در جست و جو
جلال خردهریزههای خصیصههای نثری و زبانی را که تا آن موقع در کارهای دیگران شکل گرفته بود جمع کرد و به سبک رسید
علیاکبر شیروانی
1324 که «دیدوبازدید» منتشر شد هیچکس گمان نمیبرد این شروع یک جریان قدرتمند و ماندگار در نثر فارسی است که به نام جلال آلاحمد رقم خواهد خورد. جلال خردهریزههای خصیصههای نثری و زبانی را که تا آن موقع در کارهای دیگران شکل گرفته بود، از زبان محاوره تا نثر فرهنگستان زبان، جمع کرد و به سبک رسید؛ سبک خاص او همچنان متمایز و متشخص است. البته دیدوبازدید بارقههای کمفروغی از جلال بود و کتاب به کتاب و نوشته به نوشته سبک جلال پختهتر شد و مقلدانی پیدا کرد. هم خود جلال آدم ناآرامی بود و به هرجا سرک میکشید و هم زبان و نثرش یاغی و سرکش بود. پرکاری و تنوع نوشتاری جلال، از داستان و ترجمه تا گزارش و سفرنامه، زبانش را در دستاندازهایی میانداخت که حاصلش بهره از ظرفیتهای زبان بود. چه با مواضع فکری جلال موافق باشیم و چه مخالف، قابل انکار نیست که در 100 سال اخیر بسیار اندک بودهاند کسانی که در زبان به سبک رسیدهاند و جلال یکی از آنهاست.
«یکی از شبهای ماه رمضان بود که او به منزل ما آمده بود و پس از افطار، معصومهسلطان قلیان کدویی گردندراز ما را که شبهای روضه توی مجلس بسیار تماشایی است برای او آتش کرده بود؛ و او درحالیکه نی قلیان را زیر لب داشت اینگونه ادامه میداد: تو همین کوچه سید ولی که اونوقتا لوح قبرش تازه پیدا شده بود و من خودم با بیبیم رفتیم تموشا، قربونش برم ـ قربونش برم ـ رو یه سنگ مرمری یهزری، ده پونزده خط عربی نوشته بودن اما من هرچه کردم نتونستم بخونمش ـ آخه اون وقتا که هنوز چشمام کمسو نشده بود قرآن و بهتر از بیبیم میخوندم. اما خط اون لوح رو نتونستم بخونم. آخه ننه زیروزبر نداشت که... آره اینو میگفتم. تو همون کوچه یه کاروانسرایی بودش خیلی خرابه، مال یه پیرمردکی بود...».