جنگ با سایهها
حملات بیهدف ارتش رژیم صهیونیستی به نوار مرزی لبنان، انتقادات گسترده رسانههای اسرائیل از عملکرد نتانیاهو مقابل حزبالله را بهدنبال داشته است
سیاوش فلاحپور ـ خبرنگار
حادثه عجیب عصر روز دوشنبه در مرزهای جنوبی لبنان، آخرین حلقه از سریال تنشهای جدید میان اسرائیل و حزبالله، پس از شهادت علی محسن کامل، فرمانده حزبالله در سوریه است. در جریان این حادثه، خط مرزی میان لبنان و فلسطین اشغالی بهمدت 2ساعت شاهد تیراندازیهای بیوقفه و بمباران ممتدی بود که توجه تمام رسانههای جهان را بهخود جلب کرد. منابع اسرائیلی از همان دقایق اولیه مدعی شدند چند مجموعه از چریکهای حزبالله قصد ورود به داخل خاک فلسطین اشغالی را داشتهاند. کار تا جایی پیش رفت که رهبران رژیم صهیونیستی، ازجمله نتانیاهو و بنیگانتز، نشستهای حزبی خود را ترک کرده و فورا عازم مقر فرماندهی وزارت جنگ در منطقه کریاه شدند. ساعاتی بعد اما حزبالله لبنان با صدور بیانیهای از تمام آنچه رخ داده بود اظهار بیاطلاعی کرد.
در متن بیانیه حزبالله آمده است: بهنظر میرسد نگرانی و وحشت دشمن، منجر به سردرگمی میدانی آن شده است. ما تمام آنچه در رسانههای اسرائیلی، مبنی بر حملات موشکی، تلاش برای نفوذ به خاک فلسطین و حتی شهادت نیروهایمان در جریان این عملیات آمده را قویا تکذیب میکنیم. حملهای از جانب ما صورت نگرفته است.
آمادهباش طولانی و جنگ روانی
برای بررسی حادثه عصر روز دوشنبه پیش از هر چیز باید وضعیت حاکم بر مواضع ارتش اسرائیل طی یک هفته گذشته را مرور کرد. یعنی دقیقا از زمانی که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله شهادت محسن کامل در سوریه را تأیید کرد و از پاسخ قطعی حزبالله به رژیم صهیونیستی خبر داد. ساعاتی پس از آن سخنرانی، واحدهای شمالی ارتش اسرائیل در مرز لبنان به حالت آمادهباش کامل درآمده و همچنین نیروهای پشتیبانی نیز در چندین نوبت به این منطقه اعزام شدهاند. براساس تجربه موجود در حملات مرزی حزبالله (بهویژه استفاده از موشکهای کورنت)، ارتش اسرائیل در چنین شرایطی از اعزام خودروهای گشتی یا هرگونه تجهیزات زرهی به منطقه خودداری میکند. نیروهای این رژیم نیز با وجود آمادهباش کامل، راهی جز باقیماندن در پناهگاههای ساختهشده در نزدیکی نوار مرزی ندارند. هدف از تمام این تدابیر محتاطانه نیز روشن است؛ طعمهای در اختیار موشکها یا تکتیراندازهای حزبالله قرار نگیرد تا مقامات اسرائیلی ناچار به پاسخگویی در مقابل افکار عمومی در داخل سرزمینهای اشغالی نشوند.
بنابراین شرایط آمادهباش برای نیروهای اسرائیلی در مرز لبنان، علاوه بر فشار روانی متعارف در چنین موقعیت نظامیای، مشکلات مضاعفی را نیز به همراه دارد؛ ازجمله کنترل مرزها بدون حضور میدانی و تحمل حضور در پناهگاهها برای مدتی نامعلوم. به این ترتیب اسرائیلیها مدام سایه جنگ را حس میکنند. این در حالی است که در سوی دیگر مرز، نهتنها نیروهای نظامی حزبالله لبنان، بلکه حتی شهروندان عادی این کشور هم آزادانه به زندگی روزمره خود ادامه میدهند. در جریان آخرین درگیری مشابه بین حزبالله و اسرائیل، این وضعیت حدود 5روز ادامه داشت تا آنکه سرانجام یک خودروی گشت ارتش اسرائیل به دام موشکهای کورنت حزبالله افتاد. اینبار اما بهنظر میرسد طرف لبنانی تمایلی به پایان نمایش در مدتی محدود نداشته و بازیهای روانی را به بخشی از نبرد میدانی تبدیل کرده است. دبیرکل حزبالله که همواره در ادبیات خود از اصطلاحات عامه فهم برای ارتباط بیشتر با بدنه جامعه لبنان استفاده میکند، در توصیف این وضعیت عبارت «ایستادن روی یکپاونیم» را بهکار برده است (اشاره به معلمی که دانشآموز را برای تنبیه مجبور میکند روی یک پا مقابل تخته بایستد). نصرالله در آخرین سخنرانی خود گفت: «به ارتش اسرائیل در مرز میگویم که در کنار دیوار حائل، یکپاونیم بایست و منتظر ما باش؛ یک روز، دو روز یا سه و یا چهار روز... منتظر باش!»
بازتاب جنگ روانی در تلآویو
بدون شک فاز دوم برنامه حزبالله برای فشار بر دولت اسرائیل را باید در داخل سرزمینهای اشغالی دنبال کرد؛ جایی که صدای انتقادات شدید علیه عملکرد نتانیاهو به فاصله کوتاهی پس از نشست خبری مشترک وی با بنیگانتز در همان عصر دوشنبه بلند شد. نخستوزیر اسرائیل در این نشست خبری که عملا واکنشی به بیانیه حزبالله بود تلاش کرد حادثه رخداده در نوار مرزی را تهدیدی بزرگ و اقدامی بیسابقه علیه امنیت اسرائیل نمایش دهد. او ضمن تأکید بر وجود اسناد و مدارک از حمله چریکهای حزبالله به سوی نوار مرزی گفت: آنچه عصر امروز رخ داد هرگز اتفاقی ساده نبود. حزبالله با آتش بازی میکند. روایت نتانیاهو اما از سوی رسانهها و سیاستمداران اسرائیل مورد استقبال قرار نگرفت؛ جریاناتی که به روشنی در تحلیل حادثه، بیش از سخنان نتانیاهو و گانتز به بیانیه حزبالله استناد داشتند! آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسبق اسرائیل در اینباره گفت: نصرالله متأسفانه ثابت کرد که حرف آخر را او میزند. اینکه هدف قراردادن یک نیروی حزبالله در سوریه، کار را به تعلیق زندگی عادی در چند شهر اسرائیل بکشاند امری تأسفآور و نگرانکننده است. همچنین نفتالی بنت، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی نیز در واکنشی مشابه ضمن ابراز نارضایتی از وضعیتی که نیروهای نظامی اسرائیل در آن قرار گرفتند گفت: معادلهای که ایجاد شده غلط است. نباید اجازه دهیم حزبالله ما را در چنین موقعیتی قرار دهد. ممکن است چنین مواضعی از سوی لیبرمن یا بنت در چارچوب بازیهای سیاسی از سوی رقبای نتانیاهو تفسیر شود. اما در واقع، این سخنان با هر هدفی بوده باشد، بازتابی از نارضایتی موجود در سطح جامعه اسرائیل بهشمار میرود. برای مثال، میتوان نگاهی انداخت به مقاله انتقادی یوسی میلمان، تحلیلگر مشهور امنیتی اسرائیل که روز سهشنبه در یدیعوت احرونوت منتشر شد. او در این مقاله نوشته است: ارتش اسرائیل در واکنش به تهدید حزبالله نیروهای خود را روانه پناهگاه و جادههای منتهی به خط مرزی را مسدود میکند تا به این ترتیب، هدفی را به آسانی در اختیار حزبالله قرار نداده باشد. این رفتار یک ارتش قوی در خاورمیانه نیست. حفظ جان سربازان ما مهم است اما عملکرد کنونی ارتش مایه تمسخر دیگران شده است.
مکث
چه تحولاتی در پیش است؟
«وقوع جنگ نه به نفع اسرائیل است و نه حزبالله. اما بسیاری از جنگها بدون آنکه طرفین نفعی در آن داشته باشند آغاز میشود»؛ این بخشی از مصاحبه امیر رابابورت، تحلیلگر امنیتی اسرائیل با پایگاه «اسرائیلدیفنس» است. به باور او، حادثه رخداده در عصر روز دوشنبه پایان سریال تنشها میان طرفین نبوده و باید منتظر قسمتهای داغتری باشیم. این فرضیه با مروری بر بخش آخر بیانیه حزبالله در عصر روز دوشنبه تقویت میشود؛ بخشی که در آن آمده: دشمن اسرائیلی باید بداند پاسخ به شهادت علی محسن کامل قطعی است.
در سایه این موضع حزبالله، بدون شک فضای تنش و حالت آمادهباش نظامی در دوسوی مرزها، مخصوصا شمال فلسطین اشغالی پابرجا میماند. حزبالله پیش از این ثابت کرده که بر صیانت از معادله بازدارندگی مقابل اسرائیل تأکید ویژهای دارد؛ معادلهای که اساس آن، ضربه در مقابل ضربه است. بنابراین شکی در ادامه تنشها تا حمله انتقامی حزبالله وجود ندارد. اما آیا پاسخ انتقامی بهگونهای است که طرف مقابل را ناچار به واکنشی سختتر و در نتیجه ادامه درگیریها تا وقوع جنگ کند؟ باز هم مروری بر تجربه حزبالله به ما عکس این را نشان میدهد.