• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 26 آبان 1399
کد مطلب : 115847
+
-

طایفه تحقیر واژه

درباره بوسه حاشیه‌ساز شجاع خلیل‌زاده بر لوگوی تیم قطری

طایفه تحقیر واژه


رسول بهروش ـ روزنامه‌نگار

ما طایفه تحقیر هر واژه‌ایم؛ جماعتی برای ارزان‌فروختن باارزش‌ترین چیزهای جهان. هر کلمه باشکوهی را چنان به ابتذال می‌کشانیم که مدتی بعد، وقتی با واقعیت عریان آن مواجه شدیم، چیزی جز دلسردی فراوان نصیب‌مان نمی‌شود. دور نیست زمانی که بادکنک‌هایمان بترکند و توخالی‌بودن‌شان را به رخ بکشند. انگار اما برای ما فرقی نمی‌کند؛ تا این یکی ترکید، سراغ باد‌کردن بعدی می‌رویم و باز بعدی و بعدی... .
حالا چند روزی از هیاهوی بوسه شجاع خلیل‌زاده بر لوگوی باشگاه الریان قطر می‌گذرد. آتش خشم فروکش کرده اما غبار ناشی از آن همچنان پابرجاست. شجاع در 3سالی که برای پرسپولیس توپ زد، رکورددار بوسه بر نشان سرخ این تیم بود؛ پسری با لاف بی‌پایان تعصب که یک جمله رسواکننده از او بر جای مانده است: «آدم خانواده فقیرش را به یک خانواده ثروتمند نمی‌فروشد». او اما فروخت و به همین‌خاطر است که امروز هرچه دست و پا می‌زند، تقریبا هیچ همراه موافقی پیدا نمی‌کند. خلیل‌زاده لوگوی تیمی را بوسید که بعید است حتی هواداران کم‌شمارش در فوتبال خلوت قطر هم انتظار چنین رفتاری را مخصوصا از یک خرید جدید داشته باشند. قطر، کشوری با ورزشگاه‌های زیبا و خالی است؛ جایی که سرانه درآمد سالانه هر شهروندش 129هزار دلار تخمین زده می‌شود. آنجا کسی برای فوتبال تب نمی‌کند، نمی‌میرد. آنها تیفوسی ندارند، مجنون ندارند. در خاک این کشور هیچ هوادار پابرهنه‌ای بر سر ستاره‌های کاخ‌نشین با رفقایش گلاویز نمی‌شود. قطری‌ها، ژاوی افسانه‌ای را هم نمی‌بینند و از حضورش چندان به شعف نمی‌آیند، تکلیف بقیه که روشن است.
هر آدمی حق انتخاب دارد و باید به انتخابش احترام گذاشت. این داستان در مورد شجاع خلیل‌زاده هم صدق می‌کند؛ مشروط بر اینکه او خودش را ملزم به حفظ توهم تعصب نداند و همچنان بر این طبل کور نکوبد. صدالبته شجاع برای پرسپولیس با همه وجود بازی کرد و نانی که به خانه‌اش برد حلال بود. این اما حداکثر به‌معنای وجدان کاری است، نه چیزی بیش از آن. تعصب و وفاداری، واژگانی ارزشمند از طبقه‌ای ممتاز هستند؛ ما بدسلیقه‌ایم که آنها را به پای چنین بازیکنانی حراج می‌کنیم. هر که لوگو بوسید و کمی چرب‌تر برای رقبا کری خواند متعصب نیست. وفاداری هزینه دارد، تاوان دارد. عاشقی در عمل است که اثبات می‌شود، وگرنه آنچه فراوان است، فرهاد بی‌تیشه! فوتبالیست زمانی عشق و علاقه‌اش را ثابت می‌کند که به‌خاطر تیم و هوادارانش از شرایط بهتر بگذرد. تاج وفا برازنده امثال دل‌پیرو و بوفون است که حتی وقتی یوونتوس به سری بی ‌سقوط کرد کنار این تیم ماندند و به پیشنهاد بزرگ‌ترین باشگاه‌های جهان «نه» گفتند؛ وگرنه فوتبالسیتی که دم فینال آسیا با پیشنهاد الریان قطر دست و پایش شل شود و برای خوشایند دشداشه‌پوش‌ها یک بوسه هم خرج لوگو کند، چه قرابتی با تعصب دارد؟
کاش یاد می‌گرفتیم کلمات مهم را اینقدر آسان بذل و بخشش نکنیم. بزرگ‌ترین حسن غائله شجاع می‌توانست همین باشد که از این به بعد زود جوگیر نشویم و ردای پادشاهی بر تن هر رهگذر عاقبت‌اندیشی نپوشانیم، اما افسوس که از همین یک موهبت هم بی‌نصیب خواهیم ماند. مطمئن باشید فردا با نخستین بوسه یک فرصت‌طلب دیگر روی لوگوی باشگاه محبوب‌مان، باز قلب‌مان خواهد لرزید و باز شاهنامه‌ها در وصف وفاداری او خواهیم سرود. ما همیشه آماده فریب‌خوردن و حاتم‌بخشی از فرهنگ‌لغاتیم؛ با دردسترس‌ترین احساسات و عواطف. یک روز رامین رضاییان دست مهدی طارمی را گرفت و یواشکی برد ترکیه. بعد از عقد قرارداد با ریزه‌اسپور، رامین، شامورتی‌بازی را به حد اعلا رساند و روی پله‌های جلوی باشگاه عثمانی، مقابل دوربین موبایل پیراهن پرسپولیس را بوسید! آن سفر شبانه و آن قرارداد ناگهانی، بدترین لطمات را به پرسپولیس زد، اما چند‌ماه بعد مردم در حمایت از همین رامین رضاییان، ورزشگاه آزادی را روی سر برانکو آوار کردند. حالا هم که رضاییان گل کاشته‌اش در الدحیل را تقدیم به هواداران پرسپولیس کرده، ملت به شجاع یادآوری می‌کنند که «تعصب را از رامین یاد بگیر!» ما چنین مردمانی هستیم؛ فراموشکار، آسان‌گیر و دست و دلباز. بدترین امانتداران دنیا برای کلمات...

این خبر را به اشتراک بگذارید