چند روایت جذاب از زندان قصر
در زمان حکومت قاجار هیچ زندانی در کشور وجود نداشت و آنچه از آن برای تنبیه مجرمان استفاده میشد انبار شاهی بود. در آن دوران هرکسی را که دستگیر میشد به انبار شاهی میبردند که اتفاقاً هیچ تضمینی هم وجود نداشت که مجرم تا انبار برسد! چون مجرمان با دادن پولی به مأموران بهاصطلاح نظمیه آن روزگار در راه رسیدن به انبار شاهی میگریختند و هیچوقت پایشان به زندان زمان خودشان باز نمیشد. ضربالمثل «من دزد دست فلانی نمیدهم» دقیقاً یادگار همان روزهاست. تا اینکه پهلوی اول تصمیم میگیرد به جای انبار شاهی زندانی مدرن درست کند و زندان قصر را در زمین قصر مخروبه قاجار بنا میکند. این زندان اگرچه روزهای سیاهی را پشت سر گذاشته و چهرههای سرشناس مذهبی و سیاسی را بهبند کشیده اما 2اصطلاح جالب «آب خنک خوردن» و «زیر هشت» را به یادگار گذاشته است.
نقل است که از محدوده زندان قصر 2 رشته قنات «مبارکآباد» و «مخلصآباد» عبور میکرد که این قناتها آب بسیار زلالی داشتند و زندانیان از این آب گوارا و خنک مینوشیدند. به همین دلیل در آن روزگار هرکسی که گذرش به زندان قصر میافتاد مردم بهکنایه میگفتند رفته است آب خنک بخورد! اما حالا این اصطلاح شکل عمومیتری به خود گرفته و این روزها برای همه افرادی که به زندانهای مختلف میافتند به کار میرود.
ماجرای زیر هشت هم از معماری زندان قصر نشئت گرفته است. در این زندان به سبک معماریهای ایرانی یک هشتی بزرگ وجود داشت که در گذشته هرکدام از راهروهای منتهی به آن به یکی از بندهای عمومی، سلولهای انفرادی، هواخوری و... میرسید. درست زیر این هشتی یک اتاق بود که از آن برای بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی استفاده میشد و به آن اتاق «تمشیت» میگفتند. در آن روزگار این زیرزمین خوفناکترین بخش زندان بود و از آن بهعنوان «زیر هشت» نام میبردند. اما این اصطلاح هم خیلی زود کلی شد و این روزها به همه اتاقهای بازجویی که میخواهند در آن متهم اقرار کند زیر هشت میگویند.