• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 99210
+
-

چطور پای بچه‌های زباله‌گرد به رسانه‌ها باز شد؟

ما شاهدان خموش

هر سال اخبار متعددی از آزار و زندگی سخت کودکان زباله‌گرد در رسانه‌ها منتشر می‌شود

نورا عباسی_روزنامه نگار

همواره زندگی زباله‌گردها، متکدی‌ها و بچه‌های کار زیر خروارها خبر و اتفاق دفن می‌شود. گفتن از مردمانی که فقر آنها را آواره خیابان‌های شهر کرده، برای بسیاری تکراری است. در میان تلاش برای نشنیدن تلخی‌های زندگی مردمان درمانده شهر، هر از گاهی یک خبر تلخ یقه اهالی فراموشکار شهر را می‌گیرد و نمی‌گذارد تا مانند همیشه صورتشان را از واقعیت برگردانند. روایت‌ شیرین، فاروق و... از همان دست داستان‌هایی بود که خود را به سختی از میان اتفاقات روزمره بالا کشیدند و نگاه‌ها را به سمت خود جلب کردند.

شیرین، دختر زباله‌گرد
در گرماگرم تابستان93، انتشار یک ویدئو از تلویزیون همه را در شوک فرو برد. کاظم احمدزاده، مجری تلویزیون که برای برنامه‌های‌ ماه رمضان و اجتماعی‌اش مشهور شده بود، در یکی از برنامه‌هایش که دوربین به‌دست در خیابان‌های تهران گشت می‌زد با کودکی مواجه شد که در نیمه‌شب تهران در حال جست‌وجو در زباله‌های شهر بود. در ادامه این ویدئو مشخص شد که این کودک -که لباس پسرانه بر تن داشت- یک دختر یازده‌ساله به نام شیرین بود. آنطور که این دختربچه روایت کرده بود به‌دلیل بیماری پدر و مادرش مجبور شده بود که بار خانواده را به دوش بکشد. شیرین در صحبت‌هایش از آرزویش برای تحصیل گفته بود؛ اینکه دوست دارد معلم یا دکتر شود و به همین دلیل در میان زباله‌ها، دنبال کتاب‌هایی بود که به دردش بخورد. ولی در میان حرف‌هایش این را نیز گفته بود که هیچ وقت نمی‌تواند به آرزویش برسد؛ «من یه دختر زباله جمع‌کن هستم.» این ویدئو به سرعت در مرکز توجه رسانه‌ها قرار گرفت و در آن روزها کمتر کسی بود که از غیرت یک دختربچه برای نجات خانواده‌اش صحبت نکند.

گوشی که بریده نشده بود
ویدئو پسربچه‌ای که با لهجه مردم افغان از بریده شدن گوش‌اش به‌وسیله پیمانکار شهرداری خبر می‌داد، از آن دسته ویدئوهایی بود که تابستان سال گذشته برای چندروز شبکه‌های اجتماعی را قرق کرد. ویدئوی «فاروق» واکنش‌های مختلفی را در پی داشت تا جایی که یکی از جلسات شورای شهر تهران در آن بازه زمانی به بررسی این موضوع اختصاص یافت و هر کسی به شیوه خود از تلاش برای پیگیری این موضوع خبر می‌داد، اما گذر زمان از واقعیت پرده برداشت. پس از چند روز ویدئوی دیگری از فاروق منتشر و مشخص شد که او 2‌ماه قبل از هرات افغانستان به ایران آمده و آنطور که او تعریف کرده بود، 2نفر او را سوار یک سمند سفید کرده و از خاوران به پارک‌وی برده بودند، آنجا هم با تهدید از او خواسته بودند که قضیه را اینطور روایت کند که پیمانکار شهرداری گوش او را بریده است. این اتفاق چنان حواشی‌ای برای شهرداری در دوره مدیریت محمدعلی افشانی ایجاد کرد که افشانی آن را اقدامی تبلیغاتی علیه شهرداری معرفی کرده بود.

آزار کودک زباله‌گرد به بهانه شوخی
یکی از اخباری که توجه جامعه را نسبت به کودکان کار جلب کرد، مربوط به رفتار عجیب 2جوان با کودک زباله‌گرد در کرج بود. ویدئویی که آذر‌ماه سال‌جاری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، نشان می‌داد که یک جوان، کودک زباله‌گردی را به داخل سطل زباله می‌اندازد و فرد دیگری نیز با خنده در حال تصویربرداری از این صحنه است. نگاه بهت‌زده کودک زباله‌گرد بعد از این اتفاق، چنان سیلی‌ای به تماشاگران این ویدئو زد که موجی از اعتراض شبکه‌های اجتماعی را فراگرفت و پای اعتراضات به رسانه‌های رسمی نیز کشیده شد. داستان تا جایی ادامه پیدا کرد که سرانجام افراد خاطی خود را به دستگاه‌های امنیتی معرفی کردند و با توجه به گره خوردن این اقدام با تشویش اذهان عمومی، موضوع در دست بررسی قرار گرفت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :