برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
ابو طیاره: اتومبیل قراضه، فکسنی و از رده خارج.
اُجاق کور: بدون فرزند (همچنین: بیزاغ و زوغ).
باد هوا شدن: تباه شدن، از بین رفتن، نیست و نابود شدن.
بار و بندیل: اسباب و اثاثیه و مایحتاج سفر و گردش.
بادیه: کاسه مسی، کاسه کبدار.
پاپس کشیدن: پس رفتن، عدول کردن، عقب کشیدن، ادامه ندادن.
پاتک: عکسالعمل، واکنش.
تاپو: خمره سفالی خیلی بزرگ و جادار برای نگهداری گندم و آرد.
تابش بده: بپیچونش به هم، بچرخونش.
جا خوش کردن: ماندگار شدن (همچنین: تلپ شدن؛ کنگر خوردن و لنگر انداختن).
جخت: لحظهای پیش، دمی پیش.
خاصه خرجی: بریز و بپاش، بیحساب بخشیدن.
خاطرجمعی: اطمینان پیدا کردن، مطمئن بودن.
خاک تو گور: نوعی نفرین زنانه، ذلیل شده، فلک زده، بدبخت.
داد کسی درآمدن: از کوره در رفتن، بسیار عصبانی یا ناراحت شدن و داد و بیداد راه انداختن.
داردار کردن: داد کشیدن، هوار زدن، عربده کشیدن.
داغ دل: دل شکسته، اندوه سخت.
راست کار: مناسب، به درد خور.
رام شدن: خو گرفتن، آشنا شدن، الفت گرفتن.
سه شنبه 5 تیر 1397
کد مطلب :
21028
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved