یک نویسنده آرام
علیاکبر شیروانی
گویا همهچیز از پیش مهیا بود یا زمانه به یاریاش آمد تا نادر ابراهیمی با نثر و زبانی نمادگرایانه نویسندگی را آغاز کند. 1341«خانهای برای شب» را منتشر کرد و با تحولات سیاسی ـ اجتماعی پیش رو، یکی از پرخواننده و پرکارترین نویسندههای ایرانی شد. ابراهیمی طبق گفته خودش ابوالمشاغل بود؛ رمان، داستان، داستان کوتاه، ترانه، ترجمه، فیلمنامهنویسی و فیلمسازی. مشخصه بارز همه اینها نمادگرایی بود و بهخصوص نثری شاعرانه و نمادین داشت. نگاه نادر ابراهیمی به داستان برآمده از سنت بود و بهنظر میرسد با ساختار رمان خو نگرفت و به زبان رمان نرسید. نویسندگی برای کودک و نوجوان در کنار آثاری که برای بزرگسالان مینوشت و اشتغال در حوزههای زبانی متنوع، گرچه او را نویسندهای متمایز کرد، برای زبان نوآوری چشمگیری نداشت. دوران نادر ابراهیمی اقتضای نمادگرایی داشت و نثر شاعرانه همواره برای فارسیزبانان جذاب بوده است و بیجهت نیست همچنان آثارش محبوب است و خوانده میشود و نویسندگانی دنبالهرو اویند.
«سنجاب را از جنگل بزرگ راندند؛ چرا که او دشنام داده بود. تشنه و آفتابزده با انگشتان کوچکش حساب کرد: یکبار نخستین قطرههای نور به درون لانهام ریخت و بار دیگر از لابهلای برگهای گردگرفته سیب وحشی میان چشمم نشست. با این حساب دو روز بیشتر نمیگذشت که شیر به آن جهت که حوصلهاش سخت سر رفته بود، برادر بزرگ او را چاشت کرده بود و برادر کوچک از لابهلای شاخههای باریک تا وحشی فریاد زده بود:ای شیر جوانمرد! بهنظر تو کمی تلخ نبود؟ و شیر خسته و اندوهگین پرسید: چه میگوید؟ و زبانگردان جنگل گفته بود: دشنام میدهد. پس سنجاب را از جنگل بزرگ رانده بودند، چرا که او دشنام داده بود. سنجاب تنها شد و تنهایی به او امان اندیشیدن داد. با خود گفت: دنیا پر از همهچیز است و بیشک، جنگل میان آنها چیزی است. مرا جنگلهای دیگر و درختان سیب وحشی دیگری خانه خواهد شد».