی فقر توجه کرده و از باقی جنبهها بیتوجه گذشته بود.