سال شهرها و روستاها
آثار منسوب به ادبیات شهری و روستایی متنوع چاپ شدند
حسنا مرادی
سال1352، سال خوبی برای ادبیات داستانی ایران بود. قصههای خوبی نوشته و تعریف شدند که بعضی از آنها تا دههها بعد هم ماندگاری یافتند و همچنان ادبیات شهری و روستایی و اقلیمی شانه به شانه هم دو جریان مهم ادبیات داستانی ایران را شکل میدادند.
اسماعیل فصیح با نوشتن «دل کور»، سومین کتابش را درباره زندگی خانواده آریان روانه بازار کتاب کرد. این کتاب که از بهترین آثار فصیح است، در ادامه 2کتاب «شراب خام» و «خاک آشنا»، زندگی چند نسل از خانواده مرفه در تهران قدیم را روایت میکرد.
ابوالقاسم فقیری با دومین کتابش، مجموعهداستان «خانه، خانه خودمان» قصههایی از مواجهه معلمها در روستاها با مسائل روستاییان را روایت میکرد. این قصهها همه سطحی میماندند و در آنها سیر حوادث بیشتر اوقات برپایه تصادف پیش میرفت.
«از این ولایت» نخستین اثر علی اشرف درویشیان، شرح تیرهروزیهای مردم روستایی در غرب کشور بود. هماهنگی فرم و محتوای داستانهای این مجموعه، آنقدر به چشم میآمد که نوید ظهور یک نویسنده جوان و خوشقلم را میداد. منصور یاقوتی که مانند درویشیان، کرمانشاهی بود، در این سال مجموعهداستان «زخم» را چاپ کرد. داستانهای این کتاب که شرایط طاقتفرسای کودکان در روستاهای غرب کشور را تصویر میکردند، بهخاطر زبان سخت و ساختار کهنهشان چندان ماندگار نشدند. محمود دولتآبادی در دهه1350پرکار و محبوب بود. او در این سال کتاب «باشبیرو» را چاپ کرد. این کتاب ماجراهای زندگی سخت زنی به نام حله را روایت میکرد. این داستان هم مانند بسیاری از داستانهای دولتآبادی، شرح سفر قهرمان داستان بهدنبال خانه مطلوب بود. «رقص در انبار» نوشته ناصر مؤذن، مجموعهداستانی اقلیمی بود که زندگی جنوبیها و نسبت آنها با نفت را روایت میکرد. در این مجموعه، خبری از نثر نوی مؤذن در اثر قبلیاش نبود و پیامهای اخلاقی داستان مستقیم و بدون زمینهسازی لازم به خواننده داده میشدند.
اقلیم شمال ایران هم در این سال، سهمی در ادبیات اقلیمی ایران داشت. مجید دانشآراسته با مجموعهداستان «روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی»، با الهام از زبان چخوف به سراغ زندگی مردم فقیر شمالی رفته بود. برخی از داستانهای این کتاب، از نظر شخصیتپردازی نوآوریهای جذابی داشتند. حسن حسام هم با چاپ مجموعهداستان «بعد از آن سالها» داستانهایی به کارنامه ادبیات اقلیمی شمال ایران اضافه کرد. چند داستان از این مجموعه، زندگی مردم تهیدست شمال را روایت میکرد. او در بیشتر داستانهایش به روایت بدبختیهای زنان نگاه ویژهای داشت و چند داستان این مجموعه، شرح بیپناهی شخصیتهای زن داستان بودند.