این هفته علاقهمندان به سینما با بازیگری خداحافظی کردند که هرچند سالها تصویر او روی پرده هیچ سینمایی دیده نشد، اما محبوبیت او از بین نرفته بود. ناصر ملکمطیعی، در جوانی بعد از فارغالتحصیل شدن در رشته تربیتبدنی راهی را انتخاب کرد که همیشه به آن علاقه داشت، بازیگری در سینما. انگار که بازیگری از همان زمان که پدرش سینمایی را در خیابان سیروس راه انداخته بود، در دفتر سرنوشت ناصر ملکمطیعی نوشته شده بود. پدر برای تأمین زندگی خانواده ناچار شد سینما را تعطیل کند و پسر هم در سرنوشتی مشابه، مجبور شد تا پایان عمر سینما را کنار بگذارد.
ملکمطیعی بازیگری را از سال 1328با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهاری» شروع کرد، اما فیلمی که او را به محبوبیت رساند، «ولگرد» بود. بعد از آن بود که سینما برای او با تجربه بازی در فیلمهای متعدد در فاصله زمانی کوتاهی رنگ جدیتری بهخود گرفت. حتی فاصله 2سال خدمت سربازی هم نتوانست روند شهرت و محبوبیت او در دنیای بازیگری را متوقف کند. شاید برای مخاطبان، بازی ملکمطیعی در نقش «داش فرمان» فیلم «قیصر» مسعود کیمیایی، ماندگارترین و شناختهشدهترین تصویر باشد، اما بازی او در فیلمهای «طوقی»، «پهلوان منفرد» و «قلندر» هم با استقبال قابل توجهی مواجه شد. تنها سریالی که ملکمطیعی در آن بازی کرد، «سلطان صاحبقران» علی حاتمی بود اما علاقه به سینما باعث شد او کارگردانی 8فیلم را هم به کارنامه خود اضافه کند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ملکمطیعی مانند بعضی بازیگران همنسل خود از دنیای سینما کنار گذاشته شد. هرچند او همه این سالها در کشور ماند و چندبار هم جلوی دوربین رفت، اما در واقعیت از سینما کنار گذاشته شد. سال گذشته قرار بود بعد از سالها ملکمطیعی از قاب تلویزیون با طرفدارانش حرف بزند، اما هیچ کدام از برنامههای «دورهمی» و «من و شما» با اینکه ضبط شده بودند، از رسانه ملی پخش نشدند. در نهایت ناصر ملکمطیعی، با حسرت درخشش دوباره روی پرده سینماها درگذشت و خاطره نقشهای ماندگار خود را برای سینمای ایران باقی گذاشت.
«انسانهای اولیه» نام انیمیشنی است که تماشای آن میتواند یک سرگرمی جذاب را با همراهی کودکان و بزرگترها رقم بزند. «انسانهای اولیه» جهانی قابل پذیرش، قاببندیهایی خوب و جزئیات کار راهاندازی را وسط صحنههای مختلف جای داده و در کمتر لحظهای از نظر دیداری آزاردهنده میشود. شاید بهنظر برسد این انیمیشن 75دقیقهای روی کلیشهها بنا شده چرا که تقریبا از همان دقایق آغازین فیلم، میتوانید از ابتدا تا انتهای آن را حدس بزنید و داستان در قابل پیشبینیترین حالت ممکن جلو میرود. ولی آنچه داستان آشنای فیلم را به جایگاه فعلیاش میرساند، مفاهیم، شخصیتها و روایتی است که این ماجرای ساده را به تصویر میکشد. قصه درباره غارنشینهایی است که سالها در دره سرسبز و زیبایشان زندگی کردهاند و هنوز از سادهترین جلوههای زندگی بهره میبرند. اما در یکی از روزهای عادی ناگهان انسانهایی از راه میرسند که متعلق به عصر برنز هستند و با این فلز ارزشمند، به تکنولوژیها و سلاحها و تمدن سادهای دستیافتهاند که کیلومترها جلوتر از وضعیت فعلی غارنشینها به سر میبرد. از آنجایی که در دره محل سکونت غارنشینها منابع ارزشمندی از این فلز وجود دارد، انسانهای عصر برنز به آنجا رفتهاند و با بیرون کردن غارنشینها از خانه همیشگی، شروع به استخراج این فلز میکنند. با این حال، قهرمان اصلی فیلم یعنی داگ (با صداگذاری ادی ردمین)، با به چالش کشیدن تیم فوتبال مردان عصر برنز سعی میکند در برابرشان بایستد و خانه را از آنها پس بگیرد و به این ترتیب، داستان اصلی فیلم شروع میشود، داستان تلاش چند نفر که چیزی از ورزش فوتبال نمیدانند برای رسیدن به جایگاهی که موفق به بردن تیم بزرگ برنزیها بشوند. مفاهیم سادهای در انیمیشن وجود دارد که توجه بیننده را بهخودشان جلب میکنند، از زشتیهای ادا درآوردنهای فوتبالیستها و ناداوریهای موجود در جهان ورزش که در روایتی ساده و قابل به مخاطب یادآوری میشود گرفته تا بحثهای مهمی که ماجراهای فیلم در راحتترین بیانهای ممکن، راجع به مفهوم حقیقی تمدن مطرح میکنند. مردمان عصر برنز با آنکه پیشرفتهتر بهنظر میرسند، اجازه فوتبال بازی کردن را به زنان جامعه نمیدهند یا به قول خودشان نمیگذارند آنها وارد چمن سبزرنگ مقدس شوند! در مقابل اما مردمان غارنشین هرگز درباره این موضوع بحث یا فکر هم نمیکنند. در بخشهایی از فیلم بهخودتان میآیید و میبینید که مردمان به ظاهر متمدن این قصه از نظر اخلاقی پایینتر و ضعیفتر از انسانهای عادی غارنشین رفتار میکنند.
