عامل این درگیری مسلحانه یک قاچاقچی حرفهای موادمخدر است که به تازگی از زندان آزاد شده بود. او میگوید مقتول زمانی از نوچههایش بوده و با تعلیمهای او تبدیل شده به سلطان هروئین و برای خودش تیم تشکیل داده بود اما از همان زمان با او دچار اختلاف شده و بین آنها کینهای بهوجود آمده بود که در نهایت با جنایت سر باز کرد.
کینهات از مقتول بر سر چه بود؟
خودتان تصور کنید پسری که سالها قبل از شهرستان به تهران آمده و زیر دستم بود و خودم همهچیز را به او یاد داده بودم، حالا برای من شاخ شده بود. برای من کری میخواند و دیگر قبولم نداشت. نمیتوانستم اینها را تحمل کنم و آتش کینه در دلم روشن شده بود. مدام در فکر انتقام بودم تا اینکه پایان این کینه به جنایت ختم شد.
چه شد که دست به جنایت زدی؟
قرار دعوا گذاشتیم و چون دوباره برایم کری خواند من هم با اسلحه او را نشانه گرفتم.
پس از قبل نقشه قتل او را در سر داشتی که با خودت اسلحه برده بودی؟
من همیشه اسلحه همراهم است. یک قاچاقچی باید همیشه اسلحه همراهش باشد.
کریخوانیهایتان بر سر چه بود؟
چند وقت قبل پلیس دستگیرم کرد و چون مواد همراهم بود به زندان افتادم. چند ماهی در حبس بودم و بعد از آزادی متوجه شدم که مقتول پاتوق مرا تصاحب کرده است؛ پاتوقی که سالها به نام من بود و این را همه خردهفروشهای درهفرحزاد میدانستند. آنجا جایی بود که همه مشتریانم میآمدند و از من مواد میخریدند. اما مقتول آنجا را تصاحب کرده بود و مواد میفروخت. علاوه بر این همه مشتریانم را از آن خودش کرده بود. برای خودش دم و دستگاهی تشکیل داده بود و نوچههایی هم داشت. این را که دیدم عصبانی شدم. همان فردی که با آموزشهای من تبدیل شده بود به سلطان هروئین، همان فردی که زمانی نوچه من بود، بدجوری برایم شاخ شده بود. وقتی شنیدم که پاتوق مرا اشغال کرده به سراغش رفتم اما او با من درگیر شد و گفت جای خودش است و حاضر نیست پاتوقش را ترک کند. میگفت تو به زندان افتادی و تصور میکرده قرار است اعدامم کنند، اما من زودتر از آنچه تصورش را میکردند آزاد شدم. میگفت که دوره من سررسیده و همین کریخواندنهایش باعث شد که قرار دعوا بگذاریم.
از روز حادثه بگو؟
من به همراه نوچههایم سر قرار حاضر شدم و او هم به همراه نوچههایش. دعوا شروع شد و اگر مقتول کوتاه میآمد هرگز دست به سلاح نمیبردم و ماشه را نمیکشیدم اما او حاضر نمیشد از موضع خودش پایین بیاید. ولی این اتفاق رخ نداد و من اسلحه کشیدم و شلیک کردم.
بعد از قتل کجا رفتی؟
از تهران خارج شدم و به خانه یکی از دوستانم رفتم اما درنهایت لورفتم و گیر افتادم.
دو شنبه 18 فروردین 1399
کد مطلب :
97662
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/ER07g
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved