• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 27 آبان 1399
کد مطلب : 115988
+
-

18روایت از 18 رجعت محمدرضا شجریان به خراسان؛ جایی که 53سال‌ از عمر 80ساله‌اش را دور از آن زیست

تذکره دلتنگی‌


صابر محمدی ـ روزنامه‌نگار


سرزمین خنیاگران است خراسان؛ اقلیمی عجیب، بافته از تار و پود موسیقی در کوهپایه و جلگه، با الحان هزارمسجد و آن آوازهای درخشان زنان عصر طاهری که راتبه نیشابوری، کنیز محمود وراق سرآمدشان بود و آن دوتار خون‌پاش و نغمه‌ریز سمندری و عثمان عصر پهلوی، آن آواز جگرسوز شریف‌زاده باخرزی و حاج‌قربان تربتی، معاصران خوش‌حنجره ما. سرزمین کوچ، غربت و مقام‌های کشاورزهای بخشی. شجریان، 19 مهرماه 1319 در میانه چنین نواها و نغمه‌هایی به دنیا آمد و استخوان‌هایش از همان ابتدا، به رعشه آواز و نشئه ساز مقاوم شد. تا 27سال بعد، او همان‌جا ماند و معلمی و مناجات‌خوانی و همسرداری و فرزندداری و ورزشکاری کرد تا سال1346 که به تهران آمد. شجریان خراسان، حسابی بچه‌تهران شده بود؛ خواننده رادیوها و تلویزیون تهران و بعدها حتی آوازخوان بزرگ‌ترین صحنه‌های موسیقی جهان از قونیه تا کپنهاگ. وقتی به تهران رسید، لباس موسیقی خراسان به تن نداشت. حتی اول‌بار که در همان خراسان خواسته بود از سنتور شکسته رفیقش صدایی درآورد، صدای موسیقی یکی از مردان کراواتی تهران آن روزگار و یکی از زن‌های سرشناس برنامه‌های شبانه موسیقی در پایتخت آن عهد را درآورده بود. دو موسیقی‌دانی هم که شجریان در ابتدای امر محضرشان را درک کرد، اصلاً تهرانی بودند؛ نورعلی برومند و فرامرز پایور. شجریان، باروت مشتعلی بود که خراسان در حریری از صدای آسمان پیچیده و به تهرانش فرستاده بود. باروت تازه خراسان، یک لحظه قبل از شلیک، قرار بود در شهری فرود بیاید که صدایش، صدای آن روزهایش، صدای مردی بود از قلهک تهران، خوش‌نشین پایتخت با صدایی مخملی که فقط لابه‌لای شاه‌نشین‌های بازمانده از عهد قاجار می‌پیچید؛ غلامحسین بنان. محمدرضا شجریان درست یک سال پیش از آنکه بنان، ردای نمایندگی صدای تهران را زمین‌بگذارد، سر از آنجا درآورد و طولی نکشید که شد صدای تهران. طولی نکشید که شد صدای ایران و شد یکی از صداهای آشنای جهان. محمدرضا شجریان به‌عنوان هنرمندی خراسانی، 53سال از عمر 80ساله‌اش را بیرون از خراسان زیست؛ عمری که از اول مهر1319 در مشهد کلید خورد، در 17مهر 1399در تهران به انجام رسید و در 19مهر 1399 در طوس خراسان یادگار خاک شد. در 53سالی که او، دیگر نه فقط پسر خراسان، که به زعم خود، فرزند ایران بود، بارها نظر به خراسان کرد؛ 53 رجعت او به خراسان را در این 53سال مرور کرده‌ام.

1
1351/ اجرای «رباعیات خیام»
گام اول با شاعر نیشابور

«رباعیات خیام» نخستین آلبوم رسمی محمدرضا شجریان بود که منتشر شد؛ شجریان در همان گام اول رسمی شدنش با یک نوار کاست، بعد از حضور در رادیو و تلویزیون، از شاعری خراسانی سراغ گرفته بود؛ «ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست» از شاعر نیشابور در بیات اصفهان. بعد، «می نوش که عمر جاودانی این است» در ماهور و 3رباعی دیگر. اینها را شجریان سال1351 خواند، فریدون شهبازیان موسیقی‌اش را ساخت و شاملو، 30رباعی خیام را دکلمه کرد تا نخستین آلبوم رسمی شجریان 4سال بعد، به سال1355 در انتشارات ماهور منتشر شود.

