کاسبی با ابتذال هنر
محمدرضا میرفندرسکی ـ خوشنویس
طی10 سال اخیر موج عظیمی از اقبال به سمت و سوی خوشنویسی مدرن یا نقاشیخط روانه شد که به گفته کارشناسان، این امر دورانگذار خود را سپری میکند و در نهایت کارهای بیکیفیت و کم کیفیت، جای خود را به هنر اصیل و ماندگار خواهند داد. هدف من از نوشتن این متن تخفیف آثار اندک استادان نقاشیخط که انگشت شمارند نیست، منظور این است که با توجه به پیدایش زمینه اقتصادی مطلوبی که در عرصه نقاشیخط و استقبال عموم مردم از این هنر پدید آمد هرکس بهقدر استعداد و فراخور تجربیات، کارهایی را ارائه کرده که اصلا قابل دفاع نیست. اخیرا بعضی از گالریدارها به مناسبت روز ولنتاین، نمایشگاههایی برگزار کردهاند که جز تأسف و نگرانی چیزی برای ما باقی نگذاشته. مضامینی چون «خفه شو و مرا ببوس» یا «کثافت دوستت دارم» از موضوعات داغ این نمایشگاه بود. نکته مهم این است که با این ذائقهسازی و ولنگاری فرهنگی که اغلب با مدیریت و برنامهریزی انجام میشوند، چه خوراک بصریای برای جامعه فراهم میکنند؟ نمیتوان انکار کرد که موریانه ابتذال هنر از دریچه نقاشیخط وارد هنر خوشنویسی شده است و اگر جامعه خوشنویسی، مسئولان فرهنگی کشور و در رأس آن وزارت فرهنگ و ارشاد جلوی آن را نگیرند، دیر یا زود شاهد رویش پدیدههایی چون تتلو و امثالهم... در نقاشیخط خواهیم بود. هنر خوشنویسی هنری است که در خدمت کلام و در کنار ادبیات فاخر، سابقهای کهن قرار دارد. حفظ و گسترش صحیح آن، مستلزم شناخت عمیق و درست از ادبیات و شعر است.
برخی از خوشنویسان آنقدر به شناخت شعر، سبکها و ارائههای ادبی میپرداختند تا جایی که گاهی خود از سر ذوق ابیاتی را میسرودند و یادداشت میکردند. اما امروز به کدام طرف میرویم؟ اگر امروز آثار باشکوهی از استادان به نام عرصه نقاشیخط چون محمد احصایی، نصرالله افجهای، علی شیرازی، جلیل رسولی، اسرافیل شیرچی، عین الدین صادق زاده، رضا رینهای و... که نام همه آنها در این مقال نمیگنجد را میبینیم و آن را به گنجینه آثار ملی ایران اضافه و به آن افتخار میکنیم، پیدایش آن را در گرو تحمل ریاضتها و مشق مکرر این استادان و جستوجو و پژوهش این بزرگان برای نوآوری در چارچوب اصول زیباییشناسی میدانیم. بهرهمندی از فضای سازنده نقد آثار هنری توسط کارشناسان کارکشته در افتتاحیهها و اختتامیهها جای خود را به سخنرانیهای بیربط و ساز و آواز داده است(شأنشان محفوظ) اما این عمل بدعتی است مخرب و نه در خور مخاطبانی که آمده بودند آثار هنری را ببینند و نه در کنسرت یا جلسه سخنرانی شرکت کنند. این مهم میتواند کمی جهتگیری ما را در مورد آداب بازدید از نمایشگاه بهبود ببخشد. تا وقتی که فضای نقد آثار هنری در بین هنرمندان خوشنویس باب نشود، تا در مورد کیفیت آثار هنری باهم گفتوگو نکنیم، تا دیدگاهها و نظرگاههای یکدیگر را نشنویم، سره از ناسره جدا نمیشود و در نتیجه بستر برای رویش جوانههای ابتذال گستردهتر میشود و هرکس از راه رسید، خود را صاحب سبک و مکتب تلقی میکند.