• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
چهار شنبه 14 آبان 1399
کد مطلب : 114692
+
-

اینجا بدون من

سینمای ایران دهه80 را با آرامش شروع کرد و با تنش به پایان رساند


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار



   در شروع دهه80، اوضاع نه‌تنها نگران‌کننده به‌نظر نمی‌رسید که امیدوار‌کننده هم بود. سال۸۰ «سگ‌کشی» فیلمی از بهرام بیضایی پس از 10سال (جمله‌ای که مهم‌ترین تبلیغ فیلم بود) روی پرده آمده و پرفروش‌ترین فیلم اکران تهران شد. در همین سال ناصر تقوایی 12سال بعد از «ای ایران» پشت دوربین رفت و «کاغذ بی‌خط» را کلید زد و به پایان رساند. بهمن فرمان آرا بعد از «بوی کافور، عطر یاس» در تدارک «خانه‌ای روی آب» بود و مهرجویی هم فیلم تازه‌اش را می‌ساخت. از نسل اولی‌ها فقط کیمیایی در ایران مشغول کار نبود که او هم برای ساخت فیلم «عاشق مترسک» به کانادا رفته بود.
  فضای اجتماعی بعد از مسائل و مشکلات سال‌های ۷۸و ۷۹، در سال۸۰ کمی باز و قدری گشوده شد. علتش هم انتخابات ریاست‌جمهوری بود که معمولا از چند‌ماه مانده به برگزاری‌اش، تحولات و جنب و جوشی را به جامعه هدیه می‌دهد؛ حتی اگر مثل انتخابات سال۸۰، کاملا مشخص بود رقابتی در کار نیست و هیچ کدام از انبوه نامزدها توانایی شکست دادن رئیس‌جمهور مستقر را ندارند. سال۸۰ انتخابات طبق پیش‌بینی‌ها برگزار شد و رأی رئیس‌جمهور فراتر از پیش‌بینی‌ها بود. دولت دوم اصلاحات مستقر شد و طولی نکشید که موج تغییرات شروع شد. تغییر در مدیران ارشاد و رفتن داوطلبانه سیف‌الله داد از معاونت سینمایی، داستان سینمای ایران را عوض کرد. در دوره داد سینمای ایران هم کاهش تصدی‌گری دولت، حذف نظام ناعادلانه درجه‌بندی فیلم‌ها و جدی گرفتن اصناف را تجربه کرده بود و هم تنوع مضامین و امکان جسارت و نزدیک شدن به زیست واقعی ایرانی را لمس کرده بود. سال۸۰ هنوز تمام نشده بود که سینمای ایران ناچار به بازگشت به گذشته شد. سال۸۱ که از راه رسید ارشاد حتی نمی‌توانست فیلم برگزیده جشنواره‌اش (خانه‌ای روی آب) را بی‌دردسر و بدون ممیزی اکران کند. عقبگرد شروع شده بود و سینمای ایران بسیاری از دستاوردهایش در انتهای دهه 70 را در اوایل دهه80 پس داد. جسارت از فیلم‌ها کنار رفت و حتی فیلمی که در خدمت و در جهت تبلیغ روحانیت ساخته شده بود تحمل نشد؛ فیلمی که می‌توانست همه رکوردهای قبلی فروش را بشکند که نشکست و در اوج فروش هر روز یک سینما از دست داد تا به شکلی تدریجی توقیف شود. در همین دوران حاتمی‌کیا «به رنگ ارغوان» را ساخت و بنا به تشخیص و مصلحت جلوی اکرانش گرفته شد. طعنه‌آمیز اینکه به رنگ ارغوان در اوج آرامش اجتماعی دو دهه اخیر ایران به محاق رفت و در سال پر حادثه۸۸ مشکلش حل شد و بعد از بردن تقریبا همه سیمرغ‌های اصلی، روانه اکران شد.
   سینمای ایران بحران مخاطب را در این دهه با تمام وجودش لمس کرد. رسانه‌های رقیب قدرت گرفتند و هر چه گذشت سینما از نفس افتاد. در نیمه اول دهه 80، حضور پررنگ رسانه‌های رقیب، از تعدد شبکه‌های تلویزیونی تا آمدن ماهواره و دسترسی آسان به فیلم‌های هالیوودی، سینمای ایران را در مواجهه با رقبایی قدرتمند وارد یک بازی نابرابر کرد. تماشاگر به‌مرور عادت سینما رفتن را به فراموشی سپرد. زنگ خطر از شهرستان‌ها آغاز شد و دامنه‌اش به پایتخت رسید. تعطیل شدن سینماهای شهرستان و سالن‌های قدیمی تهران از خبرهای تلخ تکرار‌شونده این دهه بود. دهه ریزش مخاطب، قهر تماشاگر، دولتی‌تر شدن سینما و مسدود شدن تقریبا اغلب دریچه‌هایی که در دوران سیف‌الله داد گشوده شده بود. پرفروش‌ترین فیلم سال ۸۰ در شهرستان‌ها «مریم مقدس» اساسا محصول تلویزیون و نسخه سینمایی سریال پربیننده شبکه۲ بود. «توکیو بدون توقف» پرفروش‌ترین فیلم سال۸۲ با تکیه بر محبوبیت گسترده مهران مدیری، محبوب‌ترین چهره تلویزیون در ابتدای دهه80، خوب فروخت. «کلاه قرمزی و سرو ناز» هم با تکیه بر نوستالژی بچه‌های دیروز و جوان‌های امروز و خاطره‌ای که طهماسب و جبلی در تلویزیون زنده نگهش داشته بودند، پرفروش‌ترین فیلم سال شد. در دورانی که بازار طنزهای شبانه تلویزیونی داغ شده بود و خیابان‌های تهران به‌خاطر سریال‌های مدیری، غفوریان و دیگر سرگرمی‌سازان آن زمان خلوت می‌شد، آمار تولید فیلم کمدی هم بالا رفت. به‌نظر می‌رسید خنده بر هر درد بی‌درمان دواست ولی میزان اقبال عمومی از کمدی‌های زیر استاندارد می‌توانست نشانه بی‌حوصلگی تماشاگر هم باشد.
   بی‌حوصلگی و بی‌انگیزگی عمومی در سال۸۴ به اوج خودش رسید. شهردار تهران، رئیس‌جمهور ایران شد. دورانی تمام و زمانه‌ای دیگر آغاز شد. وضعیت سیاسی، اجتماعی تازه با خودش الزاماتی را آورد و در دو جبهه و جریان متفاوت 2 فیلمساز چهره شدند. در یک سو مسعود ده‌نمکی با کمدی‌های جنگی اجتماعی‌اش و سوی دیگر اصغر فرهادی که با درام‌های پایین‌شهری کارش را آغاز کرد و به ملودرام‌هایی درباره طبقه متوسط رسید. در سال‌هایی که زنگ خطر برای فیلمسازان برآمده از دهه 60، به صدا درآمده بود و فیلم‌ها به‌سختی تحولات اجتماعی را انعکاس می‌دادند، تک‌چهره‌ها جریان‌سازی‌ می‌کردند. در همین دوران با ظهور تکنولوژی‌های نوین، ورود جوان‌ها هم به عرصه فیلمسازی حرفه‌ای آسان‌تر شد. سینمای ایران در حال پوست انداختن بود و در پس آرامشش به مرور تن به تغییرات می‌داد.
 سینمای موسوم به بدنه در این سال‌ها بنگاه شادمانی به راه انداخت و سینمای روشنفکری، رنگ افسردگی به ‌خود گرفت. مثال روشن دسته دوم فیلم‌های بهرام توکلی از جوان‌هایی بود که در این دهه به سینما آمدند. سینمای شخصیت‌های افسرده و آشفته راه خودش را می‌رفت و مخاطب هرچند محدود اما پیگیر خودش را می‌یافت. آن طرف هم سری «اخراجی‌ها» و کمدی‌های فرح‌بخش ایستاده بودند. در غیبت سینمای میانه، فیلم‌ها میان عامی‌گری و نخبه‌گرایی در نوسان بودند.
 «اخراجی‌ها ۲» رکورد تعداد تماشاگر را در طول بیش از دو دهه شکست و «درباره الی» از راه رسید تا تصویر طبقه متوسطی را پیش دیدگان عموم بگذارد که احساس شکست، بحران‌های اخلاقی‌اش را عمیق‌تر از گذشته کرده بود. حوادث انتهای دهه80، به دوقطبی‌ای دامن زد که سینما هم از گزندش مصون نماند. دو قطبی اخراجی‌ها- جدایی پایان‌بخش دهه80 بود. «اخراجی‌ها ۳» شکست طبقه متوسط را به طعنه و ریشخند می‌گرفت و جدایی نادر از سیمین، نزاع طبقاتی را به تصویر می‌کشید. دهه80 که به پایان رسید سینمای ایران فیلمسازی را یافته بود که در دل التهاب‌های سیاسی، اجتماعی راهش را یافته بود؛ فیلمسازی که مقبولیت داخلی را با اعتبار جهانی همراه کرده بود. دهه80 دهه اصغر فرهادی بود. در زمانه‌ای که من فردی، فردیت و تشخص در فیلم‌ها کمرنگ شده بود و درک عوالم فیلمسازی شناسنامه‌دار و صاحب اعتبار چون مسعود کیمیایی دشوار‌تر از همیشه شده بود، مسعود ده‌نمکی گیشه‌ها را تسخیر می‌کرد تا پوپولیسم سیاسی در سینما هم نمود داشته باشد. دهه80 دهه ده‌نمکی هم بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید