منتقد هنرمند باش
همشهری روشهای درست انتقاد والدین از کودک را بررسی کرده است
حمیدرضا بوجاریان ـ خبرنگار
میگویند دنیای کودکان، دنیای قفلها، رمزها و رازهاست. آنهایی که بلد نباشند به این دنیا پا بگذارند کلاهشان پس معرکه است. تنها کسانی موفق میشوند که 8کلید معجزهآسای بازکردن قفل دنیای کودک را در دست داشته باشند. اما این کلیدها کدامند و چطور میتوان با بهرهگرفتن از آنها، هم با فرزند رفاقت کرد و مشکلاتش را فهمید و هم درصورت نیاز، او را بابت اشکالاتی که در کار و رفتارش دارد، مورد سؤال قرار داد. همشهری برای پاسخدادن به این سؤال و اینکه چطور میتوان از بچهها انتقاد کرد که منجر به بروز رفتارهای تهاجمی در آنها نشود، از دکتر فاطمه کریموند، دکتری علوم ارتباطات اجتماعی، مدرس دانشگاه و مهارتهای ارتباطی درباره این مهارتها و چگونگی کسب آنها پرسیده است.
مقایسه کودک؛ خنجری به قلب
والدین بسیاری هستند که وقتی میخواهند از فرزند خود انتقاد کنند از حربه مقایسه فرزند با فرزند دیگر یا همسن و سالان او در فامیل استفاده میکنند. مقایسه کردن بچهها، بدترین نوع انتقاد کردن از عملکرد اوست. مقایسه کردن کودکان آسیبهای روحی جدی به آنها وارد میکند. از بین رفتن اعتماد به نفس کودک و ایجاد خشم و کینه در دل مهربان آنان نتیجه تلخ این رفتار نادرست والدین است. برای اینکه فرزندانتان را با کودکان دیگر مقایسه نکنید، دلایل زیادی وجود دارد. این مقایسه چه با خواهر و برادرهای او باشد و چه با بچه یکی از آشنایان، باعث میشود اعتمادبه نفس آنها خدشهدار شده و فرد احساس حقارت کند. شما با این کار هم بذر دشمنی را میان بچهها کاشتهاید هم سبب میشوید که فرزند شما دچار وندالیست شده و دست به شیطنتها یا خرابکاریهایی بزند که آیندهاش را تحتتأثیر قرار میدهد.
مؤاخذه؛ دشمن عزتنفس
عزتنفس یعنی قضاوتی که خودم نسبت بهخودم دارم و احساسی که خودم نسبت بهخودم دارم. این پدیده را از کودکی یاد میگیریم. اگر پدر و مادر با فرزند خود، خوب برخورد کنند آن کودک با عزت به نفس خوبی تربیت شده و بزرگ میشود. کودکان از 36ماهگی بهدنبال این هستند که بدانند که آیا به اندازه کافی بچه خوبی بودهاند یا نه؟ کودک میپرسد من خوشگل هستم یا نه؟ اینکه چگونه به سؤالات فرزند پاسخ درستی بدهیم، سبب میشود عزتنفس در او ساخته شود. اما اگر رفتارها نادرست باشد و والدین بهدلیل پرسیدن این سؤالها بچه را مورد مؤاخذه قرار دهند، کودک احساس ناتوانی کرده و استمرار این حالت میتواند منجر به بروز افسردگی در او شود. اکنون شاهد هستیم بسیاری از والدین بهدلیل نداشتن عزتنفس ناشی از ترس تنبیه در دوران کودکی، برخوردهای بدی با فرزندان خود میکنند.
دوست فرزندتان باشید
انتقاد کردن از فرزندان با بزرگتر شدن آنها، شکل و شمایل تازهای پیدا میکند. والدین این را بدانند که وقتی فرزندشان سواد خواندن و نوشتن پیدا کرد، از شنیدن نصیحت بیزار میشود. کارکرد انتقاد رودررو در این سنین فایدهای ندارد و حتی میتواند منجر به بروز رفتارهای ناهنجار دیگری در فرزند شود. در چنین شرایطی باید از روش یادداشتنویسی استفاده کرد. مثلا وقتی مادران میخواهند از منزل خارج شوند، مدام به بچهها گوشزد میکنند که چراغها را خاموش یا زیرگاز را کم کنید. بچهها معمولا این توصیهها را از یاد میبرند و به آن توجه نمیکنند. این مسئله میتواند منجر به بیان انتقاد جدی از آنها شود. به جای چنین توصیههایی، قرارگذاشتن و بیرونرفتن با فرزند، خریدکردن، سینمارفتن هم از دیگر روشهایی است که با استفاده از فرصت آن میتوانید نقدهای خود را از عملکرد فرزند نه بهعنوان پدر یا مادر بلکه بهعنوان یک دوست با او مطرح کنید. مطمئن باشید این روش خیلی بهتر از انتقاد تند و تیز از فرزند جواب میدهد و ریسک تکرار دوباره خطا از سوی او را به حداقل میرساند.
خصوصی انتقاد کنید نه عمومی
عادت بسیار بدی که برخی بزرگسالان دارند این است که اگر کودکشان در جمع مرتکب خطایی شد، بلافاصله او را در حضور دیگران مورد سرزنش قرار داده و با فرزند برخورد میکنند. این را بدانید خرد کردن کودک درجمع، بدترین اتفاقی است که میتواند بین والدین و فرزند رخ دهد. بهترین روش این است که اگر فرزند در جمعی کار خطایی کرد، او را بدون اینکه دیگران متوجه شوند به اتاق دیگری منتقل کرده و به شکل خصوصی از رفتار کودک انتقاد کنید. در بیان انتقاد سعی نکنید خطا را بزرگنمایی یا کوچکنمایی کنید. پیامتان را به کودک بهگونهای منتقل کنید که او را از اشتباه بودن کارش مطمئن کند.
انتقال پیام بدون دعوا
انتقاد سازنده خوب است اما نقد مثبت برای بزرگسال و کودک همیشه خوبتر است. باید این را بدانید که انتقاد کردن کار سادهای نیست و روشهای خاص خود را دارد. در انتقاد از کودک نمیتوانید از روشهایی که برای بزرگسالان استفاده میکنید، بهره بگیرید. انتقاد از کودک نباید از خود او باشد بلکه، باید از رفتار او انتقاد شود. باید پیام خود را به مخاطب به شکل صریح و شفاف منتقل کنیم. اگر در دوران کودکی به بچه دلایل را بگوییم او یاد میگیرد که کار اشتباهی انجام ندهد. بهعنوان نمونه، کودک میوهای را نشُسته برمیدارد و میخواهد آن را بخورد. به جای اینکه با تشر زدن به کودک بگویید چرا میوه را نشُسته برداشته، بهتر است دلایل شستن میوه را برای او تشریح کنیم تا کودک بفهمد چرا باید میوه را بشوید. متأسفانه بسیاری از والدین با این روش تربیتی آشنایی ندارند و تصور میکنند تشریح موضوع کار بیهودهای است. به این علت والدین تلاش میکنند سادهترین راه که در برخی موارد بدترین راه است برای انتقال پیام خود استفاده کنند. تنبیه یکی از این روشها و البته بدترین راه برای تربیت فرزند است.
حسنجویی کنید نه عیبجویی
باید خلق و خوی کودک خود را بشناسید و وارد دنیای او شوید. ممکن است کودک در مقابل تشریح دلایل کار بدی که انجام داده، شروع به توجیه کردن کند. در این حالت نباید از کوره دربروید و او را تنبیه کنید. در این شرایط باید به حربه حسنجویی متوسل شده و از کارهای خوب کودکتان که در طول روز به آن دست زده است، تعریف کنید. در این شرایط کودک، ذهن آمادهتری برای پذیرش پیامهای شما پیدا میکند و از توجیه اشتباه خود دست میکشد. بعد از این مرحله، با کودک صحبت کنید و بپرسید که به چه دلیلی کار بدی انجام داده است و فکر میکند به ازای آن باید با او چه برخوردی شود؟ با همفکری او برخوردی را انجام دهید که کودک بداند کار اشتباهش میتواند منجر به بروز سختی یا محرومیت از برخی علاقهمندیهایش شود.
یاد دادن به جای تنبیه
باید توجه داشت فقط وقتی رفتار ناخوشایند کودک کمتر میشود که او در واقع مجازات شده است. شیوه کار ما میتواند بهگونهای درمان تلقی شود؛ یعنی اگر رفتار کودک بهبود پیدا کرد میفهمیم روش ما مؤثر و مفید بوده است اما اگر رفتار نامطلوب او باز هم ادامه داشت متوجه میشویم باید تغییری در رفتار خود حاصل کنیم. برای این کار، باید تغییر رفتار را از خودمان شروع کنیم. به این معنی که رفتار درست خود را در مقابل نگاه کودک قرار دهیم و به او نشان دهیم که رفتارمطلوب چیست. با این روش، فرزند یاد میگیرد رفتار درستی داشته باشد و از رفتارهای غلط خود دست میکشد.
کلیدهای موفقیت ارتباط با فرزند
اگر دنیای کودکان را یک صندوق پر از قفل بدانیم، میتوان با استفاده از کلیدهای مسئولیت دادن، صبر و حوصله، مقایسه نکردن فرزند با دیگری، احترام به تفاوتهای فردی کودک با دیگران، همبازی شدن با کودک، نداشتن حساسیت بیش از اندازه به این صندوق ورود کرد.اگر بتوانیم این کلیدها را که هر کدام دنیای دیگری دارند به درستی برای کودکان بهکار ببریم مشاهده و تقلید و تکرار و عادت به درستی شکل میگیرد. در غیراین صورت هر جایی آن را نادرست بهکار بگیریم میتواند عواقب بدی در پی داشته باشد.
انتقاد را به تأخیر بیندازیم
واکنشهای ما به رفتارهای نامناسب فرزند واکنشزاست. این واکنش طبیعی است اما باید همیشه از خودمان بپرسیم آیا الان بهترین زمان و مکان است که از فرزند انتقاد کنیم؟ وقتی فرزند شما کار اشتباهی میکند منتظر واکنش انتقادآمیز شماست بنابراین گارد دفاع از خود را شکل میدهد و آماده مبارزه است. در این شرایط کودک صدای شما را نمیشنود و تنها از خودش دفاع میکند. گاهی بهتر است منتظر بمانیم تا وضعیت عادی شود. بعداً میتوان با کودک منطقی صحبت کرد. کودک در این زمان هم حرف والدین را میشنود و هم با آرامش به آن فکر میکند و با این روش خود از عملکرد خویش انتقاد خواهد کرد.
تنبیه کنید اما متناسب
باید توجه داشت که وقتی به هر رفتاری دقت شود، آن را تقویت کردهایم. اگر به رفتار مطلوب یا نامطلوب از طرف فرزندتان توجه نکنید آن رفتار از بین میرود اما اگر به رفتاری مطلوب یا نامطلوب توجه کنیم، تقویت میشود. برای کنترل و مدیریت رفتار کودکان، باید این کار را با اقتدار انجام دهید. کنترل نباید خودخواهانه یا ناشی از زور و سلطهجویی باشد. فراموش نکنید هدف، رسیدن به کیفیت بهتر در زندگی است؛ بنابراین نباید سختگیریهای بیمورد داشته باشید. مجازاتهایی هم که برای بدرفتاری کودکان درنظر گرفته میشود باید منطقی و متناسب با بدرفتاری او باشد. قبل از اینکه مجازاتی اعلام شود باید دقیقاً بررسی شود. تحقیقات نشان میدهند که کودکان نسبت به بعضی رفتارهای خشک و خشن مقاوم میشوند. بهعبارت دیگر آنها پس از مدتی نوعی مصونیت و ایمنی پیدا میکنند زیرا مجازات مانند دارویی است که استفاده نابجا از آن، تأثیرش را از بین میبرد. حتماً مطمئن شوید عواقبی را که درنظر گرفتهاید تأثیر خود را بر جای خواهد گذاشت.
مقایسه نکنید
برای اینکه فرزندانتان را با کودکان دیگر مقایسه نکنید، دلایل زیادی وجود دارد. این مقایسه چه با خواهر و برادرهای او باشد و چه با بچه یکی از آشنایان، باعث میشود اعتمادبه نفس آنها خدشهدار شده و فرد احساس حقارت کند. شما با این کار هم بذر دشمنی را میان بچهها کاشتهاید هم سبب میشوید که فرزند شما دچار وندالیست شده و دست به شیطنتها یا خرابکاریهایی بزند که آیندهاش را تحتتأثیر قرار میدهد