سکانسهای ماندگار
در دل تاریکی
شب شکارچی چارلز لاتن 1955
سعید مروتی|روزنامهنگار:
تنها ساخته سینمایی چارلز لاتن بازیگر انگلیسی- یک شاهکار تمام عیار است. لاتن با سابقهای درخشان در عرصه بازیگری و حضور در فیلمهایی چون «زندگی خصوصی هنری هشتم» که برایش اسکار گرفت و آثاری چون «پرونده پارادین» ، «انتخاب هابسن»، «بینوایان»، «شاهدی برای تعقیب» و «شور و تصویب»، در فیلم «شب شکارچی» نبوغش را در کارگردانی هم نمایان کرد. شکست فیلم در گیشه و برخورد سرد منتقدان باعث شد کارنامه لاتن کارگردان با همین یک فیلم بسته شود. جیمز ایجی- منتقد سرشناس تایم- که «کشتی آفریکن کوئین» را برای جان هیوستن نوشته بود، فیلمنامه شب شکارچی را به نگارش درآورد؛ هرچند ظاهرا لاتن خیلی به فیلمنامه ایجی وفادار نماند و نسخه نهایی را با همفکری دیویس گراب- نویسنده رمان «گرداب» که شب شکارچی اقتباسی از آن است- بازنویسی کرد. فیلمبرداری استنلی کورتز خیرهکننده و یکی از بهترین سیاهوسفیدهای دهه50 است و بازی درخشان رابرت میچم در نقش کشیشی نابکار احتمالا بهترین حضور این بازیگر در مقابل دوربین است. بازی لیلیان گیش- ستاره سینمای صامت- هم الهامبخش و ادای دینی آشکار به دیوید وارک گریفیث خوانده شد. پس از گذشت بیش از 60سال از زمان ساخت فیلم، شب شکارچی همچنان طراوت و جذابیتش را حفظ کرده و چیزی از غرابت و پیچیدگیاش هم کاسته نشده. شب شکارچی به شکلی مثالزدنی منسجم است. همخوانی سبک بصری و فضاسازی با بازیها و شیوه پیشبرد قصه، استادی چارلز لاتن را در خلق جهانی تیره و تار نمایان میکند.
سکانس برگزیده: هاری پوئل (رابرت میچم) واعظ نابکاری که روی دست چپش کلمه نفرت و روی دست راستش کلمه عشق را خالکوبی کرده، در ایامی که به علت دزدیدن یک ماشین دزدی در زندان است با بن هارپر (پیتر گریوز) آشنا میشود که به علت سرقت مسلحانه و قتل قرار است اعدام شود. هاری پوئل به دنبال 30هزار دلار پول سرقت شده که بن هارپر قبل از دستگیری آنها را به فرزندانش داده، سراغ خانواده هارپر میرود، همسرش ویلا (شلی وینترز) را فریب داده و بعد به قتل میرساند و حالا دنبال یافتن 30هزار دلاری است که جان (بیلی چاپین) آن را در داخل عروسک خواهرش پرتی (جین بروی) مخفی کرده. گریز جان و پرل از دست هاری پوئل آنها را به خانم کوپر (لیلیان گیش) میرساند که پیرزنی نیکوکار و حامی کودکان است.
چارلز لاتن برخورد خانم کوپر و هاری را به مثابه مواجهه 2 قطب خیر و شر برگزار کرده است. فصل رودررویی شبانه هاری و کوپر از بهترین سکانسهای شب شکارچی است. جایی که خانم کوپر و بچهها در داخل منزل و در روشنایی و هاری در محوطه بیرونی و در تاریکی قرار گرفتهاند. ترکیب بندی نماها استادانه است و به لحاظ بصری زیبایی خیرهکنندهای دارند. هاری سرودی مذهبی میخواند و خانم کوپر که اسلحه به دست نشسته، پس از مدتی سکوت، به همخوانی سرود میپردازد و البته آن را با اضافهکردن کلمه «مسیح» تکمیل میکند. ناپدیدشدن هاری، بازگشت به داخل اتاق و تعریفکردن حکایتی اسطوره ای - مذهبی برای بچهها، در نهایت به رودررویی با نیروی شر (هاری)، شلیک به او و گیرانداختنش منجر میشود.
پیروزی خیر بر شر در فیلمی که تیرگی در آن نمودی برجسته دارد، در انتهای این سکانس، تماشاگر را به فرجام خوش داستان امیدوار میکند؛ جایی که هاری باید تقاص گناهانش را پس بدهد و بچهها در کنار خانم کوپر آرامش و امنیت و مهر را تجربه کنند. واعظ جنایتکار، تاوان اعمالش را پس میدهد ولی جملههای خانم کوپر در ابتدای فیلم، همچنان هشداردهنده به نظر میرسد: «از پیامبران دروغین برحذر باشید که در لباس میش نزدتان میآیند ولی در باطن گرگهایی گرسنهاند.»