2
آذرماه 1354/ قرآن‌خوانی
مدال طلای تلاوت در ترکیه

محمدرضا با دانش قرائت و تلاوت قرآن از مشهد به تهران آمده بود. کودکی را در مشهد نزد پدر به همین کار سپری کرده بود و حالا که آواز می‌خواند، نمی‌خواست قرآن را ادامه دهد که نکند مغایرت این دو، پدر را ناراحت کند اما خودش هم فکرش را نمی‌کرد وقتی برای کنسرت در بزرگداشت مولانا به قونیه رفته، آن‌جا رایزن فرهنگی ایران که قاری ایرانی را به مسابقات بین‌المللی قاریان قرآن آورده بگوید قاری‌شان دیر کرده و عن‌قریب است که ایران از مسابقات اوت شود، بعد او برگردد بگوید نگران نباش من می‌خوانم. بعد آقای رایزن بگوید ولم کن من به اندازه کافی عصبانی هستم. بعد شجریان بگوید می‌خوانم حالا ببین! بعد برود بخواند و مدال طلای مسابقات را بگیرد. این مدال طلا، رجعتی نوستالژیک به آقامهدی (پدر) و خراسان بود؛ جایی که شجریان را با تلاوت و قرائت قرآن انس داده‌بود. دو سال بعد هم او در مسابقه تلاوت قرآن کشوری شرکت کرد و رتبه نخست را به دست آورد.

3
تیرماه 1355
کنسرت در توس/ صدای تهران در آسمان خراسان

این، تنها رجوع جغرافیایی- موسیقایی؛ او با محمدرضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر توس حاضر می‌شود و پای پله‌های بنای آرامگاه فردوسی از عطار نیشابوری می‌خواند در سه‌گاه که «وز تو جهان پر است و جهان از تو بی‌خبر». خنیاگر خراسان، پسر آقامهدی که در مشهد همه او را می‌شناسند به دیار خود بازگشته است و این اولین‌بار است که پس از 9سال حضور در تهران، صدایش در آسمان خراسان می‌پیچد. این اجرا سال 1358و در قالب نهمین آلبوم کانون چاوش عرضه می‌شود و سال‌ها بعد لطفی با نام «جان جان» دوباره منتشرش می‌کند.

4
1358، 1378و 1386/ ربنا
مناجات‌خوان خراسان در رادیو تهران

شجریان که سال 1355از رادیو استعفا کرده‌بود، در پاسخ به درخواست رادیویی‌ها برای همکاری در مردادماه سال۱۳۵۸، به آنجا رفت تا دانش تلاوت و مناجات‌خوانی را که از سال‌های زندگی در خراسان اندوخته بود در اختیار جوان‌های تازه‌نفس پس از انقلاب رادیو بگذارد. او 4آیه از چند سوره قرآن را که همه‌شان با «ربنا» آغاز می‌شدند انتخاب کرد و به همراه مناجاتی در افشاری خواندشان و برای آموزش به دیگران با خود به رادیو برد اما نهایتا همان نسخه آزمایشی برای آموزش، به‌عنوان نسخه نهایی در ‌ماه رمضان آن سال در برنامه افطار پخش شد. رد پای «ربنا» دو بار دیگر در زندگی شجریان پیدا شد؛ یک‌بار سال1378 وقتی او این دعا را در دو آلبوم تلاوتش با عنوان «به یاد پدر» گنجاند و منتشر کرد و دیگر بار سال1386، هنگامی که در مراسم ختم مادرش در مشهد آن را خواند.

5
1358تا 1368/ همکاری با مشکاتیان
یار خراسانی

این را باید درازدامن‌ترین و ماناترین رجعت شجریان پایتخت‌نشین به خراسان درنظر آورد؛ 9سال همکاری با آهنگسازی خراسانی که پر بود از خاطره‌بازی با هموطنشان: پرویز مشکاتیان‌ نیشابوری. همکاری آنها بیرون از کانون چاوش و با شکل‌گیری رابطه‌ای سببی و خانوادگی، پررنگ‌تر شد و به تولید 13 آلبوم انجامید. آنها گاه از عطار نیشابور سراغ می‌گرفتند ازجمله با غزلی در آلبوم «دود عود» و گاه به شعرهای خراسانی محمدتقی بهار مشهدی سرک می‌کشیدند در «خراسانیات».

6
1369/ بازخوانی «مرغ سحر»
با شعر نماینده کلات در مجلس شورای ملی

بعید است امروز کسی در این ادعا که بازخوانی تصنیف «مرغ سحر»، شنیده‌شده‌ترین تصنیف محمدرضا شجریان است، تشکیکی به خرج دهد. عمومیت‌یافته‌ترین تصنیف شجریان که در روزهای نخستین پس از درگذشتش نیز بارها از زبان دوستدارانش هم‌خوانی شد، اولین‌بار سال۱۳۶۹ و در خلال کنسرتی در دانشگاه برکلی آمریکا با صدای شجریان به گوش رسید. پس از آن، تصنیف «مرغ سحر» می‌شود قطعه اضافه‌برسازمان یا به‌اصطلاح آنکور کنسرت‌های شجریان. همه اینها را گفتیم تا بگوییم، شاعر «مرغ سحر» هم شاعری بود محضاً خراسانی؛ محمدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا، نماینده عضو انجمن مشروطه‌طلبان خراسان و نماینده درگز و سرخس و کلات این دیار در مجلس شورای ملی. شجریان بعدها تصنیفِ «شب وصل» از بهار را در آلبومی به همین نام و نیز در آلبوم «آهنگ وفا» هم خواند.

7
مهرماه 1370/ اجرای «آسمان عشق»
بازگشت باشکوه به شاعر خراسان در غیاب یار نیشابوری

محمدرضا شجریان از زمان قطع همکاری با پرویز مشکاتیان تا 4سال بعد، 7آلبوم منتشر کرد؛ او آهنگساز نیشابوری‌اش را به همراه نداشت و شعرهای عطار نیشابوری هم در آثارش کمرنگ شده بود. ضبط «آسمان عشق» در مهرماه 1370 اما با بازگشت عطار به آثار شجریان همراه بود؛ آلبوم کمی بعد در سال1371 منتشر شد به همراه دو آوازی که شجریان روی غزل‌های عطار طراحی کرده بود؛ بازگشتی باشکوه به دیوان شاعر خراسانی در غیاب آهنگساز نیشابوری‌اش.

8
تابستان 1371/ کنسرت «یاد ایام»
گوشه روستایی در طبس

آن روز گرم تابستان که محمدرضا شجریان به همراه گروهش در آمریکا کنسرت «یاد ایام» را روی صحنه برد، خراسان، حضوری جدی در متن اثر داشت. «یاد ایام» جز در آهنگ‌هایی از خراسان که بر شعرهای فایز دشتستانی و باباطاهر نشسته بود، در لایه‌های پنهان خود، رجعتی هنرمندانه به خراسان و بازگشتی خاطره‌بازانه با ایام و یادشان بود؛ آن‌جا که شجریان در آواز «دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود»، پل می‌زد به قَرَچه که یکی از گوشه‌های اصلی آواز در دستگاه شور و از قضا نام یکی از روستاهای طبس در خراسان جنوبی است و اشاره‌ای هم در تصنیف یاد ایام می‌کرد به آن. یاد ایام مثل آثاری چون «خراسانیات» یا «شب، سکوت، کویر» یکسره دل‌سپرده نوای خراسان نیست، اما لحن و لهجه خراسانی در آن قابل‌رصد است.

9
1374/ همکاری دوباره با مشکاتیان
بازگشت با اسم رمز اخوان

شجریان پس از 7سال دوباره به پرویز مشکاتیان پیوسته بود تا این بار به جای عطار با مهدی اخوان‌ثالث، مثلثی تمام‌خراسانی بسازند؛ مقصد گوتنبرگ و پاریس بود برای اجرای کنسرت‌هایی که «قاصدک» نام گرفتند: «برو آنجا که تو را منتظرند/ قاصدک/ در دل من همه کورند و کرند/ دست بردار از این در وطن خویش غریب». مشکاتیان، آهنگی نوآورانه بر شعر شاعر مشهدی ساخته بود تا شجریان با اجرایی خلاقانه آن را بدوزد به واپسین تصویری که قرار‌است از دوگانه خراسانی شجریان- مشکاتیان برای ما باقی‌بماند؛ شعر اخوان، بدرقه‌ای تمام‌عیار برای این دو بود تا پس از آن هر یک مسیری جدا از هم در پیش بگیرند.

10
تاریخ نامشخص/ دو اجرای خصوصی با عثمان محمدپرست
هم‌صدا با دوتارنواز خواف

شاید شما هم آن شبی که صبح نمی‌شد آن پیغام ویدئویی پیرمرد را دیدید؛ عثمان محمدپرست 92ساله، تصویری از خودش و شجریان را رو به خدا گرفت و با او سخن می‌گفت. به خدا می‌گفت: «شجریان آدم درستی بود، لطف خودت رو از او دریغ نکن». دوتارنواز خوافی، دو بار سازش را به صدای شجریان کوک کرده بود؛ هر دو بار در دهه70 و طی دو اجرای خصوصی و محفلی؛ یکی در کرد بیات که شجریان کنار فریدون مشیری نشسته بود و با دوتار عثمان، حافظ خوانده بود و دیگری، جایی که او به ساز پیرمرد خراسان، آواز دشتستانی سر داده بود با دوبیتی باباطاهر: «به سر شوق سر کوی ته دیرم».

11
آذرماه 1377/ آلبوم «شب، سکوت، کویر»
هویت‌نماترین رجعت به خراسان

«شب، سکوت، کویر» هویت‌نماترین رجعت محمدرضا شجریان به زادگاهش است؛ آلبومی با بهره کامل از موسیقی مقامی خراسان و آواز دشتی بیرجندی همراه با بیت‌هایی از عطار و دیگران و البته آن تصنیف ماندگار «بارون» در مقام درنا از موسیقی کرمانجی در شمال خراسان. این، تظاهرات 2نفره شجریان و کلهر است در لهجه خراسان به همراهی سربازانی کرمانجی‌پوش با جلوداری حاج‌قربان سلیمانی که اسلحه‌اش دوتاری بود با زخمه‌هایی جانسوز.

12
زمستان 1379/ کنسرت «زمستان است»
احضار خراسان به کالیفرنیا

دهه 70 رو به اتمام بود که شیدایی 4نفره شجریان‌ها با کلهر و حسین علیزاده آغاز شد؛ آنها 6سال با هم این سو و آن سوی جهان را روی صحنه رفتند و در این مدت، 3شاعر خراسانی عطار و مهدی اخوان‌ثالث و محمدرضا شفیعی‌کدکنی را اغلب با شعرهایشان به همراه داشتند. چراغ اول خراسان در آثار این دوره محمدرضا شجریان در کالیفرنیا، با بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی در مقام داد و بیداد بر شعر «زمستان است» اخوان‌ثالث آغاز شد: «حریفا رو چراغ باده را بفروز» که این آغاز راه بود.
 
13
سال 1382/ آلبوم «فریاد» و کنسرت «هم‌نوا با بم»
منزل باران در مسیر فریاد

گروه شجریان‌ها و کلهر و علیزاده، سال گذشته در آلبوم «بی تو به سر نمی‌شود» عطار را هم همراه خود کرده بودند تا نوار خراسان از «زمستان است» در سال 1379تا حالا که آلبوم «فریاد» منتشر و کنسرت «هم‌نوا با بم» برگزار می‌شود، پاره نشود. آنها از «ره میخانه و مسجد» عطار در «بی تو به سر نمی‌شود»، به مسیر «فریاد» اخوان‌ثالث افتادند و در انتها در شعر شاعری دیگر از خراسان منزل کردند: «بوسه‌های باران» محمدرضا شفیعی‌کدکنی .

14
1384/ کنسرت‌های «چاووشی» و «ساز خاموش»
هم‌مسیر با اخوان و کدکنی

شجریان پیش‌تر با «قاصدک» و «فریاد» نشان داده بود که دوست‌دارد اگر پلی به شعر مدرن فارسی می‌زند، در مسیر از خراسان بگذرد و مهدی اخوان‌ثالث را هم هم‌مسیر خود کند. این بار نوبت شعر «چاووشی» (بیا ره‌توشه برداریم) بود که در کنسرتی دونفره با کیهان کلهر در تورنتوی کانادا، آواز شود. بعد به آذرماه برسیم و باز نوبت به عطار از نیشابور و محمدرضا شفیعی‌کدکنی از کدکن برسد با شعر «ساز خاموش»اش در کنسرت‌ «ساز خاموش». 

15
1388/ آلبوم‌های «آه باران» و «رندان مست» و درگذشت پرویز مشکاتیان
بغض در نیشابور 

شجریان رشته الفت با خراسان را در این سال با غزلی از عطار نیشابوری در آلبوم «آه باران» و با شعری از ملک‌الشعرای بهار مشهدی در آلبوم «رندان مست»، بردوام داشته بود اما این موسیقی و شاعران خراسان نبودند که 1388 را برای او سال خراسان کردند؛ داغی بر دل نشسته بود تا او را از پاریس و تور کنسرت‌هایش با گروه شهناز به ایران برگرداند و از قضا راهی نیشابور کند؛ وقتی خبر آمد که پرویز مشکاتیان به گفته محمدرضا درویشی دق‌مرگ شده و قرار است در جوار عطار به خاک سپرده شود، او اینجا نبود و توانست برای چهلم خودش را به نیشابور رساند. آن روز در یکی از بیلبوردهای شهر نوشته بودند: «در چله‌نشینی سرنهادن پرویز مشکاتیان بر آستان جانان، حضور چشم ملت ایران استاد محمدرضا شجریان در کوچه‌باغ‌های سوگوار نیشابور را گرامی می‌داریم». بغض شجریان در نیشابور ترکید وقتی که می‌گفت: «کمتر کسی بوده که در مقابلش به قول ما مشهدی‌ها ای‌ولله داشته باشم». 

16
5مهر 1395/ آلبوم «طریق عشق»
با مشکاتیان پس از 27سال

یک روز از مهرماه سال1368 محمدرضا شجریان دست اعضای گروه عارف را که دوباره مشکاتیان و او را به هم رسانده بودند، گرفته بود و با خود به تور اروپا برده بود تا برنامه‌ای در افشاری و نوا برگزار کنند؛ رادیو وِدِئرِ، کنسرت آلمان را تهیه و پخش کرده بود اما به گوش ما نرسیده بود؛ «طریق عشق». دقیقا 27سال بعد، مهرماه 1395، همایون شجریان آلبوم را به‌دست گرفته و به تالار وحدت آورد تا از آن رونمایی کند؛ مشکاتیان دیگر نبود و شجریان هم از آمریکا به ایران برگشته بود و در خانه‌اش از او مراقبت می‌کردند. چندکیلومتر این سوتر از بستر او، مردم در تالار وحدت صف بسته بودند تا کار 3دهه پیش‌ یاران خراسان را بخرند و به خانه ببرند.

17
اسفند 1398/ آلبوم «خراسانیات»
حسن‌ختام؛ تقدیم به خراسان

باز تنش به ناز طبیبان نیازمند افتاده و راهی جم شده بود؛ واپسین‌ماه زمستان، البته جز این تلخ مکرر، به شیرینی «خراسانیات» هم مجهز شد. 20روز از اسفند گذشته بود و شجریان هنوز در بیمارستان جم بستری بود که این بار آلبومی از 33سال پیش، منتشر شد؛ باز هم با پرویز مشکاتیان. این بار اما طعم خراسان، محدود به آهنگساز خراسانی آلبوم نبود؛ شعرهای ملک‌الشعرای بهار با لهجه مشهدی، «خراسانیات» را به رجعتی خاطره‌بازانه به موطن شجریان تبدیل می‌کرد، درست چند‌ماه پیش از بازگشت ابدی. «شب، سکوت، کویر» یکسره شجریان را با موسیقی مقامی خراسان همراه کرده بود و این بار در «خراسانیات»، کلام خراسان احضار شده بود تا این دو آلبوم در کنار یکدیگر، ادای دینی تمام از آوازخوان خراسان به دیار پدر و مادری‌اش باشند.

18
19مهر 1399/ خاکسپاری در توس
بازگشت ابدی

این را نخواهم نوشت... هیچ‌گاه نخواهم نوشت.

این خبر را به اشتراک بگذارید