این هفته برای انتخاب فیلمی از سینمای هنر و تجربه و تماشای آن روی پرده سینماها، گزینههای مختلفی پیش روی علاقهمندان به این سینماست. «زمانی دیگر» نام فیلمی از ناهید حسنزاده است که در آن داستان مشکلات زندگی یک کارگر روایت میشود. قدیر، کارگر یک کارخانه مواد شیمیایی، بعد از یک سال که در پی اعتراضات کارگری روانه زندان شده، بهطور ناگهانی آزاد میشود اما وقتی به خانه برمیگردد با تبعات اتفاقات تلخی مواجه میشود که در نبودنش رخ داده است. کارگردان در یادداشتی در حاشیه این فیلم مینویسد: «وقتی شروع به نوشتنت کردم، نمیدانستم برای ساخته شدن و بهوجود آمدنت چه راه درازی در پیش دارم. الان که اینجا هستی فکر نکن به همین راحتی بوده من راههای زیادی را رفتم و راههای زیادی را برگشتم تا توباشی.» این هفته کارگردان دومین فیلمی که از سینمای هنر و تجربه پیشنهاد میکنیم هم یک زن است. «دژاوو» ساخته رایا نصیری، نام خود را از یک مفهوم روانشناسی گرفته است. نصیری درباره «دژاوو» میگوید: « دژاوو حس خاصی است که در ذهن بهوجود میآید و در علم پزشکی اصطلاحا آن را یک اختلال ذهنی میدانند. این اختلال ذهنی همان حسی است که وقتی وارد یک مکانی میشویم یا در موقعیتی قرار میگیریم حس میکنیم قبلا در آن موقعیت بودهایم درصورتی که در واقعیت هرگز در آن موقعیت نبودهایم. این موضوع با یک قصه بسیار ساده برای من این امکان را پیش آورد که بگویم ما آدمها بارها مسائلی را تجربه میکنیم ولی ممکن است آن را نفهمیم تا زمانی که به سطح خودآگاهی برسیم.» درست مثل هفته قبل، توصیه ما به علاقهمندان به سینمای هنر و تجربه این است که قبل از رفتن به سینما، سانسهای پخش را بررسی کنید چرا که برنامه اکرانها درماه مبارک رمضان تغییراتی پیدا کرده است.
این هفته برای طرفداران تماشای فیلم در خانه، فیلم تازهای از شبکه نمایش خانگی عرضه شده است. «دریا و ماهی پرنده» نام فیلمی از مهرداد غفارزاده است که نیوشا ضیغمی نقش اصلی آن را بازی میکند. داستان فیلم درباره مددکاری است که تلاش میکند با نوجوانی کر و لال و پنهانکار ارتباط برقرار و بتواند از این راه به او کمک کند. همایون ارشادی و امیرحسین رستمی دیگر بازیگران این فیلم هستند. برای طرفداران فیلمهای کمدی هم، دیدن فیلم «آینه بغل» در شبکه نمایش خانگی خالی از لطف نیست. این فیلم به کارگردانی منوچهر هادی، از فیلمهای پرفروشی است که ماجرای تکراری رویارویی پولدار و فقیر را روایت میکند. جواد عزتی، محمدرضا گلزار، نازنین بیاتی، یکتا ناصر و مهلقا باقری بازیگران این فیلم هستند. فیلم درباره پسری است که در گاراژ کار میکند و به مناسبت سالگرد نامزدی خود از گاراژ ماشین گرانقیمتی را بهعنوان امانت برمیدارد، اما ماشین شهرداری با آینه بغل ماشین او برخورد میکند و با شکستن آینه بغل، خسارت زیادی به ماشین وارد میشود. بعد از ۲ روز مرتضی و نامزدش مهناز، برای عذر خواهی به منزل شاهانه صاحب ماشین میروند و در آنجا اتفاقات مختلفی روی میدهد.
پنج شنبه 10 خرداد 1397
کد مطلب :
18445
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/jvKv
